پارس لاین عباس عبدی در یادداشتی وضعیت سیاسی ایران را از حیث ارتباط با واقعه شیوع کرونا در ایران، دارای چند ویژگی میداند و ذیل این ویژگیها به غلبه نگاه کوتاهمدت در ایران اشاره میکند و مینویسد: «مگر بر اساس همین نگاه در انتخابات رفتار نشد؟ تقریبا در همه جا بر اساس منافع کوتاهمدت و منطق اقتضایی عمل میشود. چو فردا شود فکر فردا کنیم، همیشه بر این اساس داوری میشود که انشاءالله گربه است. خیلی قاطع امکان ورود یا وجود کرونا را رد میکنیم، در حالی که نه مرز معتبری داریم و نه نظام کنترلی پیشرفته. حتی هنوز هم در فرودگاه مسافران را با یک تست ساده سنجش میزان تب همراهی نمیکنند؟! در این ساختار چارهای نیست جز اینکه برای رفع مسوولیت بگوییم انشاءالله چیزی نمیشود. هر چه خدا خواست همان میشود.»
عباس عبدی در گفتگو با پارس لاین منافع کوتاه مدت را «معمولا شخصی و اندک» بر شمرد و گفت: «رفتار اقتضایی، رفتار بیمبنایی است که هیچ آیندهای ندارد و دیر یا زود به بن بست میرسد.»
آنچه امانالله قراییمقدم جامعهشناس و استاد دانشگاه نیز در گفتگو با فرارو تأیید و اظهار کرد: «متأسفانه برنامهریزیهای ما همیشه با یک دید کوتاهمدت صورت گرفته است. در حالیکه در کشور ما از ابتدای سال ۱۳۲۷ برنامهریزی در دستور کار قرار گرفته است، اما اصولا این برنامهریزیها هنگامی صورت گرفته که اتفاقی رخ داده است. اما از قبل پیشبینیهای لازم در زمینه اقدامات و مشکلات در تمام زمینهها به عمل نیامده است.»
به گفته قراییمقدم، این بی برنامگی در همه امور اتفاق میافتد. گاهی در حوزه کشاورزی رخ میدهد و در یک سال محصولی آنقدر تولید میشود که با کاهش قیمت، کشاورز ضرر میکند. در نتیجه سال بعد آن محصول کمتر کشت شده و کمیاب میشود. گاهی هم در نبود پیشبینیهای لازم در اتفاقی مثل شیوع ویروس کرونا خود را نشان میدهد.
از نظر او «به نظر میرسد این بار هم مسئولان به این فکر نکردند که به دلیل افزایش ارتباطات هوایی و زمینی دیگر جهان به صورت یک دهکده جهانی در آمده است و وقوع یک اتفاق در یک جای کره زمین بر جاهای دیگر هم تأثیر میگذارد؛ بنابراین باز هم از قبل، به تمهیدات لازم نیندیشیدند.»
عبدی در یاداشتش در روزنامه اعتماد میآورد مانند دولت دهم در سال ۱۳۸۹ برای پیشگیری از بلایای طبیعی با عدهای در پوشش حوزه علمیه تفاهمنامه میبندند. در حالیکه به نوشته عبدی «باید این روز را پیشبینی میکردند که دچار چه وضعی شوند. امروز کار به جایی رسیده که حتی کتابهای علمی و پزشکی را آتش میزنند و با تعطیلی احتیاطی مراسم زیارتی و مذهبی مخالفت میکنند و... این وضعیت در نهایت موجب دینگریزی شدید جامعه شده است. ولی مطابق همان ویژگی که میگویند انشاءالله گربه است، کسی به این گزاره روشن نیز توجه نمیکند.»
عباس عبدی در گفتگو با پارس لاین منافع کوتاه مدت را «معمولا شخصی و اندک» بر شمرد و گفت: «رفتار اقتضایی، رفتار بیمبنایی است که هیچ آیندهای ندارد و دیر یا زود به بن بست میرسد.»
