کارت عروسی و خبر ازدواج آرش میتواند آخرین فرصتی باشد که هر یک از شخصیتهای دل که به نوعی منافعی در پیوند مجدد رستا و آرش دارد، باید از آن استفاده کنند و کاری کنند وگرنه فعلا همه چیز بر وفق مراد توران و رابی پیش میرود. سیاوش دست به سر شده است، رستا درگیر رابطهای تازه شده و آرش هم دیگر تلاشی برای تغییر دادن چیزی نمیکند.
پارس لاین رستا وقتی که از تصمیمات پدرش برای فروش گاراژ و خانه مطلع میشود تصمیم میگیرد به درخواست نکیسا پاسخ مثبت دهد. نکیسا هم وقتی از رضایت رستا با خبر میشود خود را بیشتر از هر زمان دیگری به وصال رستا نزدیک میبیند. اما رستا هر لحظه از روبرو شدن و هم صحبت شدن با نکیسا سر باز میزند و این از چشم پدرش دور نمیماند.
درست زمانی که رستا میخواهد از تصمیمش صرف نظر کند و این را به پدرش هم میگوید، مشاهدهی کارت عروسی آرش و رابی، آب سردی بر پیکر کور سوهای امید رستا میریزد و او را دوباره به همان ورطهی گذشته میاندازد.
آرش و رابی در تدارک عروسی و خریدهای پیش از مراسم هستند و اتابک آخرین تلاش هایش را هم برای به هم زدن این وصلت میکند، اما هر آن چه تاکنون بر آنها گذشته است و حلقهی مفقودهی این اتفاقات که از چشم آرش و خانواده اش دور مانده، باعث میشود که آرش در مسیر سیل اتفاقاتی که خودش هم در رخدادن آنها نقش چندانی ندارد، خود را رها کند و به سمت مقصدی نا معلوم برود.
بعد از بیست و پنج قسمت دیگر باید به شخصیتهای عجیب و غریب این سریال و تصمیمات و رفتارهای بی منطقشان عادت کرده باشیم. پدر رستا از ابتدا تصمیمی بی منطق و بیهوده را مبنی بر فروش گاراژ و خانه اش میگیرد و این تصمیم تبدیل میشود به اهرم فشاری بر رستا! مگر فروش این املاک چه دردی را از مشکلات خانوادگی آنها دوا میکند؟! و مگر با فروش آنها آسمانی بر زمین میآید که رستا سراسیمه تصمیم میگیرد که تن به ازدواج با نکیسا بدهد.
چطور میشود که اعضای یک خانواده این قدر تصمیمات عجیب و احمقانه بگیرند و این رفتارهای آنها به شکلی جلوه داده شود که گویی همه چیز طبیعی است؟! پدر رستا در اوج زمانی که باید کاری میکرد سکوت اختیار کرد و رستا را به حال خود گذاشت و حالا به فکر برآورده کردن آرزوی مادر مرحوم اوست؟!
جدای از کیفیت فیلمنامه، بازیگریها و کارگردانی دل که تا به حال صحبتهای زیادی راجع به آن شده است، انبوه کلیشههای این سریال هم در هر قسمت سرسام آورتر میشوند. به هم خوردن یک ازدواج و ازدواج مجدد طرفین برای تلافی کردن شاید کلیشه ایترین کلیشهی جهان باشد و حالا گل ماجراهای دل به این سبزه نیز آراسته شده است.
کارت عروسی و خبر ازدواج آرش میتواند آخرین فرصتی باشد که هر یک از شخصیتهای دل که به نوعی منافعی در پیوند مجدد رستا و آرش دارد، باید از آن استفاده کنند و کاری کنند وگرنه فعلا همه چیز بر وفق مراد توران و رابی پیش میرود. سیاوش دست به سر شده است، رستا درگیر رابطهای تازه شده و آرش هم دیگر تلاشی برای تغییر دادن چیزی نمیکند.
پاسخ ها