پونه یاری

پونه یاری

اسیر فلسفه و تاریخ.. و متخصص در پیدا کردن جواب سوالات سخت
توسط ۲ نفر دنبال می شود

۳۷ حقیقت شگفت‌انگیز درباره کوروش کبیر که نمی‌دانستید

کوروش بزرگ پیش از جولیوس سزار یا اسکندر مقدونی بود. پادشاه شاهنشاهی ایران برای قرن‌ها الهام‌بخش رهبران بسیاری، از جمله توماس جفرسون، از بنیان‌گذاران آمریکا بود.

بادبان: کوروش بزرگ پیش از جولیوس سزار یا اسکندر مقدونی بود. پادشاه شاهنشاهی ایران برای قرن‌ها الهام‌بخش رهبران بسیاری، از جمله توماس جفرسون، از بنیان‌گذاران آمریکا بود. اما با وجود جایگاه افسانه‌ای او، امروزه افراد کمی از سرگذشت کوروش بزرگ اطلاع دارند. کوروش نه تنها سلسله هخامنشی را بنیان نهاد، بلکه قوانین و ساختارهایی را به کار گرفت که قرن‌ها بعد راهنمای امپراتوری‌ها بود. او چنان رهبر زیرکی بود که امپراتوری لیدی را تنها با استفاده از چند شتر شکست داد. این حقایق شگفت‌انگیز درباره کوروش بزرگ را بخوانید تا امپراتور محبوب جدیدی برای خود پیدا کنید.

1

۱- افسانه‌ای عجیب درباره کودکی کوروش

نویسنده یونانی، هرودوت، افسانه‌ای عجیب درباره کودکی کوروش بزرگ ثبت کرده است. طبق این داستان، پدربزرگ کوروش، آستیاگ، پادشاه مادها، خوابی درباره آینده او دید. او در خواب دید که کوروش روزی او را سرنگون خواهد کرد و به همین دلیل دستور داد تا او را به قتل برسانند. البته کوروش بزرگ زنده ماند. او به سرزمین ماد بازگشت و آستیاگ را به مبارزه‌ای تن‌به‌تن دعوت کرد و پیروز شد. این داستان تنها یک افسانه است و به جز روایت هرودوت، پشتوانه تاریخی چندانی ندارد. اما همچنان داستانی سرگرم‌کننده و آغازی حماسی برای سلطنت کوروش است.

۲- او سه امپراتوری را فتح کرد

کوروش چهار پایتخت را در امپراتوری خود برگزید: بابل، شوش، هگمتانه و پاسارگاد. این شهرها با پادشاهی‌هایی که کوروش سرنگون کرد، منطبق بودند. در سال ۵۵۱ پیش از میلاد، او جانشین پدرش بر تخت سلطنت امپراتوری ماد شد. در دهه ۵۴۰ پیش از میلاد، کوروش امپراتوری لیدی را در آسیای صغیر (جایی که شهر تروآ قرار داشت) فتح کرد. در سال ۵۴۰ پیش از میلاد، کوروش شهرهای شوش و بابل را تصرف کرد. از طریق این تهاجمات، کوروش امپراتوری بابل نو را که پیش از آن بر چندین قلمرو حکومت می‌کرد، به زیر سلطه خود درآورد. امپراتوری او از سه امپراتوری پیشین تشکیل شده بود. تا زمان مرگش، شاهنشاهی هخامنشی کوروش از رود سند در شرق تا غرب آسیای صغیر امتداد داشت.

۳- مورخان یونانی او را دوست داشتند

در دوران سلطنتش، کوروش بزرگ محبوب ایرانیان بود. پس از مرگ او، یونانیان نیز شیفته او شدند. اسکندر مقدونی پس از خواندن زندگی‌نامه‌ای درباره او، یعنی «کوروش‌نامه» گزنفون، مجذوب کوروش شد. گزنفون آن‌قدر کوروش را تحسین می‌کرد که او را حاکم آرمانی نامید. مورخ یونانی دیگری به نام هرودوت، زندگی‌نامه مفصلی درباره این پادشاه ایرانی نوشت. سال‌ها خوانندگان به اثر هرودوت به عنوان منبع اصلی زندگی کوروش استناد می‌کردند، هرچند مورخان امروزی نوشته‌های او را با کمی تردید می‌پذیرند. این ستایش در میان یونانیان از آن جهت کنایه‌آمیز است که او بخش عمده‌ای از دوران سلطنت خود را در حال نبرد با آن‌ها بود.

