مردی که هشت سال اخیر «گزندی» به دیگر تیمهای مدعی در راه رسیدن به قهرمانی نرسانده، حالا چندان هم «بیگزند» نیست؛ چهبسا امیر قلعهنویی و تیمش شگفتیای باشند که خیلیها انتظارش را میکشند.
رقابتهای لیگ برتر ایران در شرایطی هفته دوم را سپری کرده و آماده برگزاری هفته سوم میشود که در اتفاقی غیرقابل پیشبینی، صدر جدول در اختیار گلگهر سیرجان است؛ تیمی که تازه همین دو فصل پیش با هدایت بگوویچ به لیگ برتر صعود کرد. سیرجانیها فصل گذشته هم با مجید جلالی در نتیجهگیری پرنوسان ظاهر شدند، ولی دست آخر، «آقامعلم» موفق شد گلگهر را در لیگ برتر حفظ کند. البته این تیم با خریدهای زمستانی در فصل گذشته، نشان داد نمیخواهد حکم آسانسور را داشته باشد و مدام در ترس سقوط به دسته پایینتر باشد. شاید یکی از مهمترین دلایلی که باعث شد مسئولان این تیم در ابتدای فصل جدید لیگ برتر سراغ امیر قلعهنویی بروند و پرافتخارترین سرمربی تاریخ لیگ برتر را به سیرجان بکشند، همین مورد بود.
امیر قلعهنویی هم که سختی زیادی در سپاهان کشیده بود و حتی در اواخر فصل، قبل از گرفتن حکم اخراجش، استعفا داده بود، خیلی زود پیشنهاد گلگهریها را پذیرفت تا همکاری تازهای رقم بخورد. با وجود آنکه امیر قلعهنویی در فصول اخیر نتوانسته شاهکارهای گذشته را تکرار کند و جامی به دست بیاورد، ولی درست زمانی که داشت امضای قراردادش را میزد، سطح توقعات از گلگهر هم بالا رفت؛ نه اینکه کسی از این تیم توقع قهرمانی داشته باشد، بلکه هواداران این باشگاه امید زیادی داشتند تیمشان دستکم در نیمه بالای جدول جا خوش کند.
شاید، اما خوشبینترین هوادار گلگهر نیز تصور نمیکرد تیمشان بعد از سپریشدن دو هفته با کسب صددرصد پیروزیها، به صدر جدول تکیه بزند؛ گلگهر حالا تنها تیم حاضر در لیگ برتر است که هر دو بازی خود را با برد پشت سر گذاشته. آنها در دیدار اول، با نتیجه ۳ بر یک از سد سپاهان مدعی گذشتند و در هفته دوم هم با دو گل، دربی کرمان را به سود خودشان خاتمه دادند. این اتفاقات در شرایطی رخ داد که دیگر تیمهای مدعی یا در ایستگاه نخست یا در هفته دوم امتیازات مهمی را از دست دادند. پرسپولیس با یحیی گلمحمدی، بازی اولش را با سایپا مساوی کرد؛ استقلال با محمود فکری دومین بازیاش در لیگ را به فولاد باخت. تراکتور با علیرضا منصوریان هنوز بردی به دست نیاورده و جواد نکونام هم با فولاد در هفته اول، دو امتیاز ارزشمند را از دست داد. این چهار تیم، جدیترین گزینه برای قهرمانی در لیگ بیستم قلمداد میشدند، ولی هرکدام بنا بر دلایلی، نتوانستند امتیازات کامل را بعد از دو هفته به دست بیاورند.
بااینحال، امیر قلعهنویی و گلگهر، کاری را که مدعیان در انجامش ضعیف نشان دادند، عملی کردند تا حالا نه فقط تنها تیم ششامتیازی لیگ باشند، بلکه با زدن پنج گل و خوردن یک گل، با ثبت تفاضل گل مثبت چهار، وضعیت مناسبی هم در گلشماری داشته باشند.
تولد امیر از کرمان؟
امیر قلعهنویی همین یکی، دو روز گذشته تولد ۵۷سالگیاش را برگزار کرد؛ او حالا با همین سنوسال، مسنترین سرمربی لیگ محسوب میشود و صدالبته پرافتخارترینشان. او با ثبت پنج قهرمانی و چهار نایبقهرمانی در لیگ برتر، بهترین کارنامه را از آنِ خود کرده است. قلعهنویی با حضور در تیمهای استقلال، سپاهان، ذوبآهن، مس کرمان، استقلال اهواز، تراکتور و گلگهر یکی از باتجربهترینها هم محسوب میشود و بدون دلیل نیست که زمان دوریاش از فوتبال فقط دو هفته طول کشید. مشکل آزاردهنده برای قلعهنویی، اما این است که هشت فصلی میشود دیگر دستش به جام قهرمانی نمیرسد؛ آخرین بار او در فصل دوازدهم به همراه استقلال جام قهرمانی در لیگ را بالای سر برد و بعد گویی دانش فنیاش برای رسیدن به قهرمانی را جایی همان گوشهها در آن زمان، جا گذاشت. اگرچه قلعهنویی در سالهای اخیر در تیمهای متمول و پرمهره کار کرده، ولی در بردن جام ناکام مانده است. درست است که او تیمهای ازرمقافتاده را گرفت و دوباره آنها را تبدیل به یک مدعی کرد، ولی مدیر و باشگاهی که امیر قلعهنویی را بهعنوان سرمربی میآورند، از او یک چیز میخواهند؛ قهرمانی.
