در مراسم ترحیم موسوی بجنوردی قاب تصویری شکل گرفت که خیلیها را به یاد گذشته هم انداخت. اگر همنشینی ناخواسته بود نکات دیگری هم ناخواسته به ذهن مبادر میشود.
مهرداد خدیر در عصر ایران نوشت: در پی درگذشت آیتالله سید محمد موسوی بجنوردی و از خیل پیام ها دو مورد گرمتر و صمیمانهتر بود: یکی سید محمد خاتمی رییس جمهوری پیشین ایران و رییس شورای سیاستگذاری مجمع روحانیون مبارز به این اعتبار که مرحوم عضو ارشد این تشکل و از دوستان و هم فکران او بود و البته پدر همسر سید حسن خمینی و دیگری نه از اصلاحطلبان که علی لاریجانی رییس سه دوره مجلس شورای اسلامی که هنوز در شوک ممانعت شورای نگهبان از کاندیداتوری او در انتخابات ۱۴۰۰ است.
این که چهرهای اصولگرا از یادگار امام با تعبیر «حضرت آیت الله حاج سید حسن آقای خمینی» یاد کند قطعا به مذاق اصولگرایان خاصه نواصول گرایان رادیکال خوش نمینشیند و این که یادآور شد: « رفاقت صمیمانه مرحوم والد با پدر بزرگوار ایشان مرحوم آیت الله العظمی سید حسن بجنوردی روابط دیرینه خانوادگی ایجاد کرد و همواره بر ارادت ما به ایشان افزود» نیز این انتظار را ایجاد کرد که برادران او و خصوصا صادق لاریجانی هم بیاید ولی خبری از رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام نبود. لابد به این خاطر که نمی خواسته با حسن روحانی و سید محمد خاتمی مواجه شود.
رفتارهای علی لاریجانی نشان میدهد در همان مسیر حسن روحانی و ناطقنوری گام برمیدارد ولو محافظه کارانهتر. منتها با یک تفاوت: خاتمی و ناطق اکنون رفیق شفیق یکدیگرند چندان که سال ۷۶ هم دشمن نبودند و ناطق رسم رفاقت بر جا نهاد و شمارش آرا تمام نشده تبریک گفت و هر شایبه و شایعه را زدود. روحانی هم وام دار خاتمی است و همه میدانند بی حمایت او نه سال ۹۲ رییس جمهوری میشد نه ۹۶ و البته به خاطر انعطافهای شاید موجه ناشی از خروج ترامپ از برجام و نیز ناموجه به سبب سرشت سیاسی و آرزوهایی که در سر داشت (و هنوز دارد؟) بخشی از اعتبار خاتمی هم ذوب شد.
ناطق و روحانی در مواجهه با خاتمی گرم میگیرند اما علی لاریجانی اگرچه به ضرورت نزد خاتمی نشسته اما فاصله را حفظ کرده شاید به این خاطر که هنوز تمام روابط با اندرونی قدرت در ایران را نگسسته و به ۱۴۰۴ هم نیمنگاهی دارد.
درست است که دکتر علی لاریجانی اکنون در طیف اعتدالگرایان تعریف می شود و نسبتی با اندیشههای سیاسی برادران خود هم ندارد که یکی (صادق) هر هفته در جمع مقامات ارشد قضایی برجام را نقد میکرد و به روحانی میتاخت و مواضع رسمی را تکرار میکرد و ایده حقوقی و قضایی نداشت (به عکس رییس کنونی دستگاه قضا که هر چه میگوید مربوط به قضا و حقوق است) و دیگری (جواد) به رغم دکتری ریاضی از دانشگاه ییل آمریکا ادبیاتی به کار میگیرد که نسبتی با اخلاق رایج در بیوت مراجع و علما ندارد و گاه حتی به داماد خاندانشان نیز طعنه میزند اما این تمام داستان نیست.
چه، همان گونه که این همنشینیِ ناخواسته در شامگاه هشتم اسفند ۱۴۰۲ خورشیدی ناخواسته است خیلی ها را هم ناخواسته به یاد رفتار و رویکرد صدا و سیمای تحت مدیریت او در سالهای اصلاحات با همین نماد میاندازد.
از همان شروع انتخابات که در برنامه خانواده هم هر روز میگفتند نگذاریم انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد و انگار خاتمی نااهل و نامحرم بود تا برنامههای مختلف تلویزیون علیه اصلاحات و انتقال کثیری از نیروهای مخالف دولت و رییس جمهوری به صدا وسیما و کارگردان این دومی البته آن مرحوم - کردان- بود و همین که آقای لاریجانی در مقام رییس مجلس از معاون سابق خود در مقام وزیر کشور و در قضیه استیضاح سال ۸۷ به خاطر جعل مدرک حمایت نکرد نشان داد برخی کارهای دیگر کردان نیز از بیرون سازمان هدایت می شده ولی بهای آن را رییس میپرداخته است.
به هر رو بخش قابل توجهی از سالهای اصلاحات با دوران ریاست آقای لاریجانی در صدا و سیما مقارن بود و اگر هم نه شخص رییس اما این سازمان، منتخب ۲۰ میلیون ایرانی را کم رنج نداد و کم تلاش نکردند تا آن همه شور به خمودی بگراید و کم انکار نشد دستاوردهای دولت دوم خصوصا سال ۸۱ که دیگر تکرار نشد و بعد که گرفتار احمدینژاد شدند تازه قدر دانستند و سعدی قرنها قبلتر گفته بود: قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید و یکشنبه سیاه مجلس در بهمن ۹۱ عمق آن را دریافتند.
با این همه رییس سه دوره مجلس شورای اسلامی اگرچه با اصلاحات همسویی و همنوایی نشان نداد اما با اعتدالگراییِ مورد حمایت اصلاحات، همراه و موتلف و متحد حسن روحانی شد و اوج این همکاری در تصویب سریع برجام در مجلس تحت ریاست او خود را نشان داد.
با این اوصاف اگر لاریجانی کنار روحانی نشسته بود تصاویری از خوش و بش آنان ثبت میشد حال آن که کنار خاتمی این اتفاق نیفتاده یا افتاده و عکاس جماران ثبت نکرده است.
آن که تغییر نکرده خاتمی است مگر در چهره و سن و سال و آن که تغییر کرده هم در سیما و هم به سبب سابقه صدا وسیما علی لاریجانی است که با ابداع تعبیر «خالصسازی» کمک فراوانی به فهم حذفهای سیاسی از ۱۴۰۰ به این سو کرد چون رد صلاحیت خود او جز در این قالب نمیگنجد وگرنه این که چون دختر او به تبع شوهر - آن هم برای ادامه تحصیلات- به دیار کفر رفته هیچکس را قانع کرد آن هم وقتی پسران دیگران دنبال اقامت دایم از جای دیگرند!
این اشاره هم جالب است که رییس سابق مجلس از دکتر نوبخت نامزد نمایندگی مجلس از رشت حمایت کرده ولی از برادر همسر خود - علی مطهری- که با فهرست صدای ملت میخواهد یخشکن باشد، نه و در این فقره مانند خاتمی عمل کرده که جبهه اصلاحات را به سکوت توصیه کرده هم در قبال فهرست صدای ملت و هم در واکنش به تلاش برخی احزاب برای به دست آوردن کرسیهایی تا به چنگ پایداری نیفتد.
پاسخ ها