سوژه های روز، خبرهای داغ

سوژه های روز، خبرهای داغ

پارس لاین: مقالات آموزنده، خبرهای داغ ایران و جهان، ویدیوهای جذاب و دیدنی را در صفحه ما در آیدت ببینید.
توسط ۳۴ نفر دنبال می شود
 ۹ نفر را دنبال می کند

ماجرای تلخ رضا، تکه ای کوچک از یک کوه یخ

نگاهی به خودکشی کودک کاری که هفت سال پیش در تلویزیون مشهور شد؛ ماجرای تلخ رضا، تکه‌ای کوچک از یک کوه یخ؛ اسلامی خاطرنشان می‌کند: هدف از رسانه‌ای شدن این مسئله این است که صدا و نیاز‌های کودکان کار شنیده و دیده شود تا احساس قدرت بیشتری کنند و اقدام مؤثری صورت بگیرد نه این‌که فقط تبلیغ شود. صرف اشاره یک رسانه و بعد رها شدن، قطعاً اثرات مخرب‌تری دارد. مثلا آنقدر که در ماه‌های اخیر اخبار خودکشی زیاد شده است خبر خودکشی در جامعه عادی شده و مردم نسبت به این مسئله، بی‌حس شدند و این زنگ هشداری برای ماست.

ماجرای تلخ رضا، تکه‌ای کوچک از یک کوه یخ

پارس لاین «آرزویی ندارم، چون وقت نکردم بهش فکر کنم» جمله‌ای کوتاه که رضا کودک کار، هفت سال پیش در برنامه ماه عسل گفت و همان وقت‌ها نامش بر سر زبان‌ها افتاد؛ حالا در دی ماه سرد سال ۹۹ بار دیگر نام رضا با خبر تلخ خودکشی‌اش بر زبان‌ها جاری شده است.


پارس لاین ، رضا که در هنگام مرگ در آستانه بیست سالگی قرار داشت شاید دیگر مصداق کودک کار نبود، اما در یکی از محلات حاشیه‌ای شهر تهران زندگی می‌کرد و برچسب کودک کار بودن را به خصوص پس از حضور در یک برنامه با مخاطب چند میلیونی، بر پیشانی داشت.

خودکشی رضا که در برنامه ماه عسل با اجرای احسان علیخانی شهرت یافت، بازتاب گسترده‌ای یافته است و بحران اجتماعی در اقشار ضعیف جامعه دوباره به بحثی داغ تبدیل شده است. 

از طرف دیگر این مورد خاص در شبکه‌های اجتماعی جنجال به پا کرده و به ابزاری برای حمله به احسان علیخانی و فعالیت‌هایی او بدل شده است. این در حالی است که ماجرا بسیار ریشه‌ای تر و عمیق تر  است.

رضا نمونه‌ای از  هزاران و شاید میلیون‌ها کودکی است که در شرایط بسیار دشوار اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی رشد می‌کنند.

آمار مشخصی درباره تعداد کودکان کار در ایران وجود ندارد، اما فرشید یزدانی فعال حقوق کودک و مدیر عامل انجمن حمایت از حقوق کودکان کار در گفتگویی تعداد آنان را ۷ میلیون می‌داند.


رضا هم در سال‌های نه چندان دور، یکی از همین کودکان کار بود. سرنوشت تلخ او می‌تواند تلنگری برای پرداختن به کودکان کار و حاشیه‌نشینان دیگر باشد؛ سرنوشتی که شاید محصول آمیزه سرخوردگی و درد‌های اجتماعی، حاشیه‌نشینی، زخم‌های ایام کودکی، بی‌پناهی و رهاشدگی از سوی نهاد‌های متولی باشد.


فاطمه اسلامی مددکار اجتماعی و مدیر واحد مشاوره و صدای یارای انجمن حمایت از حقوق کودکان در گفتگو با فرارو در این باره می‌گوید: طبق پژوهش‌های بین‌المللی اثبات شده که تجربیات نامطلوب دوران کودکی بخصوص تا زیر سن هجده‌سالگی به‌طورکلی نقش مؤثری در طول عمر، کیفیت زندگی، امید به زندگی و سلامت روان افراد دارد.


