بله، بالاخره سقوط میکردید. فقط دیر و زودش مهم بود. نردبانی که از آن بالا میرفتید، قرص و محکم نبود. پوسیدگی پایههایش را همه احساس کرده بودند.
روزنامه شرق: بله، بالاخره سقوط میکردید. فقط دیر و زودش مهم بود. نردبانی که از آن بالا میرفتید، قرص و محکم نبود. پوسیدگی پایههایش را همه احساس کرده بودند. جالب بود که خودتان متوجه نبودید. هواداران که حنجره برایشان نماند، از بس که علیه مدیریت پرسپولیس و درواقع سوءمدیریت، شعار دادند. حتی لیدرهای منتسب به باشگاه و مدیریت آن که بین تماشاگران پراکنده شده بودند تا صداهای مخالف را خاموش کنند، زورشان نرسید. پرسپولیس میلیونها هوادار دارد و باید از «مردم» میترسیدید. فکر کردید که آنها قدرتی ندارند. نه جناب درویش، اینطور نبود و «قدرت بیقدرتان» را نادیده گرفته بودید. ۱۴۰۰ روز مدیریت که حداقل در یک سال آخر آن چیزی جز خرابی و اشتباهات پیدرپی دستاوردی نداشت. ما هنوز هم در عجبیم که چطور از میان مربیان مختلف، دست روی وحید هاشمیان گذاشتید. فقط بهایندلیل که بلد بود دِینش را به شما ادا کند؟
برای اینکه از همان اردوی ترکیه موبهمو هر اقدامی را تأیید کرد؟ مستمسک خوبی در دست داشت: «ما بازیکنان بزرگ میخواستیم، ولی به دلیل شرایط ایران نیامدند». این حرف بیمنطق را هم میپذیریم. ولی آنهایی را که داشتند، چرا رد کردید. هم بازیکن از دست دادید، هم غرامت دادید، هم استعفا. حالا که دل از صندلی مدیریت کندهاید، باید پاسخگوی سؤالات و ابهامات بسیاری باشید. از رفتن دورسون بگویید، خودش میخواست برود یا وادارش کردید که برود؟ فرشاد احمدزاده که در فهرست مازاد حتی کارتال هم بود، چرا ماندگار شد؟ در بازی مقابل خیبر، مهرداد محمدی به ترکیب برگشت و احمدزاده روی نیمکت نشست، ولی هیچکدام به دیگری برتری خاصی نداشتند. همان ضعفهای مشهود وجود داشت. خودتان بازی با خیبر را دیدید؟ سرمربی همیشه راضی از شرایط و مثبتاندیش، بعد از بازی گفت: «انتظار این نتیجه را نداشتم». اتفاقا معلوم بود که بهزودی میبازید. تا قبل از بازی با خیبر هم باید میباختید.
اصلا میدانید در کدام تیم پشت میز مدیریتش نشستید؟ تیمی که ما برای آن دل میسوزانیم، پرسپولیس است. یک دهه، برای خودش امپراتوری داشت. با 12، 13 بازیکن به فینال لیگ قهرمانان آسیا رفت. دستمریزاد به این مدیریت، که توانست فرایند معمولیشدن یک قطب قهرمانی را تنها در یکی، دو فصل رقم بزند. استعفای شنبهشب دیر بود. فصل قبل بعد از اینکه از همه جامها دستتان کوتاه ماند، باید میرفتید. قهرمانی با اوسمار را به نام همان اوسمار و قبل از او به نام یحیی گلمحمدی بنویسید. به اسم خودتان مصادره نکنید که بههیچعنوان برای هوادار پذیرفتنی نیست. امپراتوریها اینگونه سقوط میکنند، ولی یادتان رفت که سرمایه مردمی این تیم اجازه نمیدهد که بیش از این ماندگار باشید. «مردمی» که عامدانه سعی کردید صدایشان را نشنوید، از همه ابزارهای مادی و معنوی که شما را روی نیمکت نگه داشته بود، قدرتمندتر است. بد نبود که به جای شرکت در مراسم یادبود، گرامیداشت، محفل خنده و شوخی با دوستان، کمی تاریخ میخواندید. یا به پیشینه و سابقه تیمهای بزرگ یا حتی همین پرسپولیس توجه میکردید.
گاهی اوقات زمان و فرصتی برای جبران باقی نمیماند، چون خیلی دیر شده است. اتفاقا اقبال و بخت خوبی داشتید که مدیریت بانکی مدت نسبتا زیادی تحمل کرد و دم نزد. مگر اینکه زور شما از آنها هم بیشتر باشد. حالا که میروید، دست خیلیها را بگیرید. از آنهایی که با پول، قلمهایشان را برای تعریف و تمجید از شما به کار گرفتند و مسئولیت ناکامی تیم را به گردن هاشمیان انداختند -که صد البته تا مربیشدن حداقل یک دهه فاصله دارد- دوستانی که به دلیل بردن بلندگو به ورزشگاه جریمه میلیونی برای باشگاه تراشیدند، افراد اضافی کادر فنی که توانی برای کمک به تیم ندارند، مدیران میانی باشگاه و در نهایت وحید هاشمیان را هم با خودتان ببرید. باور کنید که این باخت به هزار پیروزی و برد میارزید. چون معلوم شد تیمی که توان گلزنی ندارد، مربیای که برنامه ندارد، مدیریتی که بازیکن نمیخرد، بادمجان دور قاب چینهایی که منافع فردی را به منافع یک باشگاه ریشهدار ترجیح میدهند، در نهایت میبازد. چه خوب که الان باخت تا قرار باشد با این سرمربی ضعیف و بازیکنان ضعیفتر آخر فصل میباخت. اما ما همچنان مُصر هستیم که پاسخ سؤالاتمان را بگیریم. بودجه 20 میلیوندلاری را که برای خرید دو مهاجم طراز اول کنار گذاشته بودید، به یاد دارید؟ ما هنوز منتظر مهاجم هستیم که کنعانیزادگان قرار نباشد به خط حمله برود. باور کنید شاخ درمیآوریم وقتی میشنویم که وحید هاشمیان در فوتبال آلمان رشد کرده است. حتی بیشتر تعجب میکنیم که او هیچگونه پیشیمانی و ندامتی در چهرهاش بعد از این نتایج تأسفبار دیده نمیشود. او از بازیکنان ستاره پرسپولیس، ستارههای خاموشی ساخت که حتی یک نیمه هم نمیتوانند خوب بازی کنند.
حالا که تشریف میبرید، کسانی را که به آنها اشاره کردیم، هم ببرید. اجازه بدهید این تیم نفس بکشد. اجازه بدهید یک مربی باتجربه و کاربلد، بدنهایشان را برای رقابت با حریفان شلاق بزند. بگذارید برای تیمش برنامه داشته باشد، شاید توانست دستهای بسیاری را کوتاه کند و چند بازیکن سرشناس جذب کند. از هر زاویهای که به بازی با خیبر نگاه کنیم، میبینیم که این شکست به غیر از منفعت حاصل دیگری نداشت. باید ممنون بازیکنان جسور خیبر و مربیشان بود که ضربه بهموقعی به پرسپولیس زدند. حالا که وقت رفتن رسید، «سلطان» هم نمیتواند کاری انجام دهد. همانهایی که هنوز دوست دارند مالکیت معنوی خود را در عصر فوتبال حرفهای اعمال کنند. ممنون که با رفتنتان میلیونها هوادار را خوشحال کردید.
پاسخ ها