به نظر میرسد جمهوری اسلامی ایران با آغاز غنی سازی ۲۰ درصدی اورانیوم در تاسیسات فردو سعی داشته این پیام را به طرفهای غربی برساند که تهران، بیش از این در مواجهه با اقدامات مخرب آنها علیه برنامه اتمی خود و توافق برجام، خویشتنداری نمیکند و اکنون آنها باید با رها کردن بدعهدیها و موضع گیریهای مبهم خود در رابطه با برنامه هستهای صلح آمیز ایران، روشنتر عمل کرده و به منافع ایران نیز در چهارچوب برجام احترام بگذارند.
پارس لاین "رافائل گروسی" دبیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی در تازهترین موضع گیری خود در مورد برنامه هستهای ایران تایید کرده که این کشور، غنی سازی ۲۰ درصدی اورانیوم را در تاسیسات غنی سازی فردو، بار دیگر از سرگرفته است. این اقدام ایران، پیشتر نیز از طریق مسوولان سازمان انرژی اتمی این کشور، در نامهای خطاب به دبیر کل آژانس، اطلاع رسانی شده بود و در واقع، موضع گیری اخیر رافائل گروسی، مبین مطلب تازهای نبود.
با این حال، اینطور به نظر میرسد که اقدام جدید ایران در انجام غنی سازی ۲۰ درصدی، که از سال ۲۰۱۵ و پس از امضای توافق برجام، در نوع خود بی سابقه بوده، حامل پیامها و سیگنالهایی جدی است که تهران سعی دارد آنها را به طرفهای غربی ارسال کند و آغاز شدن فصل جدیدی از دیپلماسی هستهای کشورمان در مواجهه با کشورهای غربی را خبر دهد.
در این راستا، به برخی پیامهای اصلی که جمهوری اسلامی ایران سعی دارد از طریق ازسرگیری غنی سازی ۲۰ درصدی، به طرفهای غربی مخابره کند، میتوان اشاره کرد:
ایران و مقابله با سیاست وقتکشی و بی تعهدی اروپا و آمریکا
قدرتهای غربی از زمان امضای توافق هستهای برجام در سال ۲۰۱۵، بارها و بارها و به طرق مختلف، این توافق را چه در قالب روح و چه متنِ صریح آن نقض کرده اند. در وهله اول، پس از روی کار آمدن دولت جمهوریخواهِ دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۶، وی که برجام را همواره بدترین توافق در کل تاریخ آمریکا ارززیابی میکرد، در نهایت کشورش را در سال ۲۰۱۸ از این توافق، به صورت یکجانبه خارج و تحریمهای گستردهای را علیه ایران وضع کرد و در ادامه راه، کشورهای عضو تروئیکای اروپایی (آلمان، فرانسه و بریتانیا)، با بهانه قرار دادنِ آمریکا و اشاره به این نکته که بخش اعظمی از فعالیتهای اقتصادی آنها با محوریت و نقش آفرینی موثر واشنگتن انجام میشود، از عمل به تعهدات برجامی خود طفره رفتند. در ادامه راه نیز، اروپاییها پس از پیروزی بایدن در انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا، در چرخشی عجیب، احساس خطر کرده و از آن زمان تاکنون، بارها و بارها در موضع گیریهای خود، تحرکات هستهای ایران را مورد انتقاد قرار داده و سعی کرده اند تا به هر نحو ممکن، ایران را در به اصطلاح نقض برجام، مقصر نشان داده و وزن سهم خواهیهای احتمالی خود در هرگونه مذاکره آتی با تهران را افزایش دهند.
با این همه، اقدام اخیر ایران در ازسرگیری غنی سازی ۲۰ درصدی، پیغامی روشن به اروپا و آمریکا بود که هر دو گروه باید سیاستهای مبهم و مقطعی خود را کنار بگذارند و به طور صریح و شفاف در مورد پرونده اتمی ایران، موضع گیری کنند. در واقع، اقدام ایران را میتوان هشداری مستقیم علیه قدرتهای غربی و سیاستهای نادرست آنها در پشت پا زدن به تعهدات برجامی و یا وقت کشی در عمل به انجام تعهداتشان دانست. امری که از موضعی فعال انجام میشود و میخواهد به غرب این پیام را برساند که هرگونه اقدام مخرب و بی تعهدی هستهای آن (در مساله ایران)، تبعات بسیار گزافی را برایش به دنبال خواهد داشت.
