سوژه های روز، خبرهای داغ

سوژه های روز، خبرهای داغ

پارس لاین: مقالات آموزنده، خبرهای داغ ایران و جهان، ویدیوهای جذاب و دیدنی را در صفحه ما در آیدت ببینید.
توسط ۳۴ نفر دنبال می شود
 ۹ نفر را دنبال می کند

ایستگاه مهم بازارسرمایه

ناصح جوادی؛ ایستگاه مهم بازارسرمایه

ایستگاه مهم بازارسرمایه

ناصح جوادی*؛ چرخه جدید تحریم‌ها موجبات بروز تورم و آشفتگی اقتصادی بسیاری شد. بازار‌های ارز، مسکن و خودرو پیشاپیش به استقبال رفتند و رکورد‌های افزایش قیمت نجومی را به ثبت رساندند و به طبع قیمت‌ها در بازارکالا‌های اساسی و سایر اقلام نیز شدیدا افزایش یافت و تورم عملا امری عادی و متاسفانه در ذهن مردم بعنوان واقعیتی روزانه قبول گردیده است.

این اتفاقات و بدتر از آن‌ها انتظار همیشگی تورم که به گفتمان غالب مردم تبدیل شده است موجب شده که همه بازار‌ها در یک برهه زمانی آماج حمله جریان نقدینگی واقع شود و با توجه به آشفتگی برنامه‌های مدیران و ترس نهادینه شده در ذهن اقتصادی مردم و البته عادت نمودن مردم به دلالی و واسطه گری در بازار‌های مختلف، همواره این سایه ترس بر سر همه بازار‌ها سنگینی نماید.

دولت بابت مهار این جریان دروازه‌های سازمان بورس را باز نمود و تبلیغات گسترده‌ای را جهت هدایت جریان پولی به این بازار انجام داد. اما درپاسخ به اینکه تا چه حد این اتفاق با ایجاد زیر ساخت و برنامه‌های محکم همراه بوده است شاید بتوان با رصد اتفاقات از ابتدای ۱۳۹۸ تا کنون اینگونه برداشت نمود که عملا تیم مسئول در آن زمینه بصورت آزمون و خطایی عمل کرد. شاید تنها رسالت موفق تیم هدایت نقدینگی بود که به بهترین نحو اجرا شد و واقعا فراتر از تصور بود.

تقریبا می‌توان روند بازار سرمایه از ابتدای ۹۸ را به دو مرحله تقسیم کرد. در فاز نخست سهم‌هایی که در سال ۹۸ به اوج قیمت رسیدند و ازبهار ۹۹ با اجرای فاز بعدی عملا یا رشدشان متوقف شده یا حتی روند نزولی داشته اند و فاز دوم از اواخر سال ۹۸ شروع و مخصوصا از ابتدای ۹۹ افزایش قیمت خود را با سرعت شروع کرد.

دسته دوم که اغلب سهم‌های دولتی بودند با سرعتی باور نکردنی همه تحلیل‌ها را در هم شکسته و چندین ماه مداوم رشد قیمت را تجربه نمودند. همچنین دولت با شعار عمق بخشی به بازار، عرضه اولیه‌ها را نیز پیگیری می‌نمود.

این اتفاقات بسیار مهم بود و موافقت‌ها و نقد‌های جمعی از اقتصاددانان و تحلیل‌گران را داشته است و برخی دیگر سکوت اختیار نموده اند. متاسفانه بیشتر تحلیل‌های ژورنالیستی موجود حول نمودار شاخص است تا حول تحلیل واقعیات بازار سرمایه و آنچه هست و آنچه که باید باشد.

اتفاقات یکسال اخیر عملا تحلیل‌های بنیادی را به نحوی در تصمیم گیری‌ها و بحث‌های بازار سرمایه بی اعتبار نموده بود که هرگونه تحلیل بنیادی حتی نظر‌های صاحب نظران و اساتید بزرگ بازار سرمایه نیز در فضا مجازی به سخره گرفته می‌شد و بعنوان جوک و جهت خنده و حتی تحقیر پیش بینی این اساتید توسط گروه‌های سفته‌باز، نشر میشد و کوچک‌ترین تاثیری نداشت. توئیت‌های بی‌محتوا و شایعات در بازار سرمایه بعضا ده‌ها و هزاران بار بازنشر و بحث می‌شد، اما به هیچ تحلیل بنیادی توجه نمی‌شد و البته مردمی که به دنبال سود یکشبه آمده بودند شاخص را می‌دیدند و افزایش شاخص برخلاف تحلیل‌ها ادامه داشت.