۴- او روزی با شترها در یک نبرد پیروز شد

کوروش یک استراتژیست نظامی زیرک بود. یک نمونه از این زیرکی، نبرد تیمبرا، نبرد سرنوشت‌ساز کوروش علیه کرزوس پادشاه لیدی بود. در ابتدا، کوروش قصد داشت کرزوس را غافلگیر کند، اما پادشاه لیدی با سپاهی دو برابر نیروی کوروش ظاهر شد. بنابراین او باید سریع فکر می‌کرد. در نبردهای قبلی، کوروش متوجه شده بود که اسب‌های لیدیایی‌ها در اطراف شترها رم می‌کنند. او کمانداران خود را با صفی از شترها محافظت کرد و اسب‌ها پراکنده شده و به داخل چرخیدند. کمانداران کوروش آتش گشودند و پس از مدتی، نیروهای لیدی عقب‌نشینی کردند.

۵- او در کتاب مقدس عبری یک مسیح است

چندین مورخ یهودی روایاتی درباره کوروش بزرگ نوشته‌اند و حتی در کتاب مقدس نیز از او یاد شده است. در «کتوویم»، کوروش فرمان می‌دهد که تمام تبعیدیان می‌توانند به سرزمین موعود بازگردند و معابد خود را بازسازی کنند. اشعیا از کوروش به عنوان یک مسیح یاد می‌کند – به معنای واقعی کلمه، «مسح‌شده او» در اشعیا ۴۵:۱. او تنها غیر یهودی است که این افتخار به او داده شده است. در کتاب دوم تواریخ، از کوروش نقل شده است که خدا را ستایش می‌کند (دوم تواریخ ۳۶:۲۳). با این حال، هیچ مدرک تاریخی مبنی بر اینکه کوروش به دینی معتقد بوده، وجود ندارد. پروفسور لستر ال. گراب استدلال می‌کند که کوروش «فرمانی» برای یهودیان صادر نکرد، همانطور که در کتاب عزرا آمده است، اما سیاستی داشت که به آنها اجازه می‌داد بازگردند و معابدشان را بازسازی کنند.

۶- آرامگاه کوروش هزاران سال پابرجاست

کوروش بین سال‌های ۵۴۰ تا ۵۳۰ پیش از میلاد در پایتخت خود، پاسارگاد، در آرامگاهی از سنگ آهک به خاک سپرده شد. در طول فتوحات بسیاری که در شاهنشاهی ایران رخ داد، آرامگاه او چندین بار غارت شد. یکی از برجسته‌ترین لحظات، پس از شکست داریوش سوم از اسکندر مقدونی بود. وقتی اسکندر از آرامگاه کوروش مطلع شد، غارتگران را محاکمه کرد و برای بازسازی فضای داخلی آن تلاش کرد. آرامگاه کوروش در طول زمان، اختلافات داخلی، تغییر رژیم‌ها و انقلاب‌ها پابرجا مانده است. در سال ۲۰۰۴، آرامگاه او و پاسارگاد به یکی از میراث جهانی یونسکو در ایران تبدیل شدند. بخشی از کتیبه او چنین است: «ای رهگذر، من کوروش هستم که شاهنشاهی ایران را بنیان نهادم و پادشاه آسیا بودم. پس بر این بنای یادبود رشک مبر».

۷- منشور کوروش یک تقویم نیست

منظور از منشور کوروش بزرگ (Cyrus the Great Calendar)، یک کتیبه سنگی استوانه‌ای به خط میخی اکدی است که تاریخ آن به ۵۳۹ پیش از میلاد بازمی‌گردد. این کتیبه جزئیات نبرد کوروش در بابل و همچنین منشور او درباره برابری نژادی، زبانی و دینی را شرح می‌دهد. در آن، کوروش حکم می‌کند که تمام بردگان و تبعیدشدگان اجازه دارند به خانه‌های خود بازگردند و تمام معابد ویران‌شده باید بازسازی شوند. چندین مورخ، استوانه کوروش را «نخستین منشور حقوق بشر در تاریخ» نامیده‌اند. اگرچه این ادعا مورد بحث است، اما این منشور احترام کوروش به انسانیت و حمایت او از رواداری دینی را نشان می‌دهد.

منشور-حقوق-بشر-کوروش

۸- هیچ‌کس نمی‌داند نام او از کجا آمده است

«Cyrus»  شکل لاتین‌شده کلمه فارسی باستان «کوروش»(Kūruš)  است. قرن‌هاست که مورخان بر سر معنای این کلمه بحث می‌کنند. مورخان یونانی، پلوتارک و کتزیاس، فکر می‌کردند که نام او از «کوروس» به معنای «مانند خورشید» آمده است. از آنجا که ایرانیان اغلب خورشید را می‌پرستیدند، این ترجمه منطقی به نظر می‌رسید. با این حال، کارل هافمن، زبان‌شناس آلمانی، پیشنهاد کرد که «کوروش» ممکن است از ریشه هندو-اروپایی «تحقیر کردن» آمده باشد. بنابراین نام او به «تحقیرکننده دشمن در جدال کلامی» ترجمه می‌شود که با زندگی کوروش بزرگ همخوانی دارد. محققان دیگر معتقدند که «کوروش» ریشه‌ای عیلامی دارد به معنای «آنکه مراقبت می‌بخشد».

