در حال حاضر عامل شهادت این مأمور نیروی انتظامی تحویل اداره قتل پلیس آگاهی پایتخت شده است. او در بازجوییهایش به مأموران گفته که از روی عمد چنین کاری نکرده و آن شب از آنجاییکه پلیس به او مشکوک شده بود، از ترس پا به فرار گذاشته است. درحال حاضر تحقیقات درباره این ماجرای تلخ ادامه دارد.
دستگیری تبهکاران برایش حتی از جانش هم مهمتر بود. آنقدر که درنهایت جان خود را در تعقیب و گریز با یک سارق از دست داد. گروهبان یکم حامد ضابط وقتی چهره یک سارق سابقهدار را شناسایی کرد، او را تعقیب کرد. به همراه همکارش ستوانیکم محسن حسینی عملیات تعقیب و گریز را آغاز کردند. اما این مأموریت به بهای جانش تمام شد.
شهروند در ادامه نوشت: تبهکار حرفهای، برای فرار از دست پلیس آنها را زیر چرخهای خودرواش له کرد. اما با این حال موفق به فرار نشد. برای چندمین بار روانه پشت میلههای زندان شد. اما این بار عنوان قاتل را هم در کارنامه قضائی خود به ثبت رساند. مأمور پلیس را کشت و همکارش را هم روانه بیمارستان کرد.
ساعت ٩و ٤٥دقیقه پنجشنبه شب بود. گروهبان یکم حامد ضابط به همراه ستوانیکم محسن حسینی از سرکلانتری چهارم برای مقابله با طرح مواد مخدر و برخورد با سارقان و اراذل و اوباش در محله خاک سفید گشتزنی را آغاز کردند. تقریبا هر شب همین کار را انجام میدادند. آن شب هم با موتورسیکلت خیابانها و کوچههای محله خاک سفید را گشتند. دو نفر از همکارانشان هم با موتورسیکلتی دیگر، آنها را همراهی میکردند. در این میان چشمان این مأموران تیزبین به سارق سابقهدار افتاد. سارقی که در آن محله آنقدر دستگیر شده بود که تقریبا اکثر مأموران کلانتریهای همجوار او را میشناختند.
حامد ضابط و همکارانش نیز او را از روی چهره شناختند. این سارق سابقهدار با خودروی پراید در خیابان میرفت. پلیس به دلیل سابقهدار بودنش به او دستور ایست داد. اما همینکه راننده چشمش به مأموران پلیس افتاد، فرار کرد. عملیات تعقیب و گریز آغاز شد. گروهبان یکم حامد ضابط به همراه ستوانیکم محسن حسینی و همینطور دو نفر دیگر از همکاران با سرعت تمام سعی در توقف خودروی این متهم داشتند.
فرار او نشان میداد که این تبهکار حرفهای بار دیگر جرمی مرتکب شده است. برای همین مأموران دست از تعقیب و گریز برنداشتند. خودروی پراید با سرعت تمام عرض خیابان را طی میکرد. گشت کلانتری هم به دنبال آن بود. تا اینکه سارق حرفهای پشت چراغ قرمز گرفتار شد. خودرویی در مقابل او توقف کرد. راننده راهی برای رفتن نداشت.
مأموران به او رسیدند و درست در لحظهای که میخواستند از موتورسیکلت پیاده شوند و او را دستگیر کنند، ناگهان راننده پراید اقدام وحشتناکی کرد. دنده عقب گرفت. به مأموران پلیس توجهی نکرد. به دستورات ایست اهمیتی نداد. خودرو را حرکت داد و از روی موتورسیکلت رد شد. موتوری که مأموران کلانتری هنوز روی آن نشسته بودند. گروهبان یکم حامد ضابط و ستوانیکم محسن حسینی زیر چرخهای این خودرو ماندند.
همکاران آنها که روی موتورسیکلت دیگری نشسته بودند، بلافاصله سد راه راننده تبهکار شدند و درنهایت این مأموریت با دستگیری مجرم به پایان رسید. ولی جانی برای دو مأمور کلانتری نمانده بود. بلافاصله موضوع به اورژانس اطلاع داده شد. مأموران به بیمارستان تهرانپارس منتقل شدند. ولی صبح دیروز بود که حامد ضابط به علت شدت جراحات وارده نفسهایش برای همیشه قطع شد و شهید شد.
یکی از همکاران این دو مأمور وظیفهشناس درباره این ماجرای تلخ گفت: «وقتی راننده مجرم راهی برای فرار نداشت ابتدا از روی سر و گردن گروهبان یکم حامد ضابط و سپس از دست و پا و گردن ستوانیکم محسن حسینی گذشت. محسن حسینی هم حالا حال مساعدی ندارد. حامد ضابط هم به شدت ضربه دیده بود و تلاش پزشکان برای نجات جان او فایدهای نداشت. حامد ضابط فقط ٢١سال داشت. عاشق کارش بود و چندین بار برای دستگیری مجرمان جان خود را کف دستش گذاشته بود.
برایش خطر اهمیتی نداشت. تمام تلاشش این بود که محله را ایمن نگه دارد. اتفاقا شب قبل از این حادثه، حامد ضابط هنگام گشتزنی به راننده پراید دیگری مشکوک شد. او تعقیب و گریز را ادامه داد تا اینکه خودرو به کوچه بنبست رفت. راننده وقتی راهی برای فرار پیدا نکرد، همانجا نوجوانی سیزده ساله را گروگان گرفت. جان آن نوجوان در خطر بود که حامد ضابط با شلیک تیر هوایی درنهایت این نوجوان را آزاد و مجرم سابقهدار را دستگیر کرد. دو شب قبل از این حادثه نیز او مجرمی را در یک تعقیب و گریز طولانی با چهارکیلو تریاک و هرویین دستگیر کرده بود.»
همچنین سردار کیوان ظهیری، رئیس پلیس پیشگیری پلیس پایتخت نیز در این باره گفت: «گروهبان یکم حامد ضابط یکی از نیروهای خوب پلیس بود که باعث دستگیری مجرمان زیادی شد. او نیروی فعال پلیس بود و در گشتزنیهایش همیشه با دقت محله را بررسی میکرد تا بتواند از فعالیت مجرمانه تبهکاران جلوگیری کند.»
در حال حاضر عامل شهادت این مأمور نیروی انتظامی تحویل اداره قتل پلیس آگاهی پایتخت شده است. او در بازجوییهایش به مأموران گفته که از روی عمد چنین کاری نکرده و آن شب از آنجاییکه پلیس به او مشکوک شده بود، از ترس پا به فرار گذاشته است. درحال حاضر تحقیقات درباره این ماجرای تلخ ادامه دارد.
پاسخ ها