تا پیش از این، با این عنوان که ورزشکاران ایرانی در تصمیمی خودخواسته از رویارویی با ورزشکاران اسرائیلی سر باز میزنند، خطر تعلیق کل ورزش ایران حس نمیشد؛ بهویژه اینکه در رشتههای تیمی و بسیاری از رشتههای ورزشی دیگر، احتمال رویارویی ورزشکاران ایرانی با رقبای اسرائیلی بسیار اندک بود. بااینحال اکنون اگر این قانون نانوشته تبدیل به یک قانون شود، دیگر نمیتوان به این راحتیها از خطر تعلیق گذشت.
ورزش ایران، بهویژه رشتهای به نام جودو، روزهای پر از التهابی را سپری میکند. فدراسیون بینالمللی جودو به دلیل خودداری جودوکاران ایرانی از تقابل با رقبای اسرائیلی، جودوی ایران را به صورت موقت به حالت تعلیق درآورده و در نظر دارد این تعلیق را دائمی کند؛ اما مسئولان ورزش ایران با شکایت به دادگاه حکمیت ورزش چنین اقدامی را «توطئه» توصیف کردهاند و قرار است با ارائه مدارک لازم، تعلیق موقت این رشته ورزشی را هم بردارد. پیشتر قرار بود این دادگاه در فروردین برگزار شود؛ ولی شیوع ویروس کرونا آن را به عقب انداخته و مقرر شده در تابستان، این جلسه سرنوشتساز برگزار شود.
ماجرای این دادگاه و تعلیق فدراسیون جودو هم که دیگر همه خبر دارند. سعید ملایی، جودوکار وقت ایران، پس از آنکه مدعی شد از سوی مسئولان ورزش ایران تحت فشار گذاشته شده تا عمدا ببازد و به رقیب اسرائیلی نخورد، به آلمان مهاجرت کرد و سپس هم تابعیت مغولستان را پذیرفت. فدراسیون بینالمللی جودو هم با اشاره به اینکه طرف ایرانی به مفاد منشور المپیک پایبند نبوده و دست به تبعیض در ورزش زده و سیاست را دخالت داده، تصمیم به تعلیق فعالیتهای جودو در ایران گرفت؛ تعلیقی که البته به نظر میرسد عواقب بسیار سنگینتری هم داشته باشد؛ چون همین چند وقت پیش بود که آرش میراسماعیلی، رئیس فدراسیون جودوی ایران، در گفتگو با «شرق» خبر از تحرکات عجیبوغریبی داد که موضوعی فراتر از ورزش ایران را نشانه رفته است!
حالا آن دادگاه هنوز برگزار و وضعیت جودو مشخص نشده، نمایندگان مجلس مادهای را تصویب کردهاند که میتواند به وخامت حال ورزش ایران سرعت بیشتری ببخشد. سهشنبه همین هفته و در شرایطی که مجلس دهم واپسین روزهایش را سپری میکند، بهارستانیها دو فوریت طرح ۱۴مادهای علیه اقدامات خصمانه اسرائیل را به تصویب رساندهاند که یکی از این مادهها ممکن است در آیندهای نهچندان دور گریبان ورزش را بگیرد. موضوع به ماده یازدهم این طرح برمیگردد که در آن عنوان شده «برگزاری هرگونه مسابقه یا رقابت ورزشی اعم از رسمی یا تدارکاتی میان ورزشکاران و تیمهای ورزشی ایران با حریفان رژیم صهیونیستی ممنوع است. هریک از فدراسیونها در رشته ورزشی مربوطه موظفاند با بهرهمندی از تمام ظرفیتهای داخلی و بینالمللی و برقراری ارتباط اصولی با مجامع بینالمللی ورزشی، تعهدات و اقدامات مقتضی را برای ممانعت از اعمال هرگونه مجازات و محرومیتهای ورزشی بینالمللی علیه ورزشکاران مستنکف از مواجهه با حریفان رژیم صهیونیستی اتخاذ کرده و با پیشبینی تخصیص منابع لازم، به تشویق و حمایت از آنها بپردازد. دستورالعمل این ماده از طرف وزارت ورزش و جوانان با همکاری وزارت امور خارجه و سازمان برنامه و بودجه تهیه و به تصویب هیئت وزیران میرسد».
این طرح حالا اگر از سوی شورای نگهبان تأیید شود، آن وقت تبدیل به یک قانون میشود؛ قانونی که میتواند تعلیق ورزش ایران را در پی داشته باشد.