بخشی از سهامداران جدید که از بازار‌های ارزو طلا و خودرو و حتی مسکن جهت سوداگری به این بازار آمده بودند، با ایجاد گروه‌ها و کانال‌های متعدد و یارگیری هر روز بدون هیچ دردسری سود رویایی را تجربه می‌کردند و تقریبا مسیر روانی بازار را کنترل و رسما برخی سهام‌ها را جهت می‌دادند.

برخی نیز با ایجاد پروپاگاندای عجیب یکشبه بعنوان تحلیل‌گر و سیگنال دهنده صد‌ها هزار نفر را مرید خود نمودند و تازه واردان سرگردان و بی‌دانش و تجربه را وارد دایره قدرت خود می‌کردند و آموزش بورس‌بازی و سفته‌بازی دادند. این‌جا بود که این ذهنیت به وجود آمد که مسئولین مربوطه و دولت درب ورودی دروازه بورس نشسته و فقط مشتری‌یابی می‌کنند، اما در داخل این بازار پر هرج و مرج اساتید سفته باز از آب گل آلود ماهی می‌گیرند، یا این‌که دولت و برخی نهاد‌ها آنقدر از این بازار و سود‌های کلان منتفع هستند که اصلا فرصت رسیدگی به وضعیت و روند سهم‌ها را ندارد و بی‌خبراند از آن‌چه واقعا در بازار می‌گذرد.

هفته دوم مرداد قیمت برخی سهم‌هایی که طی ماه‌های اخیر افزایش قمیت شارپی را تجربه نموده بودند، شروع به کاهش کرد و با این وجود همچنان سهامداران و خریداران در بازار معاملات را انجام می‌دادند و این را اتفاقی چند روزه می‌دانستند و عده‌ای که هفته‌ها در پشت صف خریداین سهم‌ها مانده بودند به امید این‌که این یک فرصت ورود است در این قیمت‌های بالا خریدار شده و وارد سهم‌ها شدند، ولی آن‌چه جای تامل دارد فروش‌های حقوقی‌ها و بازیگران سهم‌ها در این سقف قیمت‌ها بود که باعث شد صف‌های خرید این سهم‌ها به یکباره تمام و صف نشینی فروش آغاز شد.

تاریخ ۲۱ مرداد ماه تقریبا پله‌ای دیگر از این اصلاح در بازار رخ داد و با ورود سهم‌های لیدر به مسیر اصلاح، بازار کاملا وارد فاز اصلاح شد وسهم‌هایی که صف خرید داشتند به فروش تبدیل شدند. صف نشینی حقوقی‌ها و بازیگران در صف فروش نیز این سیگنال را به حرفه ای‌های بازار صادر کرد که فعلا اصلاح ادامه دارد، ولی زمان پایان آن میتواند کوتاه مدت باشد.

اما صف‌های فروش تا ۲۷ مرداد ماه ادامه دار شد و حجم معاملات بسیار تنزل پیدا کرده بود و بسیاری از خریداران با دید تردید به بازار می‌نگریستند اماهمچنان امیدوار به پایان سریع اصلاح.

ساعت دقیقا ۱۰ صبح ۲۸ مرداد ۹۹ روز مهمی بود. سه شنبه در دقایق اولیه شروع معاملات و برخلاف روز‌های قبل و درکمال تعجب یکباره صف‌های سنگین فروش روز‌های قبل به صف‌های سنگین خرید تبدیل شده بود و درحالیکه بازار از ترس و تردید ریزش خارج شده بود، به یکباره ساعت ۱۰ صبح بصورت همزمان در بسیاری از سهم‌های بزرگ طی چند دقیقه صف‌های خرید به صف‌های فروش تبدیل نمود و با عرضه هماهنگ بازیگران و حقوقی در اکثر سهم‌های بزرگ، بازار کاملا وارد شوک عجیبی شد. این ماجرا بعد از اتفاقات دو هفته اخیر نگرانی سقوط بورس را تقویت وبحث‌های پیرامون خروج از بازار سرمایه بین مردم شدت گرفت.

در خصوص اتفاقات روز‌های اخیر عده‌ای عقیده دارند بازار در حال ریزش و سقوط است و عده‌ای معتقدند که بازار در حال اصلاح و کف سازی برای صعود شارپی بعدی خود می‌باشد. این‌جانب عقیده دارم این اتفاقات را باید خارج از این دو ذهنیت و از منظر دیگری به ماجرا نگریست.