وی می‌افزاید: شرایطی، چون مهاجرت، تابعیت، فقدان دسترسی به تحصیلات، ازدواج‌های اجباری یا زودهنگام، عدم درک توسط والدین یا نبود والدین و مراقبین آگاه و حمایت مؤثرشان، فقر، تبعیض و خشونت اجتماعی باعث می‌شود کودک یا نوجوان در ریسک بالاتری نسبت به سایر افراد جامعه قرار بگیرد. چون آسیب‌پذیرتر شده است. او مدام با چالش مواجه بوده و در سنین مختلف رشدی به جای این‌که نیازهایش از طریق افراد امن و مراقبین آگاهی تامین شود خود برای پاسخ‌گویی به نیازهایش تلاش کرده و این تلاش متناسب با سنش نبوده است. همه این عوامل می‌تواند فرد را در شرایطی قرار بدهد که با یک بی‌قدرتی زیاد، احساس ناامیدی و درماندگی بکند. ما به این آسیب می‌گوییم.


اسلامی ادامه می‌دهد: تعریف آسیب این است که چیزی فراتر از توان و ظرفیت فرد به طور ناگهانی یا در بلندمدت به شکل مکرر بر او تحمیل بشود. این موجب کاهش تاب‌آوری فرد شده و افزایش ریسک خودکشی، اقدام به خودکشی موفق و درگیر شدن در مسائل مواد مخدر و دیگر بزه را به همراه دارد.


از منظر این کارشناس، شرایط اجتماعی و روانی فرد در ایجاد سرنوشت تلخ این افراد اثرگذار است. او در این باره بیان می‌کند: این دو مثل حلقه زنجیر به هم وصل هستند. وقتی من نابرابری اجتماعی و عدم دسترسی به منابع را تجربه می‌کنم و بار‌ها در شرایط آسیب‌زا و پرتنش قرار می‌گیرم باور می‌کنم که بهبود شرایط امکان‌پذیر نیست و من قدرت تغییر و بهبود شرایط را ندارم. پس ناامید می‌شوم. دست از تلاش برمی‌دارم و دچار درماندگی و بی‌حسی می‌شوم. در این شرایط، درماندگی آموخته‌شده را تجربه می‌کنم. یعنی از یک جایی به بعد، به دلیل تاثیر عوامل اجتماعی بر شرایط روانی، من به‌عنوان کودک یا نوجوان تلاشی برای تغییر شرایط نمی‌کنم؛ بنابراین برای رهایی از رنجی که می‌کشم ابزار خودکشی را انتخاب می‌کنم.


وی بر این نظر است در اثر فقدان آرزو، کاهش امید به زندگی و نبود کیفیت حداقلی زندگی یک کودک، این فرد به خودکشی تمایل پیدا می‌کند. او می‌گوید: خودکشی امثال رضا، یک کوه یخ است. قسمتی از آن، وضعیت فرد است؛ قسمت دیگر پایین کوه یخ است که دیده نمی‌شود. ما همه عوامل و مسائل اجتماعی را می‌بینیم، اما پایین آن کوه یخ هم باید دیده شود. این قسمت عملکرد نهاد‌های متولی، سازمان‌های دولتی، خصوصی، سازمان‌های مردم‌نهاد و مرکزی است که با این بچه در ارتباط بوده است. نوع واکنش به مسئله خودکشی برای کسی که در ریسک خودکشی قرار داشته مهم است.