قانون نانوشته
حالا قبل از پرداختن بیشتر به این موضوع این سؤال مطرح میشود که مگر تا به الان ورزشکاران ایرانی با رقبای اسرائیلی مبارزه میکردند که از این به بعد نباید چنین کاری انجام دهند؟ ماجرا از این قرار است که بعد از انقلاب اسلامی و در همان سالهای نخست، بیژن سیفخانی در رقابتهای جهانی کشتی در شوروی سابق به مصاف رقیبی از اسرائیل رفت و او را شکست داد؛ اما با وجود آن برتری به دستور علیاکبر ولایتی، وزیر وقت امور خارجه ایران، کاروان کشتی به ایران برگردانده شد. از آن به بعد دیگر رقابت با ورزشکاران اسرائیلی با وجود آنکه قانونی برایش وجود نداشت، ممنوع شد.
ورزشکاران ایرانی سالهای بعد، ابتدا انصراف خودخواسته و بعد بهانههای مختلفی را رو میکردند تا با رقیب روبهرو نشوند. از مصدومیتهای ساختگی گرفته تا بیماری. این چرخه در چهار دهه اخیر ادامه پیدا کرد تا اینکه دردو، سه سال گذشته تبدیل به معضلی جدی برای ورزش ایران شد؛ معضلی که هر روز شایعه تعلیق را جدیتر میکرد.
کشتی و جودو، دو رشتهای بودند که فدراسیونهای جهانی مربوطه به طور جدی مسئولان ایرانی را تحت فشار گذاشته بودند تا هر طور شده، دست از بهانهجویی بردارند. ایرانیها که دیگر نمیتوانستند با شیوههای سابق از رقابت با اسرائیلیها سر باز بزنند، این بار یا به تورنمنتهایی که اسرائیلیها در آن حضور داشتند، نمیرفتند یا اینکه یک دور قبل از رسیدن به رقبای اسرائیلی تن به شکست تعمدی میدادند تا در مرحله بعدی، از رقابت با ورزشکار اسرائیلی بپرهیزند.
معروفترین ماجرا در این زمینه در کشتی رخ داد که ابعادی جهانی پیدا کرد. موضوع مربوط به رقابتهای جهانی زیر ۲۳ سال در لهستان بود که سال ۱۳۹۶ رخ داد. در آن تورنمنت، علیرضا کریمی مشغول کشتی بود که به وضوح صدای مربیاش از کنار تشک شنیده میشد که داد میزد «علیرضا باید ببازی». در واقع اگر علیرضا کشتی را برنده میشد، باید در دور بعد به مصاف رقیب اسرائیلی میرفت که با شکست عمدی از آن رویارویی پرهیز کرد. بااینحال فدراسیون جهانی کشتی با خطاب قراردادن فدراسیون ایرانی به آنها گوشزد کرد با ادامه این روند حتما باید منتظر تعلیق کشتی باشید؛ اتفاقی که دست آخر با محرومیت کوتاهمدت علیرضا کریمی و مربیاش همراه شد. البته آن محرومیت با رایزنی مسئولان ورزش ایران با فدراسیون جهانی رخ داد؛ چون آنها دندان تیز کرده بودند تا کشتی ایران را تعلیق کنند.
بعد از آن محرومیت، رسول خادم، رئیس وقت فدراسیون کشتی ایران، در نامهای به مسئولان ردهبالای ایرانی، از آنها خواست یا به فکر راهحلی جدی برای مبارزه با رقبای اسرائیلی باشند یا اینکه شهامت داشته باشند و عواقب این موضوع را بپذیرند. در بخشی از نامه رسول خادم آمده بود: «اگر سیاست کشور بر به رسمیتنشناختن اسرائیل و مبارزهنکردن با ورزشکاران اسرائیلی است، پس پنهانی به حریف قبلی باختن و برای تهیه گواهی بیماری، به درمانگاهها و پزشکان خارج از کشور مراجعهکردن، چه معنایی دارد؟ اگر قرار است رویارویینکردن با ورزشکاران اسرائیل اصل باشد؛ پس چرا باید زمین و آسمان را به هم دوخت و هر آنچه داشت، هزینه کرد تا بتوان با توجیه چرایی موضوع رویارونشدن با نماینده اسرائیل، از تعلیق گریخت؟ باید با رفتاری صادقانه، در مواجهه با حریف اسرائیلی براساس سیاستهای ابلاغی کشورمان رسما از رویارویی با آنها خودداری ورزیم و صادقانه تبعات ناشی از آن را بپذیریم. فدراسیون در اتحادیه جهانی، پیش هر کس و ناکسی باید خواهش کند که ورزش ملی کشورم را تعلیق نکنید. مربی زحمتکشی را که با ماهانه صد هزار تومان، عاشقانه به تربیت جوانان میپردازد، جریمه نکنید. آن وقت در داخل کشور همان مسئولان همیشهغایب، موج رسانهای را هدایت میکنند که کدام تعلیق؟ اینها بزرگنمایی است!». کمی بعد از انتشار این صحبتها، انتقادات تندی از سوی جریانی خاص متوجه رسول خادم شد و در نهایت هم منجر به استعفای او از فدراسیون کشتی شد.
