چند روز بعد از دفترش با من تماس گرفتند و نشانی محلی را دادند و گفتند به آنجا بروم وقتی رفتم مرد ثروتمند گفت: قرار است برادرم در یک کارگاه کار کند. من هم خیلی خوشحال شدم، اما ناگهان او به من تعرض کرد.
دختر جوانی به قضات شعبه ۱۱ دادگاه کیفری گفت: برای پیدا کردن کار برای برادرم به خانه مردی ثروتمند رفتم. پدر و مادرم سالها قبل فوت کردند و من و برادرم با هم زندگی میکردیم برادرم بیکار بود و ما اصلاً پول نداشتیم و خیلی فقیر بودیم تا اینکه یکی از آشنایان گفت: مردی با نفوذ و ثروتمند را میشناسد که میتواند برای برادرم کار پیدا کند.
من هم به دفترش رفتم و شرایطم را توضیح دادم او هم گفت: درخواستی برایش بنویسم و شرایطم را بگویم تا بررسی کند و نتیجه را به من بگوید. چند روز بعد از دفترش با من تماس گرفتند و نشانی محلی را دادند و گفتند به آنجا بروم وقتی رفتم مرد ثروتمند گفت: قرار است برادرم در یک کارگاه کار کند. من هم خیلی خوشحال شدم، اما ناگهان او به من تعرض کرد.
سپس نوبت به مرد ثروتمند رسید او همه ادعاهای دختر جوان را رد کرد و گفت: من فردی بانفوذ و ثروتمند هستم این دختر به من گفت: برای برادرش کار میخواهد من هم تلاش کردم کمکی بکنم. من فقط یکبار این دختر را دیدم که با دوستش آمده بود و من آنها را به شمال بردم، چون گفتند میخواهند به شمال بروند و پول ندارند دیگر هم ارتباطی با او نداشتم، اما وی دنبال سوءاستفاده از من است.
پاسخ ها