چرا ما ایرانیها شب یلدا را جشن میگیریم؟؛ فلسفه شب یلدا و آیینهای هزاران ساله طولانیترین شب سال؛ شب یلدا یا شب چله، در واقع به یکی از کهنترین جشنهای ایرانی اطلاق میشود که در آن، طی شدن بلندترین شب سال و به دنبال آن بلندتر شدن طول روزها، که مصادف با انقلاب زمستانی است، گرامی داشته میشود.
پارس لاین یکی از جشنها و آیینهای کهنی که ما ایرانیان، قرنها و بلکه هزاران سال است که کماکان پاس داشته و برگزار میکنیم، آیین شب یلدا یا همان شب چله است که هر ساله در آخرین شب پاییز و طولانیترین شب سال، برپا میداریم.
آیینی که در آن خانوادههای ایرانی گرد هم آمده تا با تجربه کردن لحظاتی شاد و مفرح، طولانیترین شب سال را به صبح برسانند. اما چرا باید طولانیترین شب سال برای ما ایرانیها مهم باشد که پس از گذشت هزاران سال هنوز برای چنین شبی جشن برپا میداریم و درکنار هم جمع میشویم؟ در شب یلدا یا شب چله چه آیینهایی برگزار میشود و فلسفه هریک از این آیینها چیست؟ اگر شما نیز علاقمند هستید تا با فلسفه برگزاری شب یلدا آشنا شوید، پیشنهاد میکنیم تا این مقاله را تا به انتها دنبال کنید.
شب یلدا یا شب چله، در واقع به یکی از کهنترین جشنهای ایرانی اطلاق میشود که در آن، طی شدن بلندترین شب سال و به دنبال آن بلندتر شدن طول روزها، که مصادف با انقلاب زمستانی است، گرامی داشته میشود. به عبارت دیگر شب چله اگرچه به معنای طولانیترین شب سال است، اما معنا و مفهوم آن در میان ایرانیان با جشن و سرور برای طولانیتر شدن دوباره روزها، مربوط است. این موضوع در واقع به حرکت زمین به دور خورشید در مدار خود و زاویه این سیاره در برابر خورشید مربوط میشود که باعث میشود، فصول مختلفی در طول سال، در دو سوی خط استوا شکل بگیرد. ما انسانها هزاران سال است که این تغییر فصول را با تغییر در آب و هوا و کوتاه و بلند شدن طول روز، احساس میکنیم. این تغییرات، زندگی انسان را تحت تأثیر قرار میداد و همین تجربه کهن انسان از برخورد با این تغییرات بود که سبب شد این پدیدهها را با قدرتهای ماورایی مرتبط کرده و آیینهایی را در گرامی داشت آنها برپا دارد. یلدا یا چله، یکی از این آیین هاست که در اوایل دهه سوم ماه میلادی دسامبر (۲۱ یا ۲۲ دسامبر) یا آخرین روز ماه ایرانی آذر، شب به طولانیترین زمان خود میرسد و پس از آن است که دوباره شبها رو به کوتاهی رفته و در طرف مقابل طول روزها افزایش مییابد. این آیین ایرانی احتمالاً ارتباطی با خاستگاه اولیه آنها دارد که گفته میشود در مناطق سردسیر جنوب روسیه بوده است. به عبارت دیگر برای مردمانی که هزاران سال قبل در مناطق بسیار سرد زندگی میکردند، احتمالاً نوید آغاز طولانی شدن طول روزها و روشنایی، پس از یک شب دراز، میتوانست خبری مفرح و شادی بخش باشد. امروزه شب یلدا یا شب چله به زمان بین غروب آفتاب از ۳۰ آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در اول ماه دی (نخستین روز زمستان) گفته میشود.
