مسیر رسیدن به موفقیت هیچگاه پایانی ندارد و پر است از فراز و فرود. بازیکن جوان استقلال نیز پس از چندبار ناامیدی کامل حالا به موفقیتی در خور تحسین دست یافته است.
پشت هر موفقیتی زحمات و تلاشهای زیادی وجود دارد که مسیر رسیدن به هدف مورد نظر را آرام آرام هموار کرده است. این موضوع برای سبحان خاقانی ناشناختهترین بازیکن استقلال مقابل شهرخودرو نیز مصداق کاملی داشت و او پس از تحمل فشارهای روحی و روانی زیاد، سرانجام در ۲۰ سالگی اولین قدم بزرگ خود را در تیم جدیدش برداشت؛ گامی که البته سالها تلاش و سه چهار سالی دوندگی و زمین خوردنهای متوالی پشت آن قرار دارد.
رویاهای شماره ۷۹ استقلال مقابل شهرخودرو میتوانست سه چهار سال قبلتر، وقتی مجبور شد به دلیل بیماری مادرزادی یکی از کلیه هایش از از بدن خارج کند، تمام شود، ولی این چیزی نبود که او میخواست.
این بازیکن ۲۰ ساله، آن روزهای سخت را در گفتگویی که با "ورزش سه" انجام داده، اینطور توصیف میکند: «سه سال و نیم پیش بود، که با این مشکل مواجه شدم. از وقتی به دنیا آمدم، فقط هشتاد درصد کلیه ام کار میکرده و وقتی به سن ۱۶ سالگی رسیدم، دیگر از کار افتاد. واقعا شرایط سختی داشتم. هیچ وقت آن روزها را یادم نمیرود، ولی خدا انگار یک جاهایی دست آدم را میگیرد. آن زمان خدا یک چیز از من گرفت و بعدا چیزهای دیگری به من داد.»
از دست دادن یکی از کلیهها، اتفاقی ناامیدکننده و ناگوار به شمار میرود، ولی وقتی نیمه پر لیوان را ببینید، منتظر رسیدن فرصتهای زندگی پس از پشت سر گذاشتن قسمتهای بد و بدشانسیهایتان میمانید؛ درست مانند ذات ورزش فوتبال اگر گاهی تلاش میکنید، ولی با بدشانسی میبازید، روزی هم فرامیرسد که شانس در خانه شما را میزند و شما برنده و خوشحال میشوید.
برای سبحان که تمرینات اختصاصیاش را با خلیل لطفعلی مربی قدیمیاش در مشهد دنبال میکرد، این فرصت پس از پشت سر گذاشتن عمل جراحی با حضور عباس چمنیان سرمربی سابق تیم ملی نوجوانان در مشهد رقم میخورد. او در این مورد میگوید: «من در هیچ ردهای بازی نمیکردم و فقط با مربیام خلیل لطفعلی تمرینات اختصاصی انجام میدادم؛ تا اینکه یک روز در تست گیری برای تیم ملی نوجوانان، آقای چمنیان من را دیدند.»
اگرچه در جام جهانی ۲۰۱۷ که با درخشش نوجوانان ایرانی در هند همراه شد و ستارههایی نظیر یونس دلفی، اللهیار صیادمنش، طاها شریعتی و ... به فوتبال ایران معرفی شدند، نام سبحان خاقانی با انجام یک بازی به چشم نیامد، اما همین حضور سبب شد تا در بازگشت با سیاه جامگانی که در آن مقطع هدایتش برعهده علیرضا مرزبان و رضا عنایتی بود، قرارداد امضا کند.
سبحان در مورد روزهای پس از جام جهانی نوجوانان که حتی قرار بوده بیشتر از یک بازی انجام دهد و در مقابل اسپانیا در روز محرومیت یونس دلفی به ترکیب اصلی برسد، توضیح میدهد: «قرار بود مقابل اسپانیا هم بازی کنم، ولی نشد و فقط یک بازی در آن مسابقات انجام دادم. بعد به سیاه جامگان آمدم و قرارداد بستم. در آن زمان آقای مرزبان و آقای عنایتی مربیان تیم بودند.»
بازیکن حال حاضر استقلال میگوید وقتی علیرضا مرزبان نام او را برای حضور در اولین بازی لیگ برتر (دوره هفدهم) در ترکیب تیم اعلام کرده، باور این موضوع برایش سخت بوده است: «اولین بازی در مقابل استقلال خوزستان در ترکیب اصلی قرار گرفتم. باورم نمیشد و فکر نمیکردم به من در ۱۷ سالگی اطمینان کنند، ولی این کار را انجام دادند و من در حالی که باورم نمیشد، بازی کردم. اتفاقا خیلی خوب هم بازی کردم و آقای مرزبان کلی از من تعریف کرد.»