۹- تا آنجا که می‌دانیم، او مرد خانواده بود

اطلاعات کمی درباره زندگی شخصی کوروش وجود دارد. بر اساس روایت‌های زندگی‌نامه‌ای او – که اکنون دقیق پنداشته می‌شوند – او با کاساندان، یک نجیب‌زاده ایرانی، ازدواج کرد. آنها دو پسر به نام‌های کمبوجیه دوم و بردیا و سه دختر به نام‌های آتوسا، رکسانا و آرتیستون داشتند. اگرچه کسی نمی‌داند این ازدواج چگونه شکل گرفت، اما کوروش و کاساندان به عشق عمیق به یکدیگر مشهور بودند. کاساندان در نوشته‌هایش گفته است که ترک کردن کوروش برایش تلخ‌تر از ترک کردن زندگی است. پس از مرگ او، کوروش به مدت شش روز در سراسر پادشاهی خود عزای عمومی اعلام کرد.

۱۰- او نظام حکمرانی ساتراپی را ابداع کرد

کوروش بزرگ نظام ساتراپی (شهربانی) را ابداع کرد. او ساتراپ‌ها را که معمولاً از اعضای خانواده سلطنتی بودند، برای حکومت بر یک استان در قلمرو خود منصوب می‌کرد. ساتراپ مالیات را جمع‌آوری می‌کرد، امنیت را حفظ می‌نمود، بودجه ارتش را تأمین می‌کرد و بر امور قضایی نظارت داشت. در مواقع تردید، ساتراپ‌ها می‌توانستند از شورایی از پارسیان مشورت بگیرند. پس از این که کوروش سیستم ساتراپی را به کار گرفت، حاکمان آینده از آن برای اداره امپراتوری خود استفاده کردند. اسکندر مقدونی و همچنین امپراتوری اشکانی از روش کوروش پیروی کردند. کوروش احتمالاً ایده خود را از قوانین باستانی هند امروزی گرفته است که از سیستمی مشابه به نام «کشاتراپاس» استفاده می‌کردند.

۱۱- افسانه کوروش شبیه به داستان‌های مشهور دیگر است

هرودوت روایتی افسانه‌ای از زندگی کوروش نوشته است. طبق اثر او، آستیاگ پادشاه، پس از دیدن خوابی که نوه‌اش او را سرنگون می‌کند، کوروش را به مرگ محکوم کرد. اما کوروش به لطف گذشت هارپاگ، یکی از خدمتکاران آستیاگ، زنده ماند. هارپاگ یا او را برای زندگی با خانواده‌ای فقیر در دربار آستیاگ فرستاد یا با خانواده‌ای چوپان. اگر این داستان برایتان آشنا به نظر می‌رسد، به این دلیل است که از الگوی بسیاری از اسطوره‌های باستانی پیروی می‌کند. داستان کوروش بسیار شبیه به داستان‌های موسی، آتالانتا، پاریس اهل تروآ و زئوس است. همه این شخصیت‌ها پس از اینکه والدینشان مأموریت آسمانی دریافت کردند به مرگ محکوم شدند، اما به دلیل شرایط مختلف زنده ماندند.

۱۲- او از دو خاندان سلطنتی نسب می‌برد

برخلاف اکثر حاکمان دیگر، کوروش از دو تبار سلطنتی متولد شد. پدرش کمبوجیه اول، شاه انشان بود که کوروش جانشین او شد. مادرش ماندانا، دختر آستیاگ، پادشاه ماد بود. اگرچه برخی افسانه‌ها می‌گویند که آستیاگ با کوروش مبارزه کرد، اما از نظر تاریخی، او پس از به پادشاهی رسیدن کوروش، جنگی را علیه او آغاز کرد. طبق رویدادنامه نبونید، کوروش از به رسمیت شناختن یا پیروی از حکومت آستیاگ خودداری کرد. آستیاگ، هارپاگ را به فرماندهی ارتش خود منصوب کرد؛ با این حال، هارپاگ مخفیانه با کوروش برای شورش برنامه‌ریزی کرد. جنگ سه سال به طول انجامید تا این که کوروش سرانجام پدربزرگش را در هگمتانه سرنگون کرد.