«یلدا» برگرفته از واژهای سریانی به معنای «زایش» و یا «تولد» است که در قرن ۳ میلادی، میترا پرستان این اصطلاح را به ویژه در اشاره به شبی که الهه میترا در آن متولد شده بود، به کار گرفته و از آن استفاده میکردند. اما چطور ممکن است یک نام سریانی (زبانی با ریشه سامی) بر یک جشن ایرانی (با ریشه هندواروپایی) گذاشته شود و به این نام شناخته شود؟ اشاره شد که نام «یلدا» در زبان سریانی اشاره به تولد میترا دارد که یک خدای بسیار کهن در فرهنگ مردمان هندواروپایی (از جمله ایرانی ها) بود، پس تولد این خدای بزرگ باید در منابع دینی و مکتوب این اقوام نیز مورد اشاره قرار گرفته باشد. با این حال اصطلاح اصلی اوستایی (دوره زرتشت) و پارسی باستان (دوره هخامنشیان) برای این جشن ناشناخته است، اما اعتقاد بر این است که در زبان فارسی میانه (دوره اشکانی و ساسانی)، این شب به «زایش مهر» موسوم بوده است. از سوی دیگر اصطلاح فارسی «شب چله»، به نظر میرشد اصطلاحی نسبتاً جدید باشد. شب چله هم که مترادف شب یلداست از آن رو به کار گرفته شده که چهل روز اول زمستان را «چله بزرگ» و بیست روز بعد از آن را «چله کوچک» نامیدهاند. مشخص نیست که کلمه «یلدا» از چه زمانی به زبان فارسی وارد شده است، اما این موضوع به اعتقاد برخی کارشناسان به اولین جوامع مسیحی بازمی گردد که به علت تعقیب در امپراتوری روم در قرون اول میلادی به قلمرو ایران پناه آورده بودند. این جوامع که اغلب سریانی (و یا حتی ایرانی بوده اند) با فرهنگ میترایی آشنا و حتی آن را با اعتقادات جدید مسیحی خود نیز ترکیب کرده بودند. به دنبال ظهور اسلام و مسلمان شدن ایرانیان، احتمالا نام زرتشتی این جشن فراموش شد و نام سریانی آن که با فرهنگ مسیحی در ارتباط بود باقی ماند و این جشن در میان ایرانیان از یک جشن عمومی به شکل یک جشن خانگی و خانوادگی باقی ماند.
چله و جشنهایی که در این شب برگزار میشود، یک سنت کهن و باستانی است. مردم روزگاران دور که کشاورزی، بنیان زندگی آنان را تشکیل میداد و در طول سال با سپری شدن فصلها و تضادهای طبیعی خوی داشتند، بر اثر تجربه و گذشت زمان توانستند کارها و فعالیتهای خود را با گردش خورشید و تغییر فصول و بلندی و کوتاهی روز و شب و جهت و حرکت و قرار ستارگان تنظیم کنند. آنان ملاحظه میکردند که در بعضی ایام و فصول روزها بسیار بلند میشود و در نتیجه در آن روزها، از روشنی و نور خورشید بیشتر میتوانستند استفاده کنند؛ بنابراین کم کم این اعتقاد پدید آمد که نور و روشنایی و تابش خورشید نماد نیک و موافق بوده و با تاریکی و ظلمت شب در نبرد و کشمکشند. هندواروپاییها (همچون ایرانی ها) از جمله اقوامی بودند که به علت زندگی در محیط جغرافیایی سرد و نوع خاص معیشت خود، به این اعتقادات باور پیدا کرده و به مرور زمان آن را توسعه دادند. به مرور تاریکی نماد اهریمن تلقی شد که در طولانیترین شب سال به اوج قدرت خود میرسید، اما مردم با برگزاری آیینهای ویژه در طول این شب، شکست نیروهای اهریمنی را جشن میگرفتند. این جشن توسط مهاجران هندو ایرانی در اواسط هزاره دوم قبل از میلاد به فلات ایران آورده شد، اما تاریخ اصلی جشن میتواند تا قبل از زمان زرتشت یعنی حدود هزاره ۳ تا ۴ قبل از میلاد نیز باشد.
در باورهای کهن ایرانیان باستان، سال شمسی با آخرین روز ماه ایرانی آذر به پایان و سال جدید با اولین روز زمستان آغاز میشد. علت این امر درواقع گرامی داشت پیروزی نور بر تاریکی بود چرا که از این زمان به بعد روزها طولانیتر میشود و نور خورشید بیش از پیش بر زمین میتابید. آخرین روز ماه ایرانی آذر طولانیترین شب سال را دارد، زمانی که نیروهای اهریمن (تاریکی) در اوج قدرت خود فرض میشوند. اما درست در روز بعد (اول ماه ایرانی دی) که به «خور روز» (روز خورشید) معروف است، شکست نیروهای اهریمنی نمایان میشود و نور بر تاریکی غلبه میکند. برای اطمینان از شکست نیروهای اهریمن، آتش در تمام طول شب روشن نگه داشته میشد و دعاها و جشنهایی برپا میشد که تا سپیده دم ادامه داشت. گویا بعدها «زایش مهر» و آیینها مربوط به آن به آیینهایی مرتبط شد که بر این باور بود که پیامبری در این شب زاده میشود و احتمالاً داستانهای زایش خدای مهر در آیین میترائیسم و حتی تولد حضرت مسیح (ع) در شب یلدا، متأثر از آن است.