این بازی مقدمهای برای حضور سبحان خاقانی در ترکیب ثابت سیاه جامگان میشود و او در لیگ هفدهم نزدیک به ۲۰ بازی برای قرمز و مشکیپوشان شهرش انجام میدهد. این بازیکن، از مصاف با استقلال که با شفر تیم بسیار خوبی در آن مقطع شکل داده بود، به عنوان یکی از بهترین بازیهایش که باعث شد برای اولین مرتبه در فوتبال ایران نامش بر سر زبانها بیاید و آن را یکی دیگر از نقاط عطف زندگیاش میداند، یاد میکند: «یک بازی با استقلال در مشهد بازی داشتیم. در آن مسابقه فیکس بازی کردم و آنجا بود که اسم در کردم. آنها خیلی تیم خوبی بودند، ولی ما هم خیلی خوب بازی کردیم و بازی صفر صفر شد. از این بازی به بعد بازی کردم.»
خاقانی حالا سه چهار سالی میشود که در لیگ برتر بازی میکند، ولی از شرایط مالی رضایت ندارد و میگوید زیاد به جوانها در فوتبال ایران توجه نمیشود: «به ما پول نمیدهند. البته زود است، ولی شرایط واقعا خوب نیست. اما به نظرم اگر باشگاهها و فدراسیون فوتبال از جوانها حمایت کنند، خیلی بیشتر نتیجه میگیرند.»
شرایط خانوادگی تاثیر بسیار زیادی در موفقیت یا عدم موفقیت هر فردی در جامعه ایفا میکند. سبحان که در خانوادهای با توانایی مالی متوسط رشد پیدا کرده، میگوید خودش را مدیون آنها میداند و در سالهای گذشته هر چقدر درآمد داشته، برای کمک به خانوادهاش خرج کرده است: «همیشه به چیزهایی که میرسید، سختیهایی زیادی برایش کشیده اید. من خدا را شکر شرایط خوبی دارم و از خانواده متوسط هستم. این چند سالی که پول درآورده ام به خانواده ام کمک کردهام. هر چه دارم از خانواده ام است. این مسائل را هم کلی گفتم و خیلی دوست ندارم به جزئیات بپردازم.»
این تاره اولین گام بلند سبحان خاقانی بود که پس از گلزنی به مانند سردار آزمون دستهایش را به سینه زد و جشن شادی گل مشابهی با ستاره این روزهای باشگاه زنیت در ورزشگاه امام رضا برپا کرد. البته سبحان مانند سردار اینقدر خوش شانس نبوده که در روزهای خوش دهه طلایی سپاهان در آکادمی این باشگاه رشد کند و به فوتبال اروپا برود، اما امیدوار است با ادامه تلاشهایش، همان اتفاقاتی که تا اینجا برای ستاره ملی پوش فوتبال ایران رقم خورده، پس از قهرمانی با استقلال در لیگ برتر، برای او نیز تکرار شود. او هدفهای بزرگی در سر دارد و بخش پایانی صحبتهای این بازیکن جوان و مستعد را به مرور آنها اختصاص دادیم: «واقعیت اینکه اول برای بازی کردن به استقلال آمدم. امیدوارم بتوانم در بازیهای آینده بیشتر به تیم کمک کنم، تا در لیگ به قهرمانی برسیم و در آسیا هم رتبه خوبی بگیریم. این از لحاظ تیمی بود، ولی خودم فکر رفتن دارم و امیدوارم بتوانم در سالهای آینده یکی از فوتبالیستهای موفق ایران در اروپا باشم و برای کشورم افتخار آفرینی کنم.»
