هر بازی یه سر داره یه ته. بازی منم داره به تهش میرسه. این جا پایان بازیه. پایان بازی پایان منه. پایان من پایان همه ست. این جا امشب. پایان کرگدنه.
پارس لاین قسمت پایانی سریال کرگدن به کارگردانی کیارش اسدی زاده، نویسندگی علی اصغری و مهرداد کوروش نیا و تهیه کنندگی صادق یاری، شنبه ۲۰ اردیبهشت ماه ۱۳۹۹ وارد شبکهی نمایش خانگی شد.
بازی زندگی رو باید بلد بود. تنها بودن توی بازی رو هم باید بلد باشی. تنها بازی کردن رو که بلد باشی دیگه سر تنها نبودنت به هر کس و ناکس باج نمیدی...
برای خرید قانونی و دانلود حلال قسمت پایانی کرگدن اینجاکلیک کنید
شب عروسی افشین و کیانا. شبی که هر یک از مهمانان و میزبانان جشن، فکر نابودی دیگری را در سر میپرورانند. اما اولین قربانی امشب در فاصلهای دورتر و در بیمارستان جانش را از دست میدهد. برادر کاظی خبر مرگ پدرش را تلفنی به او میدهد. کاظی که تمام وجودش نفرت از دایی اش، افشین و ونوشه است میخواهد که آنها را بکشد. اما گیسو، کسی که او هم برادرش را به خاطر داروهایی که ونوشه متولی پخشش در بازار بوده از دست داده است، مانع کاظی میشود. گیسو تنها چیزی است که برای کاظی باقی مانده است.
نازنین نفر بعدی است که با هماهنگی سیمین/ کیانا قصد دارد افشین را بکشد، اما در میانهی راهش دانیال مانع او میشود و او را راضی میکند که خودش کار افشین را تمام کند و سپس این نیروهای اطلاعاتی هستند که مانع دانیال میشوند.
بدین شکل افشین هم سورپرایزی که به کیانا قول داده بود را رو میکند. اسلحهای با صدا خفه کن که به قلب کیانا شلیک میکند. افشین و مهرداد در میان شلوغی مراسم فرار میکنند تا از کشور خارج شوند.
مارک و نیروهای امنیتی همراهش اوضاع را کنترل میکنند. بمب گذاری ونوشه را در مهمانی خنثی میکنند، مانع مرگ کیانا میشوند، افشین و مهرداد را در چنگ خود میگیرند و نمیگذارند که نازنین، دانیال، کاظی، گیسو و خانواده هایشان بیش از پیش آسیب ببینند.
نوید هم سرانجام دست در دست باران خاک ایران را ترک میکند و به قولش به مارک عمل میکند و جای چیپ را که مدتها نزد خود مارک بوده، لو میدهد.
میتوان روند سریال کرگدن را از ابتدا تا انتها به سه بخش تقسیم کرد. در بخش اول در هر قسمت با گذشتهای از هر یک از کاراکترها مواجه میشدیم که تا حدی تعریف میکرد که چه چیزی انگیزهی آنها برای حضور در چالش کرگدن است. در واقع بخش ابتدایی از طرفی وظیفه شخصیت پردازی کاراکترها را بر عهده داشت و از سویی دیگر مخاطب را آمادهی رسیدن به اتفاقات و پی بردن به رازهایی هیجان انگیز میکرد.
فلش بکهای پی در پی و تدوین به هم ریختهی وقایع و ریتم تند تصاویر به علاوهی تصاویر مربوط به مهارتهای هر کاراکتر ما را آمادهی تماشای سریالی با قهرمانانی جوان و با انرژی و جذاب میکرد که با آن چه تا کنون در سینما و تلوزیون دیده بودیم متفاوت است و گرچه این مقدمهای طولانی بود، اما به نظر میرسد که به صبر کردنش میارزد.