تعاملات گسترده امپراتورهای ایرانی در عصر باستان با فرهنگ یونانی و رومی، سبب نفوذ آیینهای مربوط به شب چله در باورهای مردمان این مناطق شد. در این امر آیینهای مربوط به میترا به ویژه نقش بسیار مهمی داشت و از طریق همین باروهای میترایی بود که آیینهای شب چله به آیین مسیحیت نیز راه یافت. نام این شب در زبان سریانی که در قرنهای نخستین میلادی زبان رسمی دین مسیحیت به شمار میرفت، «یلدا» نام گرفت که شاید از طریق مسیحیان فراری از امپراتوری روم به زبان فارسی راه یافته باشد. با مسلمان شدن ایرانیان، آیینهای شب چله کماکان در میان ایرانیان باقی ماند و تاکنون نیز ادامه دارد. امروزه علاوه بر ایران، آیینهای شب چله در مناطق مختلفی همچون افغانستان، بخشهایی از پاکستان، شمال هند، کشمیر و تاجیکستان، برگزار میشود.
شب یلدا یا همان شب چله یکی از جشنهای باستانی ایرانیان است که با قدمتی هزاران ساله، تاکنون درحال برگزاری است. تداوم این جشن تاکنون در مقایسه با برخی جشنها و اعیاد بزرگ باستانی دیگر همچون جشن سده و جشن مهرگان نشان میدهد که شب چله و جشنی همچون نوروز، احتمالاً مردمیتر از دیگر جشنهای باستانی برگزار میشده و مردم عادی به سادگی قادر به برگزاری آن بوده اند. اما در شب چله چه آیینهایی برگزار میشد و فلسفه این اعمال چه بود؟ در ادامه با آیینهای سنتی شب چله آشنا خواهیم شد؛
آنچه که در میان همه ایرانیان یکسان است، گردآمدن اعضای خانواده و دوستان و آشنایان در شب یلدا در خانههای یکدیگر و گذراندن آخرین و طولانیترین شب پاییز با همدیگر است. یلدا به ما میفهماند که حتی طولانیترین شب سال هم صبح میشود و لحظات سیاه نمیتوانند تا ابد پایدار بمانند، در چنین شرایطی وقتی درکنار یکدیگر باشیم میتوانیم به خوشی و سادگی از تاریکی عبور کرد. یلدا یک بهانه است تا برای لحظاتی از دغدغهها و روزمرگی هایمان فاصله بگیریم و دقایق شیرینی را در کنار انسانهای دوست داشتنی زندگیمان داشته باشیم.
مردم به سنت کهن نیاکان خود در این شب، سفرهای میگسترند و در کنار آن مینشینند و گذشتن از زمان کهنه به زمان نو را جشن میگیرند. در برخی مناطق به این سفره «خوان شب چره» میگویند که در هر منطقه ایران بنا برمقتضیات اقلیمی، اجتماعی و فرهنگی بوم- زیستگاهها و سنتهای فرهنگی متفاوت است. اما در کل با مجموعهای از خوراکیها و تنقلات پاییزی رایج در محل به ویژه میوههای سه گانه سیب، انار و هندوانه همراه با آجیل مشهور به آجیل شب چلّه و انواع تخمه میآرایند. از جمله مرسومترین خوراکیها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
ــ هندوانه: این میوه به نمادی برای یلدا تبدیل شده و بازار فروش آن در نزدیکی این شب بسیار داغ میشود. هندوانه تداعی کننده گرمای تابستان است و ایرانیان معتقدند که خوردن آن در این شب باعث میشود که در زمستان، سرما به آنها غلبه نکند.
