مجتبی نادری سورکی؛ مصاف رائفیپور!
مجتبی نادری سورکی؛ علیاکبر رائفیپور، به طور قطع یکی از سلبریتیهای شاخص فضای مجازی حداقل برای قشر خاصی از جوانان انقلابی یا سیاسیونی اغلب از جناح راست در کشور است.
طرفدارانش او را یک انقلابی به قول خودش منزجر از چپ و راست میدانند که با سخنرانیهای غرا، روشنگری میکند و یک طرفه برای مناظره حریف میطلبد. منتقدانش نیز او را اصولگرایی که دوست ندارد اصولگرا بنامندش میدانند، که در هر زمینه ای اظهار نظر میکند و چندان از طرف دولتیهایی که بیش از همه به آن ها میتازد، جدی گرفته نمیشود. ضمن آنکه معتقدند عموماً در سخنرانیها علمی صحبت نمیکند و یافتههایش اعتبار لازم را برای پاسخ گویی ندارند.
درست یا غلط، باید پذیرفت که رائفیپور مخاطبان زیادی مخصوصاً از نسل جوان دارد که او را یک منجی فراجناحی میدانند که دغدغههای آنان را با صدای بلند به گوش مسئولان میرساند. شدت علاقه مخاطب به ایشان را میتوان از صف دعوت از وی برای ایراد سخنرانی دریافت؛ به طوری که در سایت ایشان با عنوان مصاف، دعوت از او در هر فصل از سال، می بایست از فصل قبل انجام پذیرد!!
محتوی سخنرانیها
یکی از بزرگترین ایرادات وارده به رائفیپور، سخنرانی، نظریهپردازی و اظهار نظر در دامنه وسیعی از موضوعات مختلف و پراکنده است. هر چند او اصرار دارد که خود را پژوهشگر حوزه مهدویت، آخرالزمان و دشمنشناسی نشان دهد، اما همین سیل سخنرانیهای پراکنده با موضوعات بسیار مختلف، تا حدی اعتبار مطالب بیان شده توسط ایشان را زیر سوال میبرد.
این گستردگی، در زیر بخشهای مختلف موسسه پژوهشی ایشان نیز مشهود است. جایی که از واحد مهدویت تا واحد سلامتی، یا واحد معماری و شهرسازی در آن مورد مطالعه قرار میگیرد!. این مساله تا آنجا پیش میرود که منتقدان با بررسی سخنرانیهای او، بخشی از اطلاعات ارائه شده توسط وی را تنها ناشی از سرچ اینترنتی در گوگل و سپس مرتبط کردن موضوعات مختلف به هم میدانند.
این، اما نافی این واقعیت نیست که حداقل بخشی از سخنرانیهای ایشان، شامل اطلاعات مفید تاریخی و روشنگریهایی است که جوانان امروز به شدت تشنه بیان آن ها با ادبیاتی مشابه آن چیزی است که رائفیپور در آن تبحر دارد. باید اذعان کرد که تعدادی از سخنرانیهای رائفیپور مخصوصاً در زمینه موضوعاتی از قبیل مهدویت و ظهور، یهود و آخرالزمان یا حتی مجموعه سخنرانیهایش پیرامون ظرفیتهای عاشورا، مقبول میافتد و در تعلیم جوانان بسیار موثر بوده است.
موسسه مصاف
مصاف، مخفف مبارزه با صهیونیسم، اومانیسم و فراماسونری، نام موسسه فرهنگی است که رائفیپور در سال 1389 افتتاح کرده است تا در آن به مصاف صهیونیسم و یهود، و روشنگری در زمینه دشمنشناسی برود.
در سایت این موسسه ادعا شده که "مصاف، بزرگترین جنبش سایبری مستقل فرزندان انقلاب در اینترنت است" و تاکید شده که "از وجهه بسیار مطلوبی در میان اقشار جامعه از هر گروه و گرایش سیاسی برخوردار است". ادعایی که حداقل با سخنان اخیر رائفیپور مبنی بر اینکه چپ و راست در صدد تخریب وی هستند در تناقض است!