قراییمقدم نیز بر این نظر است «مدیران ما برای تدوین و اجرای برنامههای درازمدت و میانمدت خوب، ناتوان هستند. نتیجه هم این میشود که در شرایط کنونی با شیوع کرونا، ناهماهنگی در میان مدیران برای تعطیلی یا سایر تصمیمگیریها جامعه را به هراس بکشاند. گویا تازه مدیران در فکر چه کنیم افتادند.» این خود نشاندهنده نبود یک نگاه دوراندیش و همان اقتضایی و دفعتی عمل کردن است، منافعی کوتاهمدت و شخصی که ترجیحات و سلایق خاص را بدون در نظرداشتن منافع کلان، بلندمدت و عمومی حاکم میکند. در این فرایند به گفته قراییمقدم، «مدیران ما به دور از دوراندیشی از داشتن یک چشمانداز کلان درباه مسایل محروم هستند و پس از وقوع حادثه شروع به برنامهریزی و تصمیمگیری درباره اقدامات لازم میکنند» یا چو فردا شود فکر فردا کنیم.
راهی که به نظر نمیرسد سرانجام خوشی داشته باشد. چنانچه عبدی بر این نظر است این وضعیت در نهایت به بنبست میانجامد. بنبستی که شاید وضعیت این روزهای جامعه نشانی از آن باشد. قراییمقدم نیز به ضررهای زیاد و جبران ناپذیر این وضعیت میپردازد و در این باره با اشاره به وقایع اخیر یا بارانها، سیلها و تخریبها و از بین رفتن منابع و امکانات کشور میگوید: «مهمتر از همه این ضررها، گسترش بیاعتمادی نسبت به مسئولان و کارگزاران حاکمیت است. وقتی ما این اقدامات مقطعی را انجام میدهیم سرمایه اجتماعی را تضعیف میکنیم و بیاعتمادی را نسبت به عملکردها و اقدامات هیئت حاکمه، دولت و مجلس و دیگر نهادها افزایش میدهیم. این خسارت هم با هیچ چیزی قابل جبران نیست.»
آنچه از نظر او موجب شده تا این روزها وقتی وزارت بهداشت و درمان اطلاعاتی را به مردم میدهد، مردم به سختی میپذیرند. چون آنها به دلیل بیاعتمادی به مسئولان نظام و دولت و اقدامات دولتی تحت تأثیر رسانههای بیگانه به همه اطلاعات داده شده شک دارند. در این وضعیت به نوشته عبدی، مردم به تنگ آمده از رسانه رسمی «به خلوت گوشیهای خود پناه بردهاند و با بمباران خبری راست و دروغ مواجه هستند. چنین مردمی هیچگاه احساس آرامش نخواهند کرد.»
در واقع چنانچه قراییمقدم نیز تأکید دارد تردیدها خودش به تولید «هراس اجتماعی» منجر شده است. از سویی نیز از دست رفتن اعتماد اجتماعی خسارت سنگین این روزهای جامعه ماست. در حالیکه ارزش اعتماد اجتماعی با هیچ چیزی قابل قیاس نیست و این موضوع مورد تأکید جامعه شناسانی، چون فرانسیس فوکویاما، جیمز کلمن و پوتنام نیز هست. چون اعتماد، اساس سرمایه اجتماعی است و از دست رفتن آن خسارتی سنگین است. همچنین ترمیم اعتماد عمومی محتاج گذشت زمان و تلاشی است که حاکمان باید در این باره صورت دهند. آن هم اگر متوجه این خسارت باشند و بخواهند که این سرمایه را در اختیار داشته باشند.
قراییمقدم در این باره به پارس لاین گفت: «در شرایط کنونی به دلیل ندانمکاری آقایان و اقدامات لحظهای و ابنالوقتی زمینه بیاعتمادی و کاهش سرمایه اجتماعی فراهم شده است. از نظر جامعه شناسان، سرمایه اجتماعی که همدلی، اتحاد، اعتماد و همبستگی باشد از سه سرمایه دیگر یعنی طبیعی و قابلیت تحتالارضی، تکنولوژی، ماشینآلات و نیروی انسانی مهمتر است. آنها سرمایه اجتماعی را عامل چسبندگی میدانند که سه سرمایه دیگر را به هم پیوند میدهد. وقتی سرمایه اجتماعی نباشد هر کدام از این سه سرمایه مسیر خود را میروند مانند آنچه در جامعه خودمان میبینیم. سالها طول میکشد تا دوباره این سرمایه اجتماعی تقویت شود. تا زمانی که اعتماد نباشد و با این اقداماتی که مسئولان انجام میدهند تأثیرات مخرب همچنان در تمام زمینهها ادامه پیدا میکند».
