داستان آقا مهدی؛ مردی که جان ملکه انگلیس را نجات داد!

تصاویر منتشر شده از دوران قاجار هنوز هم خبرساز است. برخی از این تصاویر انگار عجیب‌ترین داستان‌ها را در دل خود دارند. اکانت توئیتری «در واقع» به سراغ یکی از همان عجیب‌ترین‌ها رفته. با ما همراه باشید.

برترین‌ها: تصاویر منتشر شده از دوران قاجار هنوز هم خبرساز است. برخی از این تصاویر انگار عجیب‌ترین داستان‌ها را در دل خود دارند. اکانت توئیتری «در واقع» به سراغ یکی از همان عجیب‌ترین‌ها رفته. با ما همراه باشید.

بین عکس‌های کاخ گلستان، عکس یک نفر کنار ناصرالدین شاه خیلی تکرار شده و نظرم رو به خودش جلب کرد. شخصی به نام مَجدالدوله. کنجکاو شدم و رفتم در موردش جستجو کردم. واقعا شخص عجیبی بوده که نمونش رو فقط توی فیلم‌های هندی می‌شه پیدا کرد.

مهدی قلی‌خان مجدالدوله پسر دایی ناصرالدین شاه بوده و رابطه بسیار نزدیکی با شاه داشته تا جایی که در بیشتر سفرهای داخلی و همه‌ی سفرهای خارجی، شاه رو مشایعت می‌کرده و حتی گفته شده شاه رو با ضمیر مفرد «تو» مورد خطاب قرار می‌داده! چرچیل کارمند سفارت انگلیس در تهران، در گزارش‌های محرمانه خود می‌نویسد: «مجدالدوله حکومت نواحی ییلاقی شمیرانات را به عهده دارد و بخش قابل ملاحظه‌ای از املاک آن‌جا به او تعلق دارد.»

مجدالدوله بسیار بدن چابکی داشته و شکارچی و اسب‌سوار ماهری هم بود. اون‌نطور که گفته شده ۲۰ بار ازدواج کرده و همه‌ی این خانم‌ها به صورت عجیبی بیمار و جوانمرگ می‌شدن. یکی از اون‌ها هم دختر ناصرالدین شاه بوده! مهدی قلی خان در سن ۸۶ سالگی در اوج سلامتی، یک‌دفعه سکته می‌کنه و می‌میره.

اصل داستان چیست؟

گفته شده مجدالدوله در سفری که به همراه شاه به فرانسه داشتن، به تماشای برج ایفل که تازه ساخته شده بود می‌رن. اونجا به شاه می‌گن که قبل از بازدید شما یک نفر بدون تجهیزات از برج رفته بالا و رکورد ثبت کرده. مجدالدوله که سن و سالی هم ازش گذشته بود، تا اینو می‌شنوه می‌زنه به سرش. کلاه و لباده‌ش رو می‌ذاره کنار و شروع می‌کنه به همون شکل از برج بالا رفتن و در میان حیرت تماشاگران، رکورد مرد فرانسوی رو می‌شکنه.

مجد‌الدله، ناجی ملکه می‌شود!

مجدالدوله در سفری که همراه شاه به انگلیس داشت، با ملکه انگلیس و شاه در هایدپارک لندن مشغول گردش و کالسکه سواری بودن که یک دفعه هشت اسب کالسکه رم می‌کنند و کنترل از دست کالسکه‌چی خارج میشه و خودش هم پرت می‌شه پایین.ملکه از ترس قش می‌کنه و ناصرالدین شاه هم یا ابالفضل می‌گفت که مجدالدوله دوباره می‌زنه به سرش و از روی اسب‌ها یکی‌یکی خودشو به اسب جلویی می‌رسونه و با مهارتی که در سوارکاری داشته، کنترل اسب‌هارو به دست می‌گیره و کالسکه متوقف می‌شه.

هیئت وزیران انگلیس که کَفِشون از این جان‌فشانی بریده بود، میگن باید یک پاداش درست‌حسابی به ناجی ملکه بدیم و پس از بالا و پایین هایی که با همدیگه داشتند، بالاخره تصمیم می‌گیرند نشان «صلیب جرج» یا «سنت جرج» بالاترین نشان دولتی انگلستان رو به مجدالدوله بدن.

سالها بعد، پس از برکناری محمدعلی‌شاه قاجار به دست مشروطه خواهان، مجدالدوله نیز که حامی شاه و مخالف مشروطه بود، دستگیر و قرار بر اعدامش بوده، اما پسرانش چون از امتیازات این مدال باخبر بودند به سفارت انگلیس می‌رن وماوقع رو تعریف می‌کنند. با پادرمیانی سفارت از اعدام نجات پیدا می‌کنه!

ماجراهای تصاویر قجری احتمالا به اینجا ختم نمی‌شوند، شاید رازهای بیشتری از دل این تصاویر بیرون آید و ما نیز روایتگر تاریخ خواهیم بود.