۱۳- برای باغ‌های ایرانی از کوروش سپاسگزار باشید

طراحی باغ‌های ایرانی بر باغ‌سازی در سراسر هند، اسپانیا و فراتر از آن تأثیر گذاشته است. این سبک سنتی در قرن ششم پیش از میلاد در امپراتوری کوروش سرچشمه گرفت. کوروش بزرگ که خود به باغبانی علاقه داشت، اصول باغداری استادانه‌ای را در سراسر پایتخت خود، پاسارگاد ایجاد کرد. طرح کلی این شهر هنوز هم قابل مشاهده است. یونانیان، ایرانیان باستان را «باغبانان بزرگ» دوران باستان می‌دانستند و چندین ژنرال در زمان‌هایی که در حال جنگ نبودند، در این باغ‌ها تعطیلات خود را می‌گذراندند. پس از دوران کوروش بزرگ، کوروش دوم (که کوروش کوچک نیز نامیده می‌شود) این سنت باغبانی را ادامه داد و آن را در تاریخ تثبیت کرد.

۱۴- پیشگویی مشهور سقوط لیدی

قبل از این که کوروش امپراتوری لیدی را فتح کند، نبرد او با کرزوس توسط یکی از مشهورترین پیشگویی‌های تاریخ باستان پیش‌بینی شده بود. طبق داستان، کرزوس قبل از اعلام جنگ علیه پادشاه ایران با غیب‌گوی دلفی مشورت کرد. غیب‌گو گفت که اگر کرزوس به جنگ برود، یک امپراتوری قدرتمند را نابود خواهد کرد. کرزوس با خیالی آسوده تصمیم به نبرد با کوروش گرفت. برخلاف امیدهای کرزوس، «امپراتوری قدرتمندی» که در نهایت نابود شد، امپراتوری خود او بود. همانطور که غیب‌گو پیش‌بینی کرده بود، کوروش بزرگ لیدی و ثروت عظیم آن امپراتوری را تصرف کرد.

۱۵- ما نمی‌دانیم کوروش چگونه درگذشت

مورخان از چگونگی مرگ کوروش مطمئن نیستند، زیرا روایات مرگ او بسیار متفاوت است. ما می‌دانیم که او حدود سال ۵۳۰ پیش از میلاد درگذشت و در پایتخت خود، پاسارگاد به خاک سپرده شد. گزنفون تنها کسی است که روایتی صلح‌آمیز از مرگ کوروش ذکر می‌کند و می‌گوید که او در پایتخت خود درگذشت. طبق اثر کتزیاس به نام «پرسیکا»، کوروش در حین نبرد با پیاده‌نظام دربیک‌ها که با هندی‌ها برای استفاده از فیل‌های جنگی‌شان متحد شده بودند، درگذشت. رویدادنامه میکائیل سوری ادعا می‌کند که کوروش پس از شصتمین سال اسارت یهودیان، توسط تهم‌رییش (تومیریس) کشته شد. اما سرگرم‌کننده‌ترین داستان مرگ را هرودوت نوشته است.

۱۶- به گفته هرودوت، مرگ کوروش یک انتقام بود

در روایت هرودوت در کتاب «تاریخ»، کوروش تلاش کرد قلمرو ماساژت‌ها را که توسط ملکه تهم‌رییش اداره می‌شد، تصرف کند. او ابتدا به او پیشنهاد ازدواج داد که رد شد. پس از آن، کوروش نیروهای خود را علیه ماساژت‌ها فرستاد و تهم‌رییش ارتشی را به رهبری پسرش، اسپارگاپیسس، اعزام کرد. این ژنرال در نهایت اسیر شد و خودکشی کرد. تهم‌رییش با شنیدن این خبر، سوگند یاد کرد که از کوروش انتقام بگیرد. او موج دوم نیروها را علیه او رهبری کرد و کوروش در نهایت کشته شد. گزارش شده است که تهم‌رییش سر جسد کوروش را به عنوان نمادی از انتقام پسرش از تن جدا کرد. برخی از محققان داستان هرودوت را زیر سؤال می‌برند، زیرا خود نویسنده اشاره می‌کند که داستان‌های متعددی درباره مرگ کوروش وجود دارد.

۱۷- چه بر سر ثروت لیدی آمد؟

شایع بود که کرزوس، امپراتور لیدی، صاحب خزانه‌ای چشمگیر است. پس از این که کوروش لیدی را فتح کرد، به پاکتیاس دستور داد تا گنج کرزوس را بازپس گیرد و برای او بیاورد. با این حال، پاکتیاس بخشی از خزانه را صرف مزدورانی کرد که برای شروع یک شورش استخدام کرده بود. کوروش خشمگین، به یکی از فرماندهانش دستور داد تا پاکتیاس را زنده برای او بیاورد. ژنرال شورش را سرکوب کرد و پاکتیاس را نزد کوروش آورد. هیچ‌کس نمی‌داند پس از آن چه بر سر پاکتیاس یا خزانه آمد. بیشتر گمان می‌کنند که پاکتیاس یا اعدام یا شکنجه شد و کوروش بقیه مبالغی را که حقش بود، دریافت کرد.