اما در بخش دوم سریال هر آن چه که منتظر آن بودیم به سادهترین شکل ممکن پیش رفت و معلوم شد هر چه در دوردست میدیدیم سرابی بیش نبود. کرگدن در بخش میانی اش همهی داستانی را که منتظرش بودیم دور زد و قصهای تازه و کم رمق و بی هیجان را به جایش تحویل داد. دیگر خبری از سرعت گذشته نبود، قهرمانانی که انتظارشان را داشتیم خاموش شدند و سریال به کلی سمت و سویی دیگر گرفت که در آن قهرمانی وجود نداشت و ضد قهرمان آن هم فقط ژست پلیدی را داشت وگرنه خودش هم نمیدانست با چه کسی میجنگد!
و در بخش پایانی با اضافه شدن انواع و اقسام شخصیتهای جدید و تغییر کردن ماهیت کاراکترهایی که تاکنون دیده بودیم و افتادن در ورطهی خرده داستانهایی که دیگر ارتباطی با قصهی اصلی نداشتند نفس کرگدن به کلی تنگ شد و قدمهای آخرین را به زور و دست به عصا طی کرد.
بیست و شش قسمت فرصت زیادی بود که امکان یک شخصیت پردازی درست را برای کاراکترهای سریال فراهم میکرد و روابط میان آنها را میتوانست به بهترین شکل تعریف کند. اما حتی در قسمت آخر هم کاراکترهای کرگدن در محوطهی عروسی سرگردانند. نازنین و دانیال که با هم رابطه دارند هر یک در گوشهای تنها ایستاده اند و خانوادههای آنها هم در گوشهای دیگر. گیسو و کاظی هم به همین شکل.
گیسو و کاظی وسط عروسی با هم جر و بحث میکنند و دربارهی کشتن و کشته شدن میگویند، اما کسانی که کنارشان ایستاده اند حتی سر بر نمیگردانند. این مهمانها کیستند؟ نازنین میخواهد از افشین انتقام بگیرد، پدر و خواهرانش در این مراسم چه میخواهند؟ این موضوع برای گیسو و دانیال هم صادق است.
خانوادههای هر یک از کاراکترها حتی برای ملاقات دوباره شان وقتی که فقط فکر میکردند نوید مرده است مشکل داشتند و مخالف بوده اند. حالا و بعد از این همه اتفاقات عجیب و غریب پا به مراسمی میگذارند که از جنایت کار بودن متولیانش مطمئن هستند و نمیدانند برای چه به آن دعوت شدند؟ و چرا هیچکدامشان از نوید سراغی نمیگیرد؟
بدین ترتیب سریال دیگری در شبکهی نمایش خانگی به پایان خود میرسد. سریالی که در ابتدا به نظر میرسید میتواند خون تازهای در رگهای بی رمق سریالهای ایرانی تزریق کند. سریالی که در ظاهر اولیه اش کاری جدای از سایر تولیدات سینمایی و تلوزیونی بود و نوید قصهای پر هیجان و کنش و واکنشهایی همراه با اکشن و قهرمانان و ضد قهرمانانی جذاب را میداد. اما طولی نکشید که باز هم امیدها ناامید شد و کرگدن هم به درامی سردرگم تقلیل پیدا کرد.
با جلوتر رفتن داستان نه تنها اکشنهای گذشته ادامه پیدا نکرد بلکه با رویهای که سریال پیش گرفت تمام آن هیجانت و پیچیده نماییها لوث و تا حدی به دست فراموشی سپرده شد. فصل اول کرگدن به پایان رسید و شاید در فصلی دیگر کاراکترهای کرگدن در قامت قهرمان برگردند و هیجانی که در صورت هایشان بود و نادیده گرفته شد را این بار در فصل دوم به کار گیرند.
هر بازی یه سر داره یه ته. بازی منم داره به تهش میرسه. این جا پایان بازیه. پایان بازی پایان منه. پایان من پایان همه ست. این جا امشب. پایان کرگدنه.
پاسخ ها