روزنامه هم میهن در یادداشتی تحت عنوان «در منطقه چه باید کرد؟» به بررسی تحولات اخیر در خاورمیانه پرداخته است.
روزنامه هم میهن در یادداشتی تحت عنوان «در منطقه چه باید کرد؟» به بررسی تحولات اخیر در خاورمیانه پرداخته است.
در یادداشت منتشر شده آمده است:
سیاست خارجی هر کشور حداقل یک تفاوت مهم با سیاست داخلی دارد. گروهها و جناحهای سیاسی در امور داخلی با یکدیگر تعارض فکر و منافع دارند که بعضاً هم شدید و حتی غیرقابل جمع است. داور نهایی میان اختلافات آنان نیز مردم و انتخابات است. ولی در سیاست خارجی نباید چنین رفتاری را شاهد باشیم. زیرا فرض است که سیاست خارجی معطوف به تامین منافع ملی است و حکومت باید نماینده همه مردم در تامین این منافع باشد و سیاسیون و مردم نیز از سیاستهای آن حمایت کنند.
وضعیت امروز در منطقه و بهویژه فلسطین و لبنان و حملات غیرقانونی و جنایتکارانه اسرائیل به جنوب لبنان و بیروت و به شهادت رساندن اغلب فرماندهان و نیز رهبر حزبالله لبنان؛ و پیش از آن جنایات اسرائیل در غزه، سیاست خارجی کشور را در شرایط ویژهای قرار داده است. بهطور طبیعی بحث و گفتوگو در رسانهها درباره این شرایط و این که بهترین سیاست ایران چه باید باشد نهتنها ایرادی ندارد و مفید هم هست.
ولی اگر قرار باشد که برخی رسانههای رسمی یکسویه تحلیل کنند و این ذهنیت نادرست را در فضای عمومی ایجاد کنند که تنها و تنها یک راه و واکنش آنهم درگیری نظامی است، این کار نه به سود مردم و کشور است و نه حتی بهسود تصمیمگیران. سیاستگذاری در موضوعات خارجی باید به دور از اینگونه جوسازیها صورت گیرد و همه باید آماده باشند که از سیاستهای رسمی حمایت کنند. وضعیت کلان سیاسی و نظامی منطقه روشن است.
رژیمی بیمسئولیت که از تمام مرزهای اخلاقی و حقوقی عبور کرده، و برای بقای خود حاضر است منطقه را به آتش بکشد و قدرت اطلاعاتی و فنآوری نظامی آن پیشرفته است و تحت حمایت قدرتهای جهانی قرار دارد و اغلب رسانههای جریان اصلی جهانی را نیز به تیول خود درآورده است. در سوی دیگر مردمی که خواهان چیزی جز زندگی و حقوق مشروع خود نیستند و مظلومانه از خود دفاع میکنند.
در این چارچوب سیاست اثرگذار را باید بر نقطه قوت خود و نقطه ضعف دشمن متمرکز کرد. تطبیق این امر با نهادهای مسئول حکومت است. ایجاد هر گونه انتظارات نادرست و افزایش مطالبات منجر به یکی از این دو نتیجه خواهد شد. یا به این مطالبات پاسخ مورد نظر داده نمیشود که این امر موجب سرخوردگی و احساس شکست خواهد شد. یا با طرف مقابل و از زاویه نقطه قوت آن وارد بازی خواهند شد که پایان آن را میتوان حدس زد.
البته این دیدگاه ما هم فقط یک نظر، در کنار سایر نظرات است زیرا مبتنی بر اطلاعات دقیق مسئولین از صحنه درگیریها و نیز مواضع پشت صحنه و امکانات موجود نیست. بنابراین باید اجازه داد که مسئولین کشور فارغ از هیاهوهای تبلیغاتی تصمیم مقتضی و صحیح را بگیرند و همه نیروها از تصمیمات درست حمایت کنند.
مسئله کلیدی این است که اسرائیل بهجز حمله به سفارت ایران در دمشق در بقیه موارد میخواهد نشان دهد که نقشی رسمی در اقدامات مستقیم علیه ایران نداشته است، هرچند عرف سیاسی جهان متوجه عاملیت اسرائیل در این جنایات هستند ولی به لحاظ حقوقی و سیاسی فقط میتوانستیم حمله به سفارت را پاسخ دهیم.
اکنون هم هر گونه حمایتی را از مردم مظلوم منطقه میتوان انجام داد ولی باید متوجه ابعاد حقوقی هر اقدامی بود؛ بهویژه که هدف اصلی اسرائیل کشاندن پای قدرتهای جهانی به منطقه و تغییر صحنه بازی و کنار کشیدن خودشان است.
پاسخ ها