مسئول مشاوره و صدای یارای انجمن حمایت از حقوق کودکان تاکید می‌کند: ما باید فراتر از منابع سازمانی و اثبات صلاحیت‌های خودمان به خودکشی نگاه کنیم. هدف‌های ما باید پیشگیرانه باشد و تنها نگاه دلسوزانه و دغدغه اجتماعی حمایت‌گرانه مؤثر نیست. یک نهاد متولی و یک سازمان مدنی، وقتی می‌داند یک نفر یا ده‌ها نفر از گروه هدفش در معرض ریسک قرار دارند باید از ابزار‌های تخصصی و علمی برای پیشگیری و مداخله استفاده کند و نمی‌تواند صرفاً با نگاه حمایتی پیش برود.


وی اضافه می‌کند: متأسفانه در تمام نگاه‌ها و اخبار مرتبط با رضا، این امر به‌عنوان علت عمده مغفول مانده است. این‌که رضا مراقبت‌های اثربخشی درمانی و تخصصی را در بلندمدت به شکل درست دریافت کرده یا صرف ارتباط و حمایت افرادی که امین و معتمد بودند به نظر کافی بوده است. علاوه بر عوامل زمینه‌ساز خودکشی درکودکی افراد، باید بر ارزیابی عملکرد و صلاحیت نهاد‌هایی که با این گروه هدف کار می‌کنند و تخصصی بودن اقداماتشان هم تاکید کرد. مرثیه سرایی، کافی نیست. به جای تمرکز بر رضا، باید در سطح کلان پی این بود که چگونه می‌توان از تکرار این امر پیشگیری کرد؟ اخیراً آمار خودکشی از مرز هشدار در ایران گذشته است. باید دید چگونه می‌توان درماندگی آموخته‌شده را از بین برد یا کاهش داد.در سطح کلان باید با اتحاد و تدوین برنامه‌های هدفمند و منسجم و با اقدامات علمی و تخصصی از تکرار این امر پیشگیری کنیم.


او درباره حضور کودکان کار و آسیب‌دیده در برنامه‌های تلویزیونی، برچسب کودک کار و احساس رهاشدگی پس از آن نیز می‌افزاید: ایجاد حساسیت اجتماعی و آگاهی عمومی باید خیلی هدفمند باشد. این‌که در یک برنامه تلویزیونی با حضور کودکان تنها به یک معضل اجتماعی اشاره شود قطعاً کفایت نمی‌کند و شاید تنها حقوق آن کودک را نقض بکند و احساس بی‌ارزشی به این افراد دست بدهد؛ بدون آن‌که مسئله دنبال شود. در اینجا باز آن درماندگی آموخته شده خودش را این‌طور نشان می‌دهد که من شناسانده شدم پس چرا هیچ مداخله مؤثری برای بهبود زندگی من از سوی نهاد‌های متولی صورت نمی‌گیرد. پس این باور را در او تقویت می‌کند که من هر چقدر هم صدا داشته باشم هیچ نتیجه‌ای ندارد.


اسلامی خاطرنشان می‌کند: هدف از رسانه‌ای شدن این مسئله این است که صدا و نیاز‌های کودکان کار شنیده و دیده شود تا احساس قدرت بیشتری کنند و اقدام مؤثری صورت بگیرد نه این‌که فقط تبلیغ شود. صرف اشاره یک رسانه و بعد رها شدن، قطعاً اثرات مخرب‌تری دارد. مثلا آنقدر که در ماه‌های اخیر اخبار خودکشی زیاد شده است خبر خودکشی در جامعه عادی شده و مردم نسبت به این مسئله، بی‌حس شدند و این زنگ هشداری برای ماست.

سوژه های روز، خبرهای داغ
سوژه های روز، خبرهای داغ پارس لاین: مقالات آموزنده، خبرهای داغ ایران و جهان، ویدیوهای جذاب و دیدنی را در صفحه ما در آیدت ببینید.

شاید خوشتان بیاید

پاسخ ها

نظر خود را درباره این پست بنویسید
منتظر اولین کامنت هستیم!
آیدت: فروش فایل، مقاله نویسی در آیدت، فایل‌های خود را به فروش بگذارید و یا مقالات‌تان را منتشر کنید👋