نرسیدن به جام، نهتنها باعث افزایش فشار بر قلعهنویی مبنی بر قدیمیشدن فرمول قهرمانیاش شد، بلکه کاری کرد که اخلاقش هم بههم بریزد؛ او بیشتر پرخاشگر شد و هر بار بیپرواتر از قبل به رقبا پرید! از دستهای پشت پرده علیه خودش حرف زد و جریان داوری را زیر سؤال برد؛ گهگاهی هم اتهامات بیاساسی وارد میکرد که با وجود ادعا مبنی بر داشتن سند و مدرک برای آنها، هرگز نه سندی نشان داد و نه مدرکی رو کرد. فشارها بر او آنقدر زیاد شد که برای اولینبار در دوران سرمربیگریاش که اتفاقا اصلا هم کوتاه نیست، استعفایش را نوشت و رفت. قبل از استعفا، او البته پایش به بیمارستان هم باز شد و خبر رسید که فشار عصبی کار خودش را کرده و قلعهنویی را وادار به دوری از هیجانات فوتبال کرده است.
آن زمان حتی عنوان شد که پزشکان به قلعهنویی گفتهاند دستکم برای یک سال هم که شده باید قید فوتبال و استرسش را بزند. «امیر»، اما شاید نگران داستان «از دل برود هر آنکه از دیده برفت» بود و در عرض دو هفته با مسئولان گلگهر به توافق رسید تا به همه شایعهها پایان دهد.
او نیاز به آرامش داشت؛ شبیه به ریکاوریای که خیلی از بازیکنانش بعد از دیدارهای پرفشار فوتبال نیازمندش هستند. خودش آرامش کویر را انتخاب کرد، ولی نمیخواست این آرامش با شکستهای پیدرپی به هم بریزد؛ به همین دلیل سراغ انتخابهای هوشمندانه برای بستن تیم جدیدش رفت؛ در خط دروازه علیرضا حقیقی را جذب کرد که تجربه حضور در جام جهانی را داشت، در خط دفاعی آرمین سهرابیان، رضا شربتی و میلاد زکیپور را جذب کرد؛ مدافعانی که بازی تحت فشار را در کارنامه داشتند و بلد بودند چطور با جو روانی حاکم بر بیرون از زمین فوتبال کنار بیایند. او در خط میانی هم سعید صادقی، علیرضا علیزاده و عاشوری را که هرکدام فاکتورهای متفاوتی داشتند، جا داد تا بارش را همین اول فصل خوب ببندد. البته که برای خط حمله نیاز به ولخرجی نداشت؛ گلگهر یونس شاکری و گادوین منشا را داشت که هر دو سابقه حضور در پرسپولیس را داشتند. او در عرض یک ماه با کنارهمگذاشتن ستارههای باتجربه و انرژیک کاری کرد که گلگهر نه یک تیم معمولی، بلکه تبدیل به تیمی مدعی شود؛ دستکم این ادعایی است که میشود برای این روزهای فوتبال ایران داشت و گواهش نیز نتایج این تیم در کنار درخشش مثالزدنی گادوین منشاست که به عقیده بسیاری فوتبالش تمام شده بود.
قلعهنویی حالا علاوه بر داشتن تیمی منسجم، به جایی رفته که فشار تماشاگر و توقع رسانهای هم برایش وجود ندارد؛ او اگر ببرد شاهکار کرده و اگر ببازد هم کسی نیست که آنقدر استرسش را بالا ببرد که کارش به بیمارستان بکشد. شاید او فرمول رسیدن به موفقیت را پیدا کرده و قرار است شبیه به کاری را که پیشتر در همین کرمان انجام داد و سکوی پرتابی برایش شد، رقم بزند. مردی که هشت سال اخیر «گزندی» به دیگر تیمهای مدعی در راه رسیدن به قهرمانی نرسانده، حالا چندان هم «بیگزند» نیست؛ چهبسا امیر قلعهنویی و تیمش شگفتیای باشند که خیلیها انتظارش را میکشند.
پاسخ ها