(تصاویر) به آتش کشیدن خودروها در ناآرامی های ویسکانسین

در پی ناآرامی ها در ویسکانسین آمریکا تعداد زیادی خودرو به آتش کشیده شد.

فرماندار ویسکانسین در پی ادامه ناآرامی‌ها در کنوشا اعلام وضعیت اضطراری کرد. ناآرامی‌ها پس از آن شروع شد که جاکوب بلیک، به گفته خانواده‌اش، چند بار از فاصله نزدیک توسط پلیس مورد هدف قرار گرفت و به زمین افتاد.

پارس لاین ، تونی ایورز، فرماندار ویسکانسین، با اعلام افزایش نیروهای گارد ملی ایالتی به 250 سرباز پس از اعتراضات شب دوشنبه، ویرانی و آتش‌زدن ساختمان‌ها در تظاهرات علیه خشونت پلیس را محکوم کرد.

وی گفت: ما فراموش نمی‌کنیم که این اعتراضات چرا آغاز شد، و آن چه در این دو شب و شب‌های دیگر در سال جاری شاهد بوده‌ایم واقعا دردناک است، و درد سیاه بودن در این ایالت و این کشور رنج بزرگی است. باز هم امروز تکرار می‌کنم. هر کسی باید بتواند از حق اساسی خود دفاع کند، چه معترض باشد و چه عضوی از رسانه‌ها، اما با حفظ آرامش و امنیت. ما نمی‌توانیم اجازه بدهیم چرخه نظام‌مند تبعیض و بی‌عدالتی ادامه پیدا کند. و نمی‌توانیم فرو رفتن به گرداب خطر و نابودی را تحمل کنیم.

اداره پلیس شهر اطلاعاتی از جریان تیراندازی را منتشر کرده و دادگستری ایالتی قول پیگیری داده است.

بن کرامپ، وکیل حقوق مدنی، روز سه‌شنبه اعلام کرد که در اثر شلیک پایان هفته، بلیک از کمر به پایین فلج شده است.

گفته می‌شود بلیک روز یکشنبه سعی داشته در یک پرواز اختلال ایجاد کند و هنگام ورود پلیس داشت صحنه را ترک می‌کرد. اما تصاویر ویدیویی که بعدا به میزان وسیع منتشر شد نشان می‌دهند که بلیک به طرف ماشین خود می‌رفته و در طرف راننده را باز می‌کرده که پلیس چند مرتبه از پشت به او شلیک می‌کند.

پاتریک سالوی، وکیل این خانواده، با تشریح آسیب‌هایی که تیراندازی به وی وارد کرده گفت گلوله ممکن است به نخاع خورده باشد.

او به خبرنگاران گفت: شکم او سوراخ شده. مجبور شدند تقریبا تمام دل و روده او را بیرون بیاورند. کلیه او آسیب دیده و دستش نیز تیر خورده است.

این تیراندازی هفته‌ها پس از "اعتراضات جان سیاهان مهم است" رخ می‌دهد که در پی قتل جورج فلوید توسط پلیس مینیاپولیس و مرگ چندین آمریکایی سیاه‌پوست در طول تابستان و سال‌های گذشته توسط پلیس صورت گرفت.

پلیس در کنوشا، پس از به آتش کشیده شدن چند ساختمان و ماشین در شب دوشنبه، اقدام به شلیک گاز اشک‌آور کرد.

وی به خبرنگاران گفت: وقتی اینجا می‌آمدم، از شهر عبور کردم و دیدم خیلی جاها خراب شده که هیچ کمکی به پسر من و خانواده من نمی‌کند. جاکوب اگر می‌دانست کار به اینجا کشیده و این ویرانی و وحشت را می‌دید، اصلا خوشحال نمی‌شد.