بهزاد نبوی گفت: ترامپ که روی کار آمد، دو طرف مانند دو تیغه قیچی، ریسمان پیوند برجام را بریدند. جریان تندرو هم مرتب در جامعه و افکار عمومی القا میکرد که این برجام چه دستاوردی داشت؟ شما که میگفتید همه مشکلات با امضای برجام حل میشود، چرا نشد؟ بنابراین میتوان نتیجه گرفت که عامل اصلی شکست دولت معتدل و میانهرو و حرکت اصلاحی در دو، سه سال اخیر، همین هماهنگی و همفکری میان دولت کنونی آمریکا و جریان تندروی داخلی بود.
پارس لاین پنجشنبه گذشته بهزاد نبوی، فعال سیاسی اصلاحطلب، میهمان انجمن اسلامی جامعه پزشکی ایران بود. او در این نشست که به صورت مجازی برگزار شد، به بررسی تولد جریان اصلاحطلبی از ابتدا و شرایط آن در حال حاضر پرداخت.
نبوی در بخشی از سخنانش درباره جنبش اصلاحات و فضای گذشته و پیش روی سیاست ایران گفت: جنبش اصلاحی، یک مشکل درازمدت دارد که از دوم خرداد ۷۶ گرفتار آن شده و یک مشکل کوتاهمدت که از ۹۶ به بعد به آن دچار است. مشکل درازمدت حرکت اصلاحی این بوده که بعد از پیروزی ناباورانه آن در دوم خرداد ۷۶، جریان تندرو تمام تلاشش را کرد تا جایی که میتواند راه تکرار دوم خرداد ۷۶ را سد کند.
شاید اگر در دوم خرداد ۷۶ پیشبینی پیروزی آقای خاتمی را میکردند، همان بلایی را سر ایشان میآوردند که سر آقای هاشمی در سال ۹۲ آوردند، ولی، چون مثل ما فکر میکردند آقای خاتمی پنج، شش میلیون بیشتر رأی نمیآورد، این کار را نکردند! جریان تندرو که امروز کاملا ماهیتش روشن و در افکار عمومی در اقلیت محض است، در عین حال قدرت زیادی در ارکان نظام دارد.
این جریان از ۷۶ به اینسو تلاش کرده تا در حد امکان، منافذی که میتواند از طریق آنها رأی مردم کارساز باشد و کسانی روی کار بیایند که راه دوم خرداد ۷۶ را ادامه دهند، بگیرد و این کار را از دو راه انجام داد؛ اول با ردصلاحیتهای عجیبوغریب که تا آن زمان سابقه نداشت.
دوم از طریق مأیوسکردن مردم از رأیشان و نهادهای انتخابی در سرنوشت کشور و در نتیجه عدم حضورشان پای صندوقهای رأی. تجربه نشان داده هروقت شرکتکننده در انتخابات کم بوده، پیروزی با تندروها بوده و هرگاه شرکتکننده زیاد بوده، شکست خوردهاند؛ بنا بر این راهبرد درازمدت، جریان مخالف اصلاحات که امروز به جریان تندرو معروف است، از یک طرف جلوی منافذ حضور جریانات غیرقابل قبول را در رقابتهای انتخاباتی میگیرد و از یک طرف هم مردم را مأیوس میکند. بهتدریج این روشها تکامل پیدا میکند.
تندروها در بدو امر علاقهمند بودند مشارکت گسترده باشد، ولی آنها برنده شوند، اما وقتی دیدند شدنی نیست، در انتخابات مجلس سال ۹۸ اهمیتی به مشارکت زیر ۵۰ درصدی که در تاریخ انقلاب بیسابقه بوده، ندادند و پیروزی نامزدهای خود را با رأی حداقلی مردم، نظیر انتخابات دور هفتم مجلس، بهناچار پذیرا شدند. گرچه مشارکت محدود مردم برای جریان تندرو ایدئال نیست، معالوصف باید دانست که همین عدم حضور یعنی چک سفید برای جریان تندرو.
نبوی در ادامه به بررسی کارنامه دولت روحانی پرداخت، او با بیان اینکه روحانی سوپرمن نبود، اما کارهای مهمی در دوره اول ریاستجمهوریاش کرد، میگوید: «روحانی با امضای برجام، یک پیروزی تاریخی بسیار مهم برای کشور، انقلاب و نظام به ارمغان آورد. از همان اول طیف تندرو شروع به مخالفت با این دستاورد بزرگ کرد و تلاش کرد مانع نتیجهبخشی برجام شود. روزی که برجام به تصویب مجلس میرسید، همزمان آزمایش موشکهای دوربرد ما انجام شد که معنی و پیام داشت.
