مسعود فروغی سردبیر روزنامه فرهیختگان در سرمقاله روزنامه نوشت: نمیدانم روزی خواهد رسید که سیاستمداران و صاحبان تریبون (که به هر دلیلی کنشهایشان برای رسانهها و افکار عمومی مهم است) بفهمند چه زمانی و در چه جایی چه حرفهایی را بزنند و کدام را نگویند.
مسعود فروغی سردبیر روزنامه فرهیختگان در سرمقاله روزنامه نوشت: نمیدانم روزی خواهد رسید که سیاستمداران و صاحبان تریبون (که به هر دلیلی کنشهایشان برای رسانهها و افکار عمومی مهم است) بفهمند چه زمانی و در چه جایی چه حرفهایی را بزنند و کدام را نگویند.
روزی که آنها متوجه شوند هر حرف سادهشان ممکن است اثرات اجتماعی و سیاسی عمیقی روی جامعه بگذارد و دقت کنند. روزی که درک کنند بار کلماتی که بهسادگی به زبان میآورند میتواند سالها تلاش و کار برای جاانداختن مفاهیمی ارزشمند را نابود کند. روز گذشته یکی از همین گزارههای عمیقا موثر از زبان خانم جمیله علمالهدی مطرح شد. او در واکنش به دعوت مجری یک همایش که گویا همسر رئیسجمهور را «بانوی اول» خطاب قرار داده بود، بهجای آنکه اصل این خطاب را نهی کند، گفت: «من تازه متوجه شدم که بنده را بهعنوان بانوی اول معرفی کردهاند. لازم است توضیح دهم در ساختار جمهوری اسلامی ایران بانوی اول همسر رهبر معظم انقلاب هستند.» درباره این جمله خانم علمالهدی نکات زیادی قابلطرح است، اما آنچه را اجمالا میتوان گفت در چند نکته زیر دستهبندی میکنم.
یکم. از ویژگیهای ناب و منحصربهفرد رهبر انقلاب (حتی دشمنان ایران بارها بهصراحت به آن اعتراف کردهاند) این است که با وجود تلاش زیاد مخالفان هیچ نقطه سیاهی از اعضای درجه یک خانواده ایشان درطول سالهای طولانی پس از انقلاب وجود ندارد. منع صریح رهبری بر حضور و نقشآفرینی اعضای خانواده از آنها تصویری کاملا موجه در افکار عمومی ایران ساخته است. بهخصوص درباره همسر رهبر انقلاب برخلاف تقریبا تمام چهرههای مهم و درجه یک تاریخ انقلاب که نام و نشانی از همسرشان یا حضوری رسانهای از آنها در دسترس است، حتی یک تصویر ساده از ایشان وجود ندارد. یعنی برای اینکه خانم دکتر علمالهدی از لفظ «بانوی اول» برای همسر رهبری استفاده نکند، حتی نیاز به تجزیهوتحلیل خاصی هم نبود. فقط کافی بود همسر رئیسجمهور به مشی و روش رهبری توجه کند.
دوم. بار معنایی لفظ «بانوی اول» با هیچ توضیح و تفسیری ربطی به آداب سیاسی ایران ندارد. اصل پذیرش این لفظ هم از سوی خانم علمالهدی عجیب است. در ساختار سیاسی ایران اساسا چنین جایگاه و عنوانی وجود ندارد که بر سر اینکه به چه کسی تعلق دارد بحث صورت گیرد. شاید همسر رئیسجمهور تصور میکند پذیرش چنین عناوینی در ساختار سیاسی منجر به ارتباط گرفتن بخشی از بدنه اجتماعی با ساختار است. با این پیشفرض که همه میدانند در آمریکا این جایگاه وجود دارد و بهنوعی فضایی مدرن در حکمرانی را به ذهن تداعی میکند. فرضی که از اساس غلط است. مخاطب در این فرض خیلی ظاهرگرا و کمهوش تصور شده است، مخاطب با صفت و عنوان احساس رضایت نمیکند. خبر بد برای این فرض اینکه مخاطب باهوشتر از این حرفهاست و میگوید حالا که ساختار با عناوین اینچنینی را میپسندید، مثل آنها در همه امور مدیریت کنید. حتما همسر رئیسجمهور میداند اینطوری کار به جاهای باریک کشیده میشود.
سوم. اگر هدف از کنشهای خانم علمالهدی پوشش ضعفهای حکمرانی ما در حوزه زنان است، بهتر بود ایشان از نفوذ و جایگاه خاص خودش برای حل مسائل اساسی حوزه زنان استفاده کند.
پاسخ ها