مصاف زیر بخشهای بسیار متنوعی دارد. از واحد کلیپ تا واحد کشاورزی و از واحد بازی کامپیوتری تا واحد مهدویت یا حتی واحد موسیقی! سایت مصاف بخشی تحت عنوان دعوت از اساتید نیز دارد؛ که در آن می بایست برای دعوت، ابتدا استاد مورد نظر را از لیست موجود انتخاب کرد. لیستی که البته تنها یک گزینه دارد و آن، استاد رائفیپور است!
مصاف علاوه بر تولیدات فرهنگی، اسلحه و سامانه های دفاعی نیز میسازد. از سلاح ذولفقار گرفته تا سامانه بومی شناسایی هوایی تحت عنوان پاداسکای (سامانهای که البته کارایی آن با انتقادات وزیر ارتباطات مبنی بر ارسال پارازیت های خطرناک، زیر سوال رفته است). به نظر میرسد که امکان ورود به تولیدات و پروژههایی از این دست، توسط شرکت های خصوصی و موسسات مستقل دیگر به راحتی امکانپذیر نخواهد بود.
مصاف خود را یک موسسه کاملا مستقل از جناحهای چپ و راست معرفی میکند که به ادعای رائفیپور، از هیچ سازمانی بودجه در یافت نمی کند. رائفیپور معتقد است اگر از ارگانی پول دریافت کنند، دست وی برای انتقاد از آن سازمان بسته خواهد بود. شاید بودجه مصاف از همین دسته پروژهها، با حق الزحمههای سخنرانیها یا طبق ادعای رائفیپور کمکهای مردمی فراهم شود. اما به طور مشخص ردیف بودجه و منابع مشخص مالی این موسسه برای پیشبرد اهداف متنوعی که رائفیپور تحت عنوان واحدهای گوناگون در موسسه در نظر گرفته، هنوز به شفافیتی که رائفیپور خود را علمدار مطالبه آن می داند، بیان نگردیده است.
ناگفته نماند که در سایت مصاف، همچنین تاکید شده است که نه ایمیلی مبنی بر سوالات شخصی از رائفیپور و نه حتی ایمیل ارسالی به ایمیل شخصی استاد مبنی بر اعلام آمادگی برای همکاری، پاسخ داده نخواهد شد و درخواست های اعلام آمادگی، به ایمیل صفحات دیگر ارجاع داده شده است. این در حالی است که به طور کلی نه ایمیل ارتباطی با خود او و نه هیچ ایمیل دیگری برای ارتباط گرفتن یا ارسال درخواست های دیگر در سایت مصاف، تدارک دیده نشده است!
اما چند توصیه به استاد:
1) اگر جمله اول رائفیپور در معرفی خودش، اینکه استاد دانشگاه است نباشد، قطعا جمله دوم خواهد بود! رائفیپور خود را استاد دانشگاه وشخصیتی دانشگاهی معرفی می کند. سایت و صفحات مجازی و طرفداران بیشمارش نیز از واژه استاد در معرفی او استفاده می کنند.
به طور کلی، فردی با مدرک لیسانس حسابداری نمی تواند قانوناً مدرس دانشگاه آن هم با مرتبه ی استادی باشد. داخل پرانتز باید توجه کرد که فردی آن هم با مدرک فوقلیسانس اگر در دانشگاه تدریس کند، عنوان "مربی" و کسی که با مدرک دکتری هیات علمی میشود، ابتدا با عنوان "استادیار" خطاب می شود. بعد از چندین سال تدریس و پژوهش و چاپ مقالات علمی مختلف و راهنمایی پایان نامههای دانشجویان متعدد، به مرتبه "دانشیاری" ارتقاء یافته و در نهایت بعد از سالهای متمادی تدریس و فعالیت پژوهشی و هدایت دانشجویان ارشد و دکتری بسیار، در نهایت "استاد" می شود.