بلافاصله بعد از امضای برجام، دهها هیئت اروپایی، ژاپنی، کرهای و... از کشورهای پیشرفته اقتصادی و صنعتی به تصور اینکه با لغو تحریمها و تعهدات ایران در برجام، شرایط تغییر کرده است، به کشور ما برای آغاز همکاری و سرمایهگذاریهای اقتصادی آمدند، سرمایهگذاریهایی که ما نیازمندشان بودیم. متأسفانه با این قبیل اقدامات که یکی را مثال زدم، به دنیا این پیام داده شد که هیچ چیزی در ایران تغییر نکرده و با امضای برجام، امکان ایجاد و گسترش روابط اقتصادی وجود ندارد و هیئتهای بزرگ خارجی بعد از این حوادث، ناامید و مأیوس بازگشتند و توطئه دشمنان برای سرمایهگذاری در کشور خنثی شد!
ضربه دوم به برجام، پیروزی آقای ترامپ در انتخابات آمریکا بود که منجر به خروج آن کشور از برجام و برقراری گستردهترین و بیسابقهترین تحریمها علیه کشورمان شد که بهانه خوبی برای حمله تندروهای داخلی به برجام و بینتیجه نشاندادن آن شد. بیسبب نیست که شکست ترامپ اینقدر در اینجا سبب سوگواری طیف اصولگرای تندرو شد. واقعیت این است که مواضع ترامپ با مواضع این آقایان همسو بود.
ترامپ که روی کار آمد، دو طرف مانند دو تیغه قیچی، ریسمان پیوند برجام را بریدند. جریان تندرو هم مرتب در جامعه و افکار عمومی القا میکرد که این برجام چه دستاوردی داشت؟ شما که میگفتید همه مشکلات با امضای برجام حل میشود، چرا نشد؟ بنابراین میتوان نتیجه گرفت که عامل اصلی شکست دولت معتدل و میانهرو و حرکت اصلاحی در دو، سه سال اخیر، همین هماهنگی و همفکری میان دولت کنونی آمریکا و جریان تندروی داخلی بود. اینکه ما آدرس غلط بدهیم، فکر کنیم اگر روحانی فلان استاندار و وزیر را به موقع عوض میکرد مشکل حل میشد، اشتباه بزرگی است.
نبوی در بخشی از سخنانش در پاسخ به این پرسش که اگر قدرت به دست تندروها بیفتد چه خواهد شد، گفت: «تعبیر من از این سؤال این است که مگر بدتر از این میشود که دست ما بوده؟! بله بدتر میشود. تجربه دولت آقای احمدینژاد را داریم، بدترشدنها را آن زمان دیدهایم.
تجربه مجلس یازدهم را هم در همین کوتاهمدت پیشرو داریم. با همین مصوبه اخیر مجلس درباره برجام که بعید است از دوستان سؤالکننده کسی مدافعش باشد؛ بنابراین اگر منظور از این سؤال این است که در صورت حاکمیت تندروها هیچ اتفاق بدتری نمیافتد، من معتقد نیستم. البته همیشه در ذهن من این است که بنای آقایان این است که اجازه ندهند اصلاحطلبان و میانهروها در دوران آقای روحانی، به هیچ نتیجه مثبتی برای حل مشکلات مردم و کشور برسند و وقتی اینها را کنار زدند، ممکن است خودشان سعی کنند مسائل را حل کنند. امیدوارم آنطور باشد و ضمن اینکه اجازه نمیدهند آقای روحانی هیچ پیشرفتی حاصل کند، خودشان بتوانند مشکلات را حل کنند.
تنها نگرانی من دو چیز است؛ یکی اینکه زمان را از دست بدهیم؛ مثلا مصوبه مجلس زمان را کاملا از ما میگیرد و ما را با دولت جدید آمریکا، دولتهای اروپایی و همه دنیا درگیر میکند. دوم اینکه آیا آدمهای قابل قبولی دارند که بتوانند این کارها را بکنند؟ شاید اگر آقای ظریف را بهعنوان مذاکرهکننده بفرستند، بتواند کار را انجام دهد. البته چنین سعه صدری را بعید میدانم!
پاسخ ها