۱۸- کوروش امپراتوری مادرش را تصرف کرد

وقتی کوروش به تخت سلطنت رسید، بر شاهنشاهی هخامنشی حکومت می‌کرد. او این پادشاهی را از طریق پدرش، کمبوجیه اول، به دست آورد. مادرش، ماندانا، شاهدخت امپراتوری ماد بود. کوروش سال‌ها با پدربزرگش بر سر این امپراتوری جنگید، که احتمالاً منجر به افسانه کودکی کوروش شده است. پس از سه سال درگیری، کوروش شهر هگمتانه را در سال ۵۵۹ پیش از میلاد تصرف کرد. امپراتوری ماد اولین منطقه‌ای بود که کوروش به عنوان یک پادشاه به دست آورد، به احتمال زیاد به این دلیل که او وارث تاج و تخت بود. پس از نبرد، کوروش از جان پدربزرگش گذشت.

۱۹- ممکن است پدربزرگ کوروش با او نسبتی نداشته باشد

طبق بیشتر داستان‌ها، پدربزرگ کوروش، آستیاگ پادشاه ماد، با او بر سر قلمرو جنگید. اما شواهد قطعی زیادی مبنی بر خویشاوندی کوروش و آستیاگ وجود ندارد. حداقل، کتیبه‌های هخامنشی از دوران کوروش هرگز به رابطه خونی بین این دو اشاره نکرده‌اند. ما می‌دانیم که کوروش دوم پس از فتح امپراتوری ماد، با نوه آستیاگ، آمیتیس، ازدواج کرد. به گفته نویسندگان یونانی مانند گزنفون و هرودوت، کوروش بخش زیادی از کودکی خود را در دربار آستیاگ گذرانده بود. اما گزارش‌های تاریخی کافی برای تأیید این موضوع وجود ندارد.

۲۰- امپراتوری او در آن زمان بزرگترین امپراتوری جهان بود

در آن زمان، شاهنشاهی ایرانِ کوروش، بزرگترین امپراتوری جهان بود. قلمرو او در بیشتر مناطق جنوب غربی و آسیای مرکزی، از دریای مدیترانه تا رود سند امتداد داشت. در اوج خود، شاهنشاهی ایران ۵.۵ میلیون کیلومتر مربع (۳.۴ میلیون مایل مربع) وسعت داشت، تقریباً دو برابر اندازه آرژانتین. وسعت زیاد امپراتوری منجر به ساخت مسیرهای جاده‌ای و دفاتر پستی شد که هرگز در چنین مقیاس بزرگی اتفاق نیفتاده بود. کوروش بزرگ یک زبان رسمی یعنی فارسی را تأسیس کرد که به مردم از مناطق مختلف کمک می‌کرد تا با یکدیگر ارتباط برقرار کنند.

3

۲۱- کوروش ممکن است از یک شورش حمایت کرده باشد

در حالی که کوروش بزرگ به امپراتوری ماد حمله می‌کرد، در دربار ماد نیز اختلافاتی در حال شکل‌گیری بود. هارپاگ، یک نجیب‌زاده، به دنبال جلب حمایت برای سرنگونی آستیاگ پادشاه بود. طبق نوشته‌های هرودوت و رویدادنامه نبونید، هارپاگ همچنین فرماندهی ارتش‌هایی را که با کوروش دوم می‌جنگیدند بر عهده داشت. روایات تاریخی می‌گویند که دو طرف با یکدیگر ملاقات کردند و هارپاگ به جبهه کوروش پیوست. ارتش‌های ترکیب‌شده به پایتخت ماد، هگمتانه، هجوم بردند و آستیاگ دیگر هیچ شانسی نداشت. در مورد زمان‌بندی این رویداد اختلافاتی وجود دارد، اما این شورش احتمالاً بین سال‌های ۵۵۳ تا ۵۵۰ پیش از میلاد رخ داده است.

۲۲- پایتخت او یک میراث جهانی است

پس از شکست دادن آستیاگ، کوروش شهر اصلی حکومتی خود، پاسارگاد را در محل نبرد تأسیس کرد. پاسارگاد هم یک مکان تشریفاتی و هم مقر حکومت ایران بود. هنگامی که کوروش برای اولین بار این شهر را بنا کرد، آن را برای نگهداری شهروندان زیادی که در نهایت در آن ساکن شدند، طراحی نکرده بود. پاسارگاد تنها برای مدت کوتاهی شکوفا شد؛ به زودی در سال ۵۱۵ پیش از میلاد، تخت جمشید جای آن را گرفت. اما این شهر بقایای کاخ باشکوه کوروش را به یادگار گذاشت. امروزه، این بقایای باستان‌شناسی یک میراث جهانی یونسکو است. در آنجا می‌توانید برخی از بقایای ساختمان مسکونی، تالار پذیرایی و آرامگاه کوروش را ببینید.