ــ انار: دانههای انار نیز از عناصر نمادین یلدا هستند و جایگاهی ویژه در این مراسم دارند. انار میوهای شاداب کننده و خون ساز است و به عنوان نماد شادی و زایش در بساط یلدا گذاشته میشود. در واقع خوردن هندوانه و انار در این شب معنایی رمزگونه دارد چنانکه هندوانه و انار سرخ و گرد، نمادی از خورشید گرمابخش در سرمای چله زمستان هستند و خوردن آنها به سلامتی انسان در فصل سرد پیش رو کمک میکند.
ــ کدو حلوایی: کدو حلوایی با آن رنگ نارنجی و جذابش، چهرهای خاص به یلدا میبخشد. پختن کدو حلوایی از قدیم در شب یلدا انجام میشده و گرمای خاصی به این مراسم میداده است. این خوراکی خوشمزه از مظاهر روشنایی و نمادی از غلبه روز بر شب به شمار میرود.
ــ چغندر: از قدیم به هنگام شب یلدا چغندرها پخته میشدند و به شکل لبو بر سر سفره یلدا قرار میگرفتند. لبو نماد برکت و روزی بوده و جلوهای خاص در سفره یلدا دارد.
ــ دیگر میوه ها: ازگیل، خرمالو، سیب و مرکبات و... نیز در یلدا خورده میشوند و هر منطقهای میوه و سبزی خاص خود را نیز بر سر سفر یلدا میگذارد.
ــ تخمه آفتابگردان: یکی از تنقلات شب یلدا، تخمه آفتاب گردان است که شکستن و خوردن آن به قصد تفریح و وقت گذرانی، به احتمال فراوان به لحاظ شباهت گل آفتاب گردان به خورشید وخوش یُمن بودن آنست.
ــ غذاهای مخصوص شب یلدا: شب یلدا یکی از معدود شبهایی است که همه دور هم جمع میشوند پس باید به شایستگی برگزار شده و شام خوبی برای آن تدارک دیده شود. در هر شهر و دیاری خوراک خاصی را برای این شب در نظر میگیرند. سبزی پلو با ماهی، انارپلو، زرشک پلو، کلم پلوی شیرازی و ... همه و همه رنگ تازهای به این شب میدهند و لذت با هم بودن را چندین برابر میکنند.
یکی از جذابترین قسمتهای یلدا که امروزه رو به فراموش شدن میرود مَتل گویی است که به نوعی شعرخوانی و داستان خوانی اتلاق میشود. این رسم در قدیم در شبهای بسیاری از جمله یلدا برگزار میشده و در طی آن مسنترها قصهها و روایاتی را برای دیگران تعریف میکردند یا شعرهایی را میخواندند. آنها داستانهای واقعی از زندگی خود نیز روایت میکردند و تجربه هایشان را در اختیار حاضران میگذاشتند. یکی دیگر از رسوم قدیم ایرانیان این بود که در شب چله، مردم تمامی شب را چشم انتظار دمیدن خورشید با شاهنامه خوانی و روایت داستانهای حماسی سروده فردوسی، میگذراندند. بنا به یک اعتقاد قدیمی خورشید با طلوع خود، کمر تاریکی و دیو سیاهی را خواهد شکست و با پرتو خود نحسی و شومی و نامبارکی تاریکی را از فضای زندگی مردم دور خواهد کرد.
رسم تفأل زدن و پیش بینی آینده نیز در هر نو شدن فصل و سال، از رسمهای کهن مردم ایران بوده است. این رسم همچنین در کهنترین تمدنهای جهان از جمله تمدن سومری- بابلی، به قصد آگاهی از تقدیرات وجود داشته است. یاری طلبیدن از لسان الغیب حافظ و تفأل به اشعار او در شب یلدا، یکی از انواع تفألهای رایج میان ایرانیان بوده و هست. مردم درتفأل با دیوان حافظ، از او در گشودن رازها و آگاه کردنشان از تقدیر و سرنوشت در آینده، یاری میطلبند. یکی دیگر از کارهایی که در گذشته برای پیش بینی کردن آینده مرسوم بوده این است که حاضران در مجلس، گردویی را انتخاب کرده و آن را میشکستند و از روی پوک یا پُری گردو، آینده گویی میکردند. شاید بسته به فرهنگ و موقعیت جغرافیایی، در گذشته روشهای دیگری برای آینده گویی نیز وجود داشت که در شب چله مورد استفاده قرار میگرفت.
