استقبال از رونالدو، موجب شده که برخی علیه مردم موضع بگیرند و آنها را حتی بعضا بیفرهنگ خطاب کنند.
برترینها: استقبال از رونالدو، موجب شده که برخی علیه مردم موضع بگیرند و آنها را حتی بعضا بیفرهنگ خطاب کنند. این اما همه ماجرا نیست. در ابتدا یادداشتی از پژمان موسوی بخوانید و بعد یادداشتی از سیامک قاسمی.
بسیاری، استقبالِ پُرشورِ برخی هموطنانمان از «رونالدو» ستارهی جهانیِ فوتبال را تخطئه کرده و به بهانهی آن، موجی از خود تحقیری به راه انداخته و با شدت و حدتی وصفناشدنی، به لعن و نفرینِ مردمی مشغولاند که به زعمِ آنها، رفتاری غیر متمدنانه از خود بروز دادهاند و آبروریزی به بار آوردهاند.
نخست باید این را در نظر داشت که رونالدو یک ستارهی جهانی است؛ او آنقدر محبوب است که هر کجای دنیا برود، با شدت و ضعف، عدهی زیادی شوقِ دیدارش را دارند و برای ثبتِ یک عکس یادگاری یا انداختن یک عکسِ سلفی، خودشان را به آب و آتش میزنند. پس تا اینجای کار نمیتوان به اشتیاقِ چند شهروندِ ایرانی که عمدتا کودکان و نوجوانان را شامل میشد ایرادی گرفت و آن را دلیلی بر خودتحقیری دانست.
دومین موضوع، جادوی فوتبال است؛ کدام ورزش را در دنیا سراغ دارید که این تعداد هوادار و کُشتهمرده و دنبالکننده در دنیا داشته باشد؟ عددِ ۶۰۵ میلیون فالوورِ رونالدو در اینستاگرام و جایگاه بالاترِ او نسبت به بسیاری از ستارههای محبوبِ سینما، به خوبی این جایگاه را نشان میدهد. ما میتوانیم اساسا مسئلهی فوتبال و «هواداری» را مسخره بدانیم اما نمیتوانیم به هواداران فوتبال و البته رونالدو توهین کرده و آنها را یکسره مردود بشماریم.
مهمترین موضوع در استقبالِ امروز، «وضعیتِ» افتضاحِ استقبال از رونالدو بود که فکر میکنم مثل همیشه عدم برنامهریزیِ مسئولین و مدیریتِ دولتیِ ورزش عاملِ اصلی آن بود. آنها میدانستند چه هنرمندی با چه سطحی از محبوبیت دارد به ایران میآید و هیچ تدبیری نیندیشیدند. میتوانستند با فنسکشی و ایجادِ یک جایگاهِ استقبال، هم در فرودگاه هم در مقابل هتل اسپیناس، یک روز خوب را برای هواداران بسازند و افتضاحِ دویدن پشت اتوبوس یا بالارفتن از کوه را به بار نیاورند.
امروز ایرانی تحقیر نشد، جوانان و نوجوانان ایران (که البته در کل جمعیتی کمتر از ۵ هزار نفر را شامل میشدند)، خیلی طبیعی، مانند یک «هوادار» در همه جای دنیا رفتار کرد، شما تحقیر شدید، شما دولتمردان.
سیامک قاسمی، روزنامهنگار نیز نوشت:
این جمعیت اینگونه تپههای اطراف هتل اسپیناس پالاس را در رویای دیدن رونالدو به بالا میروند، اما واقعا به این جوانان چه دادهایم که از آنها انتظار دیگری داریم؟
وقتی دیوار بلند انزوا سالهاست در دور تا دور کشور کشیده شده است، بسیاری از این جوانان که اینگونه سینه کش کوه را در رویای دیوار رونالدو به بالا میروند به این نتیجه رسانده است که احتمالا این آخرین فرصت آنها برای دیدن یک ابرستاره در همه عمرشان است.
شاید اگر این سرریز ثروت و برنامه توسعه اقتصادی و اجتماعی کشورهای جنوب خلیحفارس و عربستان به سمت ایران منزوی نبود، همین تک فرصت هم برای این جوانان فراهم نمیشد.
حقیقتا در طی عمر طبیعی یک جوان ایرانی، چند بار امکان دیدن ابرستارهها فراهم میشود؟ کدام رویداد و مسابقه و کنسرت بزرگ بینالمللی در این کشور برگزار میشود؟ در چهل سال اخیر چند ستاره به ایران آمده اند؟ فرهنگ ساختنی و تجربه کردنی است و وقتی امکان تجربهای نیست، فرهنگی هم نخواهد بود.
انزوا نتیجهای جز فقیر ندارد و این فقر همه جانبه است، فقط فرهنگی ، و...
پاسخ ها