انتظار این است که سازمان صداوسیما مسئولیت آگاهیدادن به جامعه را بر عهده داشته باشد و واقعیت این است که صداوسیما با روشی که در پیش گرفته، قادر به برآوردهکردن این انتظار بحق مردم نیست؛ چراکه این رسانه عریضوطویل، چه در سطح توان فکری و جامعنگری مدیران ریزودرشت این سازمان، باعث شده مردم روزبهروز، اعتماد خود را به این تشکیلات، کم و کمتر میکنند.
مصطفی ایزدی- فعال فرهنگی در روزنامه شرق نوشت: درحالحاضر ایران شرایطی را میگذراند که ایرانیان، بیش از هر وقت دیگر نیازمند آگاهیهای فراوان در زمینههای گوناگون سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و بهویژه بهداشتی هستند، چه آگاهیهای عرصه ملی و چه آگاهیهای عرصه بینالمللی، تا بتوانند وضعیت خود را مطلوب و زندگیشان را سامان دهند. این آگاهیها از این نظر مهم است که ضرورت اقدام هماهنگ آحاد ملت میتواند در بهبود وضع جامعه و مردم آن تأثیر چشمگیری داشته باشد.
به عبارت دیگر ارتباطات فراگیر اجتماعی، زمینهساز اصلاح امور و پیشگیری از ناهنجاریها و بلایای تحمیلشده بر مردم است؛ برای نمونه، در مشکلی که بیماری کرونا برای تمامیت مردم ایجاد کرده است، نگاه فردی و شخصی، نهتنها چارهساز رفع این بلا نیست که در تشدید و توسعه آن بسیار مؤثر است.
در اینجا پرسشی مطرح میشود و آن پرسش این است که چه پدیدهای و چه سیستمی باید هم مشکل و دامنه گسترده آن را برای مردم بازگو کند و هم نسبت به شخصیانگاری بیماری کرونا هشدار بدهد و هم اخبار و رویدادهای مربوط به این ویروس آلودهکننده و خطرناک در ایران و جهان را بهطور مرتب به افکار عمومی منتقل کند تا آگاهی عموم مردم رشد پیدا کند و به مرور از مصائب فراگیر آن فاصله بگیرند؟ پاسخ این پرسش را باید در دو مقوله انتظارات و واقعیات جستوجو کرد.
انتظار این است که سازمان صداوسیما مسئولیت آگاهیدادن به جامعه را بر عهده داشته باشد و واقعیت این است که صداوسیما با روشی که در پیش گرفته، قادر به برآوردهکردن این انتظار بحق مردم نیست؛ چراکه این رسانه عریضوطویل، چه در سطح توان فکری و جامعنگری مدیران ریزودرشت این سازمان و چه در تصمیم به سیاسیکاری مدیران ارشد آن، باعث شده مردم روزبهروز، اعتماد خود را به این تشکیلات، کم و کمتر میکنند.
مدیران و نه بدنه حرفهای کارکنان یک رسانه که قرار بود دانشگاهی برای همه ملت ایران باشد، خواستهها و نیازهای بیشتر مردم ایران را که از جناح مقبول و مطلوب مدیران این رسانه، فاصله گرفتهاند، مد نظر قرار نمیدهد.
رسانه ملی در امر آگاهکردن مردم به آثار تخریبی ویروس ویرانگر بیماری کرونا به پخش چند آگهی هشداردهنده و چند خبر سوخته اکتفا میکند و مردم را به حال خودشان از نظر یافتن اطلاعات لازم رها کرده است؛ درصورتیکه میبینیم و میشنویم این رسانه برای تبلیغات و توجیهات جناح اصولگرا سنگ تمام میگذارد و به طور مرتب کارشناسان این جناح محبوب مدیران صدا و سیما در رادیو و تلویزیون حضور دارند و در موضوعات فراوان مملکت اظهار نظر میکنند و رهنمود میدهند!
اگر این مجموعه، ۱۰ درصد وقتی را که برای تبلیغ ریاست مجلس میگذارد، به تحلیل و تجزیه کارشناسی و نه جهتدار پاندمی کرونا میپرداخت، شاید آگاهی مردم بیشتر از حالا بود. البته اگر گروههای اجتماعی و پایگاههای اطلاعرسانی که از فضای مجازی، بهترین بهره را میبرند تا در آگاهکردن مردم نقش داشته باشند، مورد اقبال مردم نبود، مشکلات موجود بهمراتب بیشتر خود را نشان میداد.
اکنون مردم درباره آینده بیماری وحشتافزای کرونا، آگاهی لازم را ندارند؛ بنابراین سخت نگراناند و نمیدانند سرنوشت واکسن مربوطه در دست کیست و چه موقع قرار است آماده تزریق شود؟ کدام دستگاه اطلاعرسانی وظیفه دارد به طور مرتب کارشناسان را به گفتگو و بحث دعوت کند و اطلاعات لازم را به مردم بدهند و آنان را از نگرانی برهانند؟ صداوسیما تاکنون نشان داده چنین عزمی ندارد.
در چنین شرایطی، بدیهی است که بیشتر مردم از این دستگاه وسیع که پول بیتالمال را دریافت میکند، اما راه درستی را در پیش نمیگیرد، سلب اعتماد کنند. در همینجا باید از انحصاریبودن برخی امکانات در اختیار صدا و سیما در این کشور وسیع و متنوع تعجب کرد و ناراحت بود. اگر جامعه میتوانست از رادیو و تلویزیونهای دیگر متعلق به کشورمان استفاده کند و برنامهسازی در یک رقابت نفسگیر صورت میگرفت، قطعا وضع آگاهیهای مردم بسیار بسیار بهتر و سودمندتر میبود. به امید روزی که وضع اطلاعرسانی رسانههای رسمی به جامعه تغییر کند و به سمتوسوی مطلوب پیش برود.
پاسخ ها