۲۳- کوروش با پادشاه لیدی خویشاوند بود

یکی از مشهورترین نبردهای کوروش علیه کرزوس، پادشاه لیدی بود. کرزوس برادر زن آستیاگ بود و کوروش به تازگی با نوه آستیاگ ازدواج کرده بود. این امر کرزوس را به نوعی عموی بزرگ کوروش می‌کرد. با این حال کرزوس سوگند یاد کرد که پس از سقوط ماد، انتقام آستیاگ را بگیرد. این شروع خوبی برای رابطه آنها نبود. اگرچه کوروش ارتش خود را به سوی کرزوس فرستاد، برخی مورخان معتقدند که هدف او فتح لیدی نبود. کرزوس نبرد را آغاز کرد و کوروش پس از آنکه کرزوس در زمستان ارتش خود را فراخواند، به سرعت پاسخ داد. در مقطعی، کوروش امپراتوری دومین خویشاوند خود را نیز تصرف کرد.

۲۴- کوروش از ایده‌های بابلی درباره پادشاهی بهره برد

پس از این که کوروش دوم امپراتوری بابل را فتح کرد، دستور ساخت استوانه کوروش را داد. در این کتیبه، کوروش به آرمان‌های پادشاهان بابلی متوسل می‌شود. اگرچه نبونید (پادشاه بابل) پادشاهان بابلی را «بی‌کفایت» توصیف می‌کند، کوروش آنها را به عنوان ناجیانی که از سوی خدایان منصوب شده‌اند، به تصویر می‌کشد. کوروش همچنین در استوانه کوروش به خدایان بابلی مانند مردوک متوسل می‌شود. او خود را نخستین پادشاه بابل، پادشاه انشان و وارث تیسپس نامید – همگی جوامع مورد علاقه مردوک بودند. بسیاری از مورخان معتقدند که کوروش این موضع دینی را برای متحد کردن شهروندان بابلی اتخاذ کرد.

۲۵- او «نجیب‌تر» از آن بود که یک شهروند عادی باشد

به گفته هرودوت، کوروش آن‌قدر نجیبانه رفتار می‌کرد که نمی‌شد او را با یک مرد عادی اشتباه گرفت. افسانه می‌گوید که کوروش در دوران کودکی‌اش با چوپانی به نام هارپاگ بزرگ شد. هرودوت بیان می‌کند که بر اساس رفتار کوروش، واضح بود که او پسر یک چوپان نیست. وقتی آستیاگ با کوروش صحبت کرد، (طبق داستان) متوجه شد که چقدر به هم شبیه هستند. اگرچه روایت هرودوت یک افسانه است، اما بینشی از نحوه نگرش مردم به کوروش بزرگ ارائه می‌دهد. در نسل‌های بعد، مردم کوروش را فردی تصور می‌کردند که «برای فرمانروایی» بر شاهنشاهی ایران مقدر شده بود.

۲۶- او برای پیروزی در یک نبرد، مسیر یک رودخانه را منحرف کرد

همانطور که کوروش برای تصرف سرزمین‌های جدید تلاش می‌کرد، فرمانده خود، گوبارو را برای فتح بابل فرستاد. گوبارو موفق شد بابل را بدون هیچ مقاومتی از سوی ارتش‌های مقابل تصرف کند. چگونه؟ با پیشنهاد کوروش برای تغییر مسیر رودخانه. به گفته هرودوت، ارتش کوروش رود فرات را به یک کانال منحرف کرد. سطح آب به اندازه‌ای پایین آمد که جنگجویان پارسی توانستند شبانه مستقیماً از بستر رودخانه عبور کنند. نیروهای بابلی تسلیم شدند. چند هفته بعد کوروش وارد بابل شد و خودِ نبونید پادشاه را دستگیر کرد.

۲۷- آیا کوروش هند را فتح کرد؟

اگرچه مورخان موافقند که شاهنشاهی ایران به دره سند رسیده بود، اما هنوز بر سر این که آیا او به هند حمله کرده است یا نه، بحث وجود دارد. در کتیبه بیستون که بعدها به داریوش بزرگ، از نوادگان کوروش به ارث رسید، ذکر شده است که کوروش وارد دره سند شده است. اما مشخص نیست که آیا او منطقه‌ای را در آن ناحیه فتح کرده است یا خیر. اگر کوروش به هند حمله کرده بود، احتمالاً گاندارا را تصرف می‌کرد. با این حال هیچ سوابق تاریخی مبنی بر نبردی در این منطقه وجود ندارد. احتمال دیگر این است که نیروی دریایی کوروش ممکن است «مکا» را فتح کرده باشد. اما باز هم همه این‌ها در حد گمانه‌زنی است.