امانالله قراییمقدم جامعهشناس و استاد دانشگاه نیز در گفتگو با فرارو تأیید و اظهار کرد: «متأسفانه برنامهریزیهای ما همیشه با یک دید کوتاهمدت صورت گرفته است.»
چرایی این وضعیت هم خودش حکایتها دارد و به عوامل متعددی بستگی دارد. چنانچه عبدی در این باره به پارس لاین گفت: «مجموعه مسایل ایران را نمیتوان تقلیل به یک عامل داد. اینها به یک شکل خاصی به هم مرتبط هستند و همدیگر را شکل میدهند و ایجاد و حتی تقویت میکنند.»
در این میان، اما گسست تجربیات، منافع کوتاه مدت و اقتضایی عمل کردن یادآور یک ویژگی دیگر سیاست در ایران است که شاید در ایجاد این وضعیت بیتأثیر نباشد. اینکه سیاست در ایران نهادینه نیست و به جای احزاب کارآمد و قوی، شخصیتها و حلقه روابط آنان و گروهها با منافع شخصی و گروهی که متغیر هستند و منعطف؛ جولان میدهند. در واقع آنچه میتواند به نبود تغییرات انباشتی بلندمدت دامن بزند و خودش هم زاییده آن باشد.
اما عبدی در این باره بر این نظر است که او نمیتواند چرایی این وضعیت را تنها به این عامل تقلیل دهد. او میگوید: طبعا حزبی نبودن ایران هم یکی از مجموعه عواملی است که موجب شکلگیری چنین وضعیت ویژهای شدهاند، ولی نمیتوان این وضعیت را به یک عامل تقلیل داد.
قراییمقدم نیز در توضیح این امر گفت: «جامعه ما در طول تاریخ به خصوص از قرن هجدهم به بعد که مسئله صنف و اتحادیه در اروپا به وجود آمد و شکل مستحکمتری به خود گرفت به دلیل نوع حکومتهای پادشاهی و تمامیتخواه که فرامین از بالا صادر میشد و زیردستان تنها مجری بودند، با صنف، اتحادیه و تشکل آشنایی نداشته است و این مفاهیم در جامعه نهادینه نشده است. هر حاکمی بر اساس تئوری سنتخواهی و به اصطلاح سالمندمداری دستوری داده است و دیگران بر مبنای اینکه عقل پیران از جوانان بیشتر است اجرای آن را ضروری فرض کردند.»
راهحل خروج از این وضعیت بازگشت به تجربه تاریخی است که دیگران کردند و شده است.
از این منظر ایرانیان تجربه چنین مفاهیمی را ندارند و بنابراین معنا و مفهوم حزب، دسته، صنف و اتحادیه را به درستی نمیدانند.
به گفته قراییمقدم، اما راهحل خروج از این وضعیت بازگشت به تجربه تاریخی است که دیگران کردند و شده است. او میگوید: «اگر این مفاهیم با حضور افراد کارآزموده و با تجربه به صورت عینی شکل بگیرد و به گفته ماکس وبر، مشروعیت عقلانی بر جامعه حاکم شود؛ یعنی نماینده مجلس و مدیران بر اساس عقلانیت انتخاب شوند و روابطمداری در جامعه از بین برود؛ قانونمداری حاکم شود و معیار به کارگیری نیروها تخصص باشد به تدریج وضعیت اصلاح میشود.»
از این دیدگاه اگر همانطور که وبر در بحث بوروکراسی مطرح میکند عقل و منطق، رعایت قانون و مقررات و تخصصص و آگاهی در زمینه شغلی و انتخابهای غیرشخصی حاکم شود تغییراتی جدی صورت میگیرد. قراییمقدم در این باره اظهار کرد: «منظور از انتخابهای غیرشخصی کنارگذاشتن روابطمداری است. در روابطمداری افراد بر مبنای روابط خانوادگی و آشنایی انتخاب میشوند. اگر این رویه تغییر کند در کنار سایر عوامل میتواند نتیجهبخش باشد.ولی کدامیک از اینها در حال حاضر در جامعه وجود دارد. نه انتخابها عقلانی و بر مبنای تخصص است و نه قانون و مقررات رعایت میشود؛ حتی برنامهریزی درستی وجود ندارد و نتیجه هم، این بلبشویی است که در جامعه به وجود آمده است.»
پاسخ ها