ایران و ارسال سیگنال به تیم امنیت ملی و سیاست خارجی بایدن
ایران مدت هاست که در مقابل بدعهدیهای طرفهای غربی در زمینه اجرای تعهدات برجامیشان، سیاست خویشتنداری و صبر در پیش گرفته است تا ضمن نشان دادن تعهد کامل خود به توافق برجام، به مثابه چهرهای تنش زا در عرصه معادلات بین المللی معرفی نشود. ایران حتی در این دوران، تحریمهای گسترده بین المللی و خسارات آنها بر پیکره اقتصاد خود را نیز پذیرفته و سعی داشته تا به طرق دیپلماتیک و حقوقی، منافعش را از توافق برجام استیفا کند.
با این حال، قدرتهای غربی بعضا این رویکرد ایران را به مثابه ضعف این کشور ارزیابی کرده و در مواردی حتی درخواستهای زیاده خواهانهای نظیر گسترش دامنه بازرسیهای هستهای و حتی ضرورت گسترش مذاکرات با تهران به مسائلی نظیر توان موشکی و حضور منطقهای این کشور را نیز مطرح کرده اند. در این راستا، اقدام اخیر ایران در افزایش ظرفیت غنی سازی خود به ۲۰ درصد، به طور خاص، سیگنالی قوی از سوی این کشور برای دولت جدید آمریکا به ریاستجمهوری جو بایدن و تیم امنیت ملی و سیاست خارجی آن است.
این مساله مخصوصا از آن جهت حائز اهمیت است که در روزهای اخیر به کرات شاهد بوده ایم که افرادی نظیر "آنتونیبلینکن" وزیر خارجه دولت بایدن و یا مشاور امنیت ملی او "جک سالیوان"، بر این نکته تاکید داشته اند که بازگشت آمریکا به توافق برجام، مشروط به مذاکره ایران در مورد مسائلی نظیر توان موشکی این کشور است. در این راستا، تهران با غنی سازی ۲۰ درصدی به دولت بایدن به نوعی این پیام را داده که دیگر زمانی برای طرح ادعاهای جدید نیست و اگر دولت جدیدی آمریکا نیز بخواهد با ایران غیرسازنده برخورد کند، باید منتظر جوابهای قاطع تهران باشد. از سویی، ایران با این اقدام خود، عملا به تیم امنیت ملی و سیاست خارجی بایدن این پیام را داده که زمانی نامحدود برای بازگشت به تعهدات برجامیشان و منتفع ساختن ایران از مزایایی که باید در چهارچوب برجام از آنها برخوردار باشد، ندارند. بلکه بر عکس، تعلل آنها در این زمینه، میتواند تبعات سنگینی برایشان به دنبال داشته باشد و مذاکره مجدد با ایران را به دلیل پیشرویهای هستهای این کشور، سختتر کند.
ایران و اتخاذ سیاست واقع گرایانه در مساله هستهای
متاسفانه معادلات بین المللی در جهان کنونی، تا حد زیادی تحت تاثیر آرا و متفکران نظریه واقع گرایی روابط بین الملل است. این دسته از اندیشمندان بر این باورند که عرصه روابط بین الملل، همچون یک جنگل است که به دلیل نبودِ یک قدرت برتر در آن، بازیگران و کشورهای قدرتمندتر، خود به جای قانون مینشینند و هر آنچه میخواهند انجام میدهند. در یکچنین جهانی، بقا، فقط و فقط مختص قدرتمندترین بازیگرهاست.
در این راستا، ایران نیز که همواره هدفِ سیاستهای واقع گرایانه رقبای منطقهای و قدرتهای غربی بوده است، در شرایط فعلی سعی دارد با نشان دادن قدرتمندی و توان خود به طرفهای خارجی در بحث هسته ای، عملا این پیغام را به آنها برساند که باور آنها مبنی بر ضعف جمهوری اسلامی ایران و محیا بودن شرایط برای اخذ امتیازات گوناگون از این کشور، کاملا غلط است و تهران نیز به نوبه خود، گزینههای مختلفی جهت پیگیری منافعش دارد.
در این چهارچوب، ایران سعی میکند تا از درِ قدرت با طرفهای غربی برخورد کند تا از این طریق به آنها بفهماند که در جنگلِ پرآشوب روابط بین الملل، ایران نیز به مثابه یک قدرت منطقه ای، بازیگری دست و پا بسته نیست و طرفهای خارجی در تعامل با این کشور، باید محترمانه رفتار کرده و حقوق و منافع آن را نیز به رسمیت بشناسند. در غیر اینصورت، آنها باید خود را آماده پرداخت بهایی گزاف کنند. اتخاذ یکچنین رویکردی، در برابر قدرتهای غربی که خود بانیان آشوب و زورگویی در عرصه روابط بین الملل هستند، نه تنها لازم، بلکه تاریخ نشان داده کاملا مفید هم است.
پاسخ ها