۲۸- او نخستین حاکمی بود که لقب «کبیر» را دریافت کرد

کوروش دوم نخستین حاکمی بود که لقب «کبیر» را داشت. این عنوان نسخه‌ای محاوره‌ای از عنوان فارسی باستان «شاه بزرگ» است. از آن زمان، بسیاری از پادشاهان این عنوان را برای خود برگزیده‌اند، از جمله مشهورترین ستاینده کوروش، اسکندر مقدونی. «کبیر» معمولاً حاکمی را توصیف می‌کند که دستاوردهای زیادی داشته است. در طول تاریخ کمتر از سی حاکم این عنوان را به خود اختصاص داده‌اند. با توجه به طول این فهرست، کاملاً مشخص است که چرا کوروش دوم این افتخار را دریافت کرد.

۲۹- کوروش به برده‌داری در ایران پایان داد

در استوانه کوروش، پادشاه حقوق مستقل همه شهروندان خود را به رسمیت شناخت. در ۲۹ اکتبر، او برده‌داری را در شاهنشاهی ایران غیرقانونی اعلام کرد. او یکی از اولین پادشاهانی است که چنین کاری کرده است. امروزه آن روز در سراسر جهان به عنوان «روز حقوق بشر کوروش» جشن گرفته می‌شود. در طول فرمانروایی، کوروش همچنین بیش از ۵۰,۰۰۰ یهودی را آزاد کرد و به آن‌ها اجازه داد تا به سرزمین مادری خود مهاجرت کنند. این احکام در همان روز تاج‌گذاری کوروش در معبد مردوک صادر شد. جای تعجب نیست که مورخان کوروش بزرگ را یکی از اولین پیشگامان حقوق بشر می‌دانند.

۳۰- او بر تقریباً نیمی از جمعیت جهان حکومت می‌کرد

در اوج شاهنشاهی ایرانِ کوروش، او بر حدود ۴۴٪ از جمعیت جهان حکومت می‌کرد. مورخان تخمین می‌زنند که در آن زمان حدود ۱۱۲ میلیون نفر در جهان زندگی می‌کردند و کوروش بر ۵۹ میلیون نفر از این افراد فرمانروایی می‌کرد. نفوذ کوروش بر جهان عمدتاً از فتح بابل ناشی می‌شد. کوروش نه تنها بر امپراتوری بابل حکومت می‌کرد، بلکه مسیرهای تجاری منتهی به مناطق دیگر را نیز کنترل می‌نمود. به دلیل تنوع گسترده شهروندان، کوروش مجبور بود خودمختاری کافی (از طریق سیستم ساتراپی) را برای جلوگیری از شورش فراهم کند.

۳۱- او رواداری دینی را ترویج می‌کرد

برخلاف دیگر پادشاهان آن زمان، کوروش بزرگ به شهروندان خود اجازه می‌داد تا عقاید خود را تغییر دهند. پس از فتح بابل توسط کوروش، او خود را به عنوان یک آزادی‌بخش و نه یک فاتح معرفی کرد. او «دین رسمی» یا قوانین مبتنی بر دین را به اجرا نگذاشت. این یک نمونه اولیه از جدایی دین از دولت بود. بسیاری از محققان معتقدند که کوروش سیاست‌های خود را از آموزه‌های زرتشتی اقتباس کرده است. اما با وجود نفوذ دینی و تمایل به توسل به خدایان اکدی، کوروش هرگز ادعای دین خاصی نکرد. ما هنوز نمی‌دانیم کوروش از نظر دینی چه هویتی داشت.

۳۲- کوروش رهبران دینی را به کار می‌گرفت

به عنوان بخشی از سیاست رواداری دینی کوروش، او به طور مکرر کاهنان و دیگر روحانیون را به دولت خود جذب می‌کرد. او به این روحانیون مزایای خودمختاری برای اداره سرزمین‌هایشان اعطا می‌کرد. به این ترتیب، سرزمین‌های او می‌توانستند آزادی مذهبی خود را حفظ کرده و رهبران محبوب خود را تحت رژیم جدید نگه دارند. برخی مورخان معتقدند که کوروش این قانون را بیشتر به عنوان یک استراتژی تاکتیکی و نه یک حکم اخلاقی اجرا کرد. به عنوان مثال، برخی ادعا می‌کنند که کوروش یهودیان را آزاد کرد تا از آنها به عنوان حائلی بین قلمرو خود و مصریان استفاده کند. نیت او هرچه بود، کوروش روشی قابل توجه برای رواداری دینی به کار گرفت.