گاهی بستر برای بیشتر دیده شدن و بیشتر درخشیدن فراهم نیست. در لیگ هفدهم سیاه جامگان که با مشکلات مالی زیادی دست به گریبان بود، یکی از ضعیفترین تیمهای مسابقات بود و پس از تغییرات مداومی که در راس کادر فنی این تیم ایجاد شد، با کسب ۱۵ امتیاز پایینتر از تیمهای نفت تهران با ۲۴ امتیاز و سپاهان با ۲۹ امتیاز قرار گرفت و سقوط کرد. سبحان در مورد سرنوشت خودش و سیاه جامگان، که به نظر میرسد هر دوی آنها پس از چند سال سخت و ناامید کننده دوباره در حالا احیا شدن هستند (باشگاه سیاه جامگان دوباره فعالیت خود را از دستههای پایین فوتبال ایران آغاز کرده است)، اینطور توضیح میدهد: «متاسفانه تیم سقوط کرد و من فسخ کردم و به تراکتور رفتم. البته من زمانی به تیم رفتم که بازیکنان بزرگی مثل آقای شجاعی، دژاگه و حاج صفی به تیم نیامده بودند. آقای توشاک، ولی بود و خیلی روی من حساب باز میکرد؛ باورم نمیشد. در آن روزها تیم مقابل استقلال قرار گرفت و نتیجه خوبی نگرفت. قرار بود من از بازی با سایپا بازی کنم، اما بدشانسی آوردم و مصدوم شدم. بعد هم آقای توشاک رفت و شرایط برایم کلا تغییر کرد و مربیان بعدی هم دیگر به من اعتماد نکردند.»
اینطور میشود که از ۱۸ سالگی تا ۲۰ سالگی سبحان خاقانی گره میخورد به روزهای تغییرات متوالی در راس کادر فنی و مدیریتی باشگاه تراکتور؛ اتفاقی که به نحوی دیگر برای فردین رابط دیگر بازیکن جوان و اهل بانه فعلی باشگاه استقلال نیز در تبریز رخ میدهد و آنها در باشگاهی که با آرزوهای فراوانی به آن پاگذاشته بودند، بدون هیچ دستاوردی به خط پایان میرسند.
برای فراز و فرودهای زندگی آدمی پایانی قابل تصور نیست؛ اگر قانون منع ورود خارجیها به لیگ وجود نداشت، محمود فکریای به استقلال وارد نمیشد تا با دیدن عملکرد سبحان خاقانی او را در حالی که تیمی پرستاره دارد، در فهرست بازیکنان خود قرار بدهد. سبحان ضمن تشکر از فکری معتقد است برای رسیدن به اهداف باید حرکت کرد و در این مورد میگوید: «دو سال در تراکتور بودم؛ نشد و فسخ کردم. ما هر چه داریم از خدا داریم. خدا، ولی همیشه گفته که شما حرکت کنید. آقای فکری به جوانها کم کم اعتماد پیدا میکند و خدا را شکر که توانستم جواب اعتمادشان را بدهم.»
بازی با شهرخودرو اولین حضور فیکس او در ترکیب استقلال بود و با اولین گل او هم همراه شد. او در مورد این بازی توضیح میدهد: «در این بازی روی تیم و همینطور آقای فکری فشار زیادی بود. ولی ما با تمرکز وارد شده بودیم و علیرغم اینکه شهرخودرو خیلی خوب بازی کرد، ما بودیم که برنده بازی شدیم.»
ثبت اولین گل با پیراهن استقلال حتی اگر قبلتر هم با پیراهن دیگری در لیگ گزنی کرده باشید، حال و هوای متفاوتی دارد. حالا هواداران میلیونی استقلال اگرچه انتقادات زیادی طی هفتههای گذشته به محمود فکری در زمینههای مختلف وارد کرده اند، ولی از سرمربی تیمشان به خاطر اعتمادی که به بازیکنان جوان داشته، پس از پیروزی برابر شهرخودرو و رسیدن به صدر قدردانی میکنند. بازیکن مشهدی استقلال خودش درباره انتخاب فکری و فرصتی که به او داشته، چنین توصیفی دارد: «چندین سال منتظر این اتفاق بودم و دنبال این فرصت میگشتم. خدا را شکر که توانستم از فرصتی که در اختیار من قرار دادند، استفاده کنم.»
زننده گل اول استقلال در مقابل شهرخودرو، از تکنیک بسیار خوبی برای گلزنی استفاده کرد. او تنها با یک لمس توپ و با چرخشی به موقع، دروازه میلاد فراهانی را در زمین لغزنده باز کرد. خودش این گل، چگونگی تصمیم گیریهای فنی و همینطور گلزنی در مشهد را اینطور توصیف کرد: «چون روی زمین چمن برف آمده بود، میدانستم که لیز است. اول میخواستم توپ را کنترل کنم، ولی بلافاصله به این موضوع فکر کردم که میتوانم بدون کنترل توپ هم به آن ضربه بزنم. خوشبختانه توپ هم خیلی خوب چرخید و من هم امان ندادم و ضربه را زدم. در مورد گل زدن در مشهد هم خیلی حس خوب دارد که در شهر خودتان نشان بدهید که چه تواناییهایی دارید.»
منبع:ورزش سه
پاسخ ها