تعهد یا توافق؟
کمی بعد از آنکه مسئولان ورزش ایران توانستند با رایزنی خطر تعلیق کشتی را از روی سر این رشته ورزشی بردارند، خبر مهمی در رسانههای خارجی منتشر شد. این بار خبر میگفت که مسئولان ورزش ایران به مسئولان فدراسیون جهانی جودو تعهد دادهاند که از این به بعد ورزشکارانشان با رقبای اسرائیلی روبهرو میشوند؛ موردی که البته از سوی طرف ایرانی تکذیب شد و آنها فقط به گفتن این جمله که ایران همیشه به منشور المپیک پایبند است، بسنده کردند.
بااینحال اتفاقی که سال گذشته برای جودو رخ داد، ضربه نهایی را دراینباره زد؛ همان داستان رویارونشدن سعید ملایی با رقیب اسرائیلی در رقابتهای ژاپن. بعد از آن تورنمنت رئیس فدراسیون جهانی جودو با عنوان اینکه ایران به تعهداتش عمل نکرده، از مهاجرت سعید ملایی حمایت کرد و خبر داد که جودوی ایران تعلیق میشود.
در کنار جودو، داستان شطرنجبازان ایرانی هم شکل گرفت؛ جایی که فدراسیون شطرنج ایران از اعزام ورزشکارانش به تورنمنتی که اسرائیلیها در آن حضور داشتند، سر باز زد. این اتفاق باعث رفتن یکی، دو شطرنجباز ایرانی شد که گل سرسبدشان علیرضا فیروزجا، پدیده جوان ایران، بود. حالا داستان نامه خادم و هشدارهایی که درباره کشتی داده، از یک سو، دادگاه جودو علیه ایران و پرونده شطرنجبازان از سوی دیگر، به اندازه کافی خطر چنین تصمیمات سیاسیای در ورزش را پررنگ کرده است.
ورزش ایران تعلیق میشود؟
تا پیش از این، با این عنوان که ورزشکاران ایرانی در تصمیمی خودخواسته از رویارویی با ورزشکاران اسرائیلی سر باز میزنند، خطر تعلیق کل ورزش ایران حس نمیشد؛ بهویژه اینکه در رشتههای تیمی و بسیاری از رشتههای ورزشی دیگر، احتمال رویارویی ورزشکاران ایرانی با رقبای اسرائیلی بسیار اندک بود. بااینحال اکنون اگر این قانون نانوشته تبدیل به یک قانون شود، دیگر نمیتوان به این راحتیها از خطر تعلیق گذشت. در واقع به گواه بسیاری از کارشناسان اگر ماده ۱۱ طرح جدید مجلس رأی بیاورد و تبدیل به قانون شود، تعلیق ورزش ایران امری اجتنابناپذیر است؛ موضوعی که البته میتواند پیامدهای مختلفی داشته باشد که کوچکترینش مهاجرت گسترده ورزشکاران ایرانی است.
بااینحال فرضیه دیگری هم دراینبین مطرح است؛ آیا مجلس میخواهد با قانونیکردن این طرح، به ورزش کمک کند؟ شاید در ذهن عدهای از نمایندگان مجلس این باشد که با تصویب این طرح آنهم بهعنوان یک قانون پارلمانی بتواند یک بار برای همیشه خطر تعلیق را بردارد؛ با این ادعا که چنین طرحی، پارلمانی و در نهایت نتیجه خواسته مردم است و دولت و سیاست در آن دخیل نیست. شاید خیلی خوشبینانه بشود به این موضوع نگاه کرد؛ ولی واقعیت این است که آن روی سکه، تقریبا همه چیز علیه ورزش ایران است.
اگر حتی چنین تفکری در ذهن نمایندگان باشد، باز هم خطر که رفع نمیشود هیچ، به قوت آن افزوده هم میشود؛ چراکه همین حالا سه نفر از ورزشکاران ایرانی حاضرند در دادگاه علیه ایران شهادت دهند که به زور و تهدید از مقابله با ورزشکاران اسرائیلی سر باز زدهاند! سعید ملایی، وحید سرلک و محمد منصوری (مربی سعید ملایی) قرار است در دادگاه حکمیت ورزش در شهریور علیه مسئولان ایرانی شهادت دهند. اگر چنین اتفاقی رخ دهد یا موضوعی مشابه در هر زمان دیگری رقم بخورد، آن وقت به این سادگی نمیتوان با این استدلال که چنین طرحی خواسته مردم است، از تعلیق کل ورزش ایران جلوگیری کرد.
پاسخ ها