جدا از این موارد، حتی اگر استفاده از لفظ استاد توسط وی و طرفدارانش، بدون اطلاع از مراتب علمی اساتید در دانشگاه و تنها در وصف مقام وی در برابر مریدانش باشد، لازم است رائفیپور با جدیت از بیان آن توسط دیگران و مخصوصاً خودش خودداری کند؛ تا رابطه مراد و مریدی نیز که خطر آن بیشتر متوجه خود رائفیپور خواهد بود، کمتر شکل بگیرد.
2) علامه جعفری (ره) میفرمودند که "اگر فردی یک حرف حساب بزند، تاریخ همان را از او ثبت خواهد کرد و لذا حرفش را بزند و برود و دنبالاش را نگیرد که چاپ یا دیده و خوانده شد یا نه". اینکه رائفیپور و طرفدارانش با دقت، تمامی واکنشها به سخنانش را رصد کرده و نسبت به مخالفین به شدت واکنش نشان میدهند و هیچ انتقادی را بیپاسخ نگذاشته و همه را به مناظره و مبارزه میطلبند و به قول معروف شلوغش می کنند، در کیفیت عملکرد وی در به نتیجه رساندن هدفی که برای خود تعریف کرده به شدت تاثیر منفی خواهد گذاشت. رائفیپور، آنقدر از تلاش برای تخریب شدنش توسط دیگران و دشمن تراشی حرف میزند که هر نقدی بر خود او نیز توسط طرفدارانش مسموع نیست و با هر انتقادی بر ایشان، منتقد در لیست دشمنانش که کمر به تخریباش بسته اند قرار میگیرد!
3) رائفیپور نه باید، و نه میتواند در عرصههای مختلفی که ادعای تسلط دارد، مسلط شده و سخنرانی کند. همین ورود او به موضوعات پراکنده، عمق مطالب عنوان شده را کم میکند، کما اینکه این سطحینگری در متن بسیاری از سخنرانیهای ایشان نیز مشهود است. هر چند رائفیپور فن بیان خوبی دارد و به خوبی مخاطب را در صحبتهایش با خود همراه میکند، اما اظهار نظر در گستره وسیعی از علوم به ضرر وی تمام خواهد شد. حجم جریان سیال اطلاعات در دنیای امروز، به حدی بالاست که کسی نمیتواند مانند قدیم علامه ای مسلط به مباحث مختلف امروزه باشد.
4) نکته آخر اینکه رائفیپور در سخنرانیها و مصاحبهها مستقیم و غیرمستقیم به تعریف و تمجید از خود میپردازد. جایی میگوید که "علمدار شفافیت در ایرانم" یا در مصاحبه با فارس می گوید" میبینند در این زمینه مستعدم، لذا دعوتنامه از کشورهای آن طرفی کم ندارم!" یا در سخنرانیای در زمینه سلبریتیها تاکید می کند که "اگر به فالوور است که اینستاگرام طرفدارانم هشتصد هزار نفر عضو دارد!". موارد بسیاری از این دست تعاریف اگر همگی درست هم باشند، حداقل بر قامت کسی که کار مهدوی می کند نباید موضوعیت داشته، به چشم آمده و بیان شود.
نتیجه اینکه خوشمان بیاید یا نه، باید پذیرفت که رائفیپور نیاز فکری بخشی از قشر جوان را به خوبی درک کرده است. حداقل بخشی از موضوعات مطرح شده در سخنرانیهایش موضوعات روز مورد نیاز مخاطب جوان امروز است و علیرغم ایرادات و انتقاداتی که بر ایشان وارد است، در فضای مجازی و حقیقی طرفداران بسیاری دارد و با وجود حجم عظیم انتقادات و تخریبهایی که علیه او مطرح می شود، در انجام رسالتی که برای خود در نظر گرفته نمره قبولی میگیرد.
پاسخ ها