خواندن سرودها و آوازهای محلی متناسب با شب یلدا و زمستان با گویش و لهجه محلی هر استان بخش دیگری از آداب کهن این شب است. آوازهای محلی به دور از یأس و نا امیدی سرشار از رنگ و شادی برای نشاط بیشتر در این شب سروده و به همراه رقصهای محلی، اجرا میشد. در کنار این آوازخوانی ها، بازیهای محلی نیز انجام میشد. ایرانیان از دیر باز به بازی توجه خاصی نشان میدادند؛ به طوری که در تمامی جشنها از جمله یلدا بازیهای محلی به صورت گروهی اجرا میشد و کمتر شاهد اجرای بازیهای انفرادی هستیم.
برپا کردن آتش در برخی آیینهای سنتی ایرانی که امروزه نیز دیده میشود، بی شک ریشهای باستانی در فرهنگ ایرانی دارد و این ریشه نیز خود پیوندی آشکار با آیینهای کیش زرتشتی دارد. در اساطیر ایرانی و البته کیش زرتشتی، آتش بسیار مقدس و گرامی پنداشته میشد و حتی یکی از امشاسپندان (معادل فرشتگان) به عنوان موکل و پاسدار آن تعیین شده بود. ایرانیان باستان در آن زمان هر چیزی که ناخوشایند بود مانند تاریکی، سرما، سیاهی و دشمنی را نشانه اهریمن میدانستند و پدیدههای مفید مثل گرما، روز، روشنایی و دوستی را جلوههایی از خداوند میدانستند و سعی میکردند در هر مناسبتی آنچه که از تجلیات اهریمن بود را از خود دور کنند. آنها شب را نیز از تجلیات اهریمن تصور میکردند چرا که فعالیت، کشت و کار و تفریح را از آنان میگرفت. در چنین باورهایی بی شک طولانیترین شب سال نیز، به طولانیترین تسلط نیروهای اهریمنی تعبیر میشد که باید برای آن مهیا میشدند. آتش که یکی از مظاهر پاکی و ایزدی بود، یکی از بهترین سلاحها در مبارزه با نیروهای تاریکی در این شب دراز بود و به همین دلیل بزرگترین آتشها را در این شب برپا میکردند تا به نیروهای اهورایی و نیکی، در مبارزه با نیروهای اهریمنی و تاریکی کمک کنند. با گذشت زمان این فرهنگ آتش روشن کردن در شب یلدا رو به فراموشی رفت و امروزه این سنت را بجز در برخی مناطق پراکنده ایران، به ندرت میتوان مشاهده کرد.
از گذشتههای دور ایرانیان عادت داشتند که شب یلدا یا شب چله را دور کرسی جشن میگرفتند، ولی امروزه به واسطه تغییر در سبک زندگی، اینگونه مراسم بر روی میزهای مدرن انجام میشود. برای پرپایی یک سفره سنتی شب یلدا از همینجا باید شروع کنید به این معنی که یک کرسی کوچک مهیا کنید و یا اگر چنین امکانی فراهم نبود یک میز کوچک را به عنوان کرسی در نظر بگیرید. یک پارچه ترمه و یا هر نوع پارچه گلدوزی شده به سبک و سیاق قدیم را روی آن بگسترانید. میتوانید آجیل مشگل گشا، ازگیل، خرمالو، انار دانهشده، هندوانه و خربزه و دیگر خوراکیهای مختص این شب را در ظرفهای سفالین رنگی، چینیهای گلسرخی قدیمی و یا حتی ظرفهای مسی قرار داده و روی میز مورد نظر بچینید. اگر در خانهتان شمعدانهای لالهای قدیمی دارید که در گذشته به اصطلاح به جارو لاله معروف بودند، حتما به دکور شب یلدا اضافه کنید. همچنین میتوانید از یک سماور قدیمی و ترجیحاً یک سماور ذغالی برای رونق دادن به میزتان استفاده کنید. در کنار قرآن و کتابهای حافظ و شاهنامه که حتما بر سر میز دکور شده جایگاه خاصی دارند، بهتر است گلهای یاس و نرگس قرار دهید.
پاسخ ها