۳۳- آیا نام کوروش در قرآن آمده است؟

چندین محقق اسلامی ادعا کرده‌اند که «ذوالقرنین»، حاکمی برگزیده از سوی خدا در قرآن، می‌تواند نمادی از کوروش بزرگ باشد. ذوالقرنین به عنوان یک حاکم بزرگ توصیف شده که ارتش‌هایش به شرق، غرب و شمال گسترش یافتند. برخی محققان معتقدند که رؤیای ذوالقرنین درباره قوچی با دو شاخ، نماد امپراتوری‌های ماد و لیدی است. در حالی که شباهت‌هایی بین کوروش و ذوالقرنین وجود دارد، بسیاری از محققان استدلال می‌کنند که این شخصیت قرار نبوده نماینده کوروش باشد. دیگران معتقدند که این پادشاه می‌توانسته به جای او، اسکندر مقدونی را به تصویر بکشد.

۳۴- هخامنشیان چندان قدرتمند نبودند

داریوش بزرگ، چهارمین پادشاه شاهنشاهی ایران، بخش زیادی از تاریخ کوروش را تحریف کرده یا کاملاً ساخته است. او در نوشته‌های خود، هخامنشیان، سلسله اصلی کوروش را، به عنوان یک سلسله قدرتمند و تزلزل‌ناپذیر توصیف کرده است. اما این دور از واقعیت بود. هخامنشیان یک سلسله کوچک بودند که از یک قبیله کوچک کوهستانی سرچشمه می‌گرفتند. پدر کوروش، کمبوجیه اول، مورد علاقه مردمش بود اما به ندرت با ملت‌ها و قبایل دیگر درگیر می‌شد. کوروش با هوش نظامی خود، شاهنشاهی هخامنشی را از یک سلسله کوچک به یک امپراتوری عظیم گسترش داد.

۳۵- جایگاه «الهی» کوروش احتمالاً تبلیغات بود

اگر برایتان سؤال است که چرا کوروش اغلب خود را با خدایان بابلی همسو می‌کرد، مورخان معتقدند که این می‌تواند تبلیغات بوده باشد. نبونید، پادشاه پیشین بابل، منفور بود زیرا بومی بابل نبود. علاوه بر این، او در انجام مراسم مذهبی کوتاهی می‌کرد. کوروش با رهبری مراسمی که نبونید انجام نمی‌داد، احترام شهروندان را به دست آورد. به گفته برخی مورخان، جایگاه کوروش به عنوان یک «پادشاه الهی» ممکن است از این استراتژی نشأت گرفته باشد. بقیه آن از نواده‌اش، داریوش بزرگ، آمده است. گمان می‌رود که داریوش کتیبه روی آرامگاه کوروش را حک کرده باشد.

۳۶- او در ابتدا ارتش رسمی نداشت

اگرچه کوروش دوم در نهایت لژیون جاویدان خود را به خدمت گرفت، اما جنگ‌های خود را با یک ارتش دائمی آغاز نکرد. در ابتدا او جنگجویان و خویشاوندان را از قبایل محلی به خدمت می‌گرفت. پس از پایان جنگ، جنگجویان بازمانده به خانه بازمی‌گشتند و کوروش تقریباً با هیچ تنها می‌ماند. حتی به عنوان یک پادشاه، کوروش تا زمانی که امپراتوری لیدی را شکست داد، ارتشی به دست نیاورد. هنگامی که او یک ارتش دائمی تأسیس کرد، نسبتی حدود ۱۰٪ گارد جاویدان و ۹۰٪ پیاده‌نظام و سواره‌نظام ایجاد کرد. با گذشت زمان، کوروش به کارایی گارد جاویدان پی برد و این نسبت را به ۲۰٪ افزایش داد.

4

۳۷- ارتش کوروش از ارابه‌های پیشرفته استفاده می‌کرد

در حالی که ارابه‌رانان در دوران سلطنت کوروش وجود داشتند، ارتش او ارابه‌ها را به گونه‌ای تقویت کرد که به یک سلاح مرگبار تبدیل شوند. آنها ارابه‌های خود را بلندتر و سنگین‌تر از اکثر ارابه‌های دیگر ساختند. به جای دو اسب که وسیله نقلیه را می‌کشیدند، چهار اسب آن را به حرکت در می‌آوردند و ارابه یک جنگجوی اضافی را در خود جای می‌داد. برای مرگبارتر کردن ارابه‌ها، کوروش داس‌هایی را به چرخ‌ها اضافه کرد. این تیغه‌ها دو یارد (حدود ۱.۸ متر) از محورها بیرون می‌زدند. هر سرباز یا اسبی که به ارابه نزدیک می‌شد، به شدت زخمی می‌شد. این یک فناوری جنگی وحشتناک و پیشرفته برای آن زمان بود.

پونه یاری
پونه یاری اسیر فلسفه و تاریخ.. و متخصص در پیدا کردن جواب سوالات سخت

شاید خوشتان بیاید

پاسخ ها

نظر خود را درباره این پست بنویسید
منتظر اولین کامنت هستیم!
آیدت: فروش فایل، مقاله نویسی در آیدت، فایل‌های خود را به فروش بگذارید و یا مقالات‌تان را منتشر کنید👋