در ابتدا مرور اخبار مهم این چند هفته
۱- بابت پذیره‌نویسی صندوق‌های دارا دوم و سوم طی دو ماه گذشته مرتبا اخبار و شایعاتی منتشر میشد و با نشر خبر‌هایی در مورد سهم‌های تشکیل دهنده صندوق ها، این سهم‌ها افزایش قیمت زیادی را تجربه نمودند، اما در دو هفته اخیر مرتبا اخبار گا‌ها متناقض و حتی اخبار منتفی شدن صندوق‌ها منتشر شد. فلذا سهم‌های بزرگی که به امید حضور در این صندوق‌ها افزایش زیادی را تجربه کرده بودند صف‌های فروش بسیاری را تجربه نمودند. اما در پایان معاملات هفته جاری، مجددا تحرکات دولت جهت فروش دارا دوم شروع شد.

۲- آزادسازی سهام عدالت و امکان معامله آن در بورس که موجب شروع عرضه این نماد‌ها توسط کارگزای‌ها گردید که مستقیما صف‌های فروش را در برخی نماد‌ها تشکیل داد و این ماجرا ادامه دار شد و موجبات تنش بسیار در بازار و دلسردی خریداران گردید. نهایتا حسین فهمیمی مدیرعامل سپرده گزاری مرکزی در تاریخ ۲۸/۰۵/۹۹ اعلام نمود که" این معاملات بصورت بلوکی و با نماد ۲ در تابلو معامله خواهد شد.

۳- عرضه اوراق سلف نفتی توسط دولت که بعدا اجرای آن به حالت تعلیق درآمد.

۴- کاهش میزان حدنصاب سهام صندوق‌های درامد ثابت به ۵ درصد که این صندوق‌ها را مکلف کرده بود لغایت تا ۱۱ شهریور این حد نصاب را اصلاح و از آن تاریخ ببعد رعایت کنند. اما نهایتا در تاریخ ۲۹/۰۵/۱۳۹۹ محمدرضا معتمد، عضو هیات مدیره سازمان بورس و اوراق بهادار در این خصوص اعلام داشت در تازه‌ترین مصوبه سازمان بورس و اوراق بهادار صندوق‌های بادرآمد ثابت تا پایان سال ۹۹ فرصت خواهند داشت تا نسبت به رعایت حدنصاب ۵ درصد سهام خود اقدام کنند و این یعنی این ماجرا نیز منتفی شد.

۵- حسن روحانی در آخرین اظهار نظربا تایید تلویحی نیاز دولتش به پول بیان داشت "یا باید از بانک مرکزی استقراض کنیم، که این کار را نمی‌کنیم و وضع مالیات هم که این‌جوری است، دنبال پول پرفشار نرفتیم و به مصلحت نیست. باید نفت بفروشیم یا اوراق یا سهام. بحمدالله روش و شیوه‌ای است که قانون هم تایید کرده است پس سهام دولتی را میفروشی‌م" (حسن روحانی ۲۹ مرداد ۹۹).

۶-وزیر اقتصاد بیان داشت "مردم محاسبه کنند که سهام فلان شرکت که طبق اقتضائات و محاسبات نباید کاهش پیدا میکرده است، باید با صبر برخورد کنند و از طرفی سهام شرکتی که طبق محاسبات نباید افزایش می‌یافته است و اصلاح شد، باید اصلاحش را بپذیرند" (دژپسند، وزیر اقتصاد دولت ۲۹ مرداد ۹۹)-

۷- طی هفته‌های اخیر مداوم ساعات معاملات برخی نماد‌ها جابجا میشد و نهایتا این هفته نماد‌ها دو شیفته شدند اما در پایان آخرین روز کاری هفته اعلام شد از ابتدای هفته بعد معاملات در یک شیفت انجام خواهد شد و به روال عادی خود برخواهند گشت.

با توجه به مطالب پیش گفته، امید است اتفاقات مذکور و برخی رفتار‌های دیگر همچون مطرح نمودن افزایش سود سپرده‌های بانکی و کاهش سطح اعتباری کارگزاری‌ها و سایر اخباری که بازار سرمایه را در هفته‌های اخیر تحت تاثیرقرار داده و به سمت اصلاح برده است می‌تواند نشانی از تصمیم مدیران اقتصادی باشد از این بابت که نحوه رکوردشکنی‌های مدام شاخص و شاید خارج از کنترل شدن آن، مسئولان مربوط را نگران و دغدغه‌مند نموده و اخبار و اتفاقات هفته‌های اخیر نیز ناشی از تلاش آن‌ها بوده تا در مرحله اول رفتار‌های هیجانی و غیر متعارف بازار را کنترل و سپس منطقی و عقلانی نمایند و بدین ترتیب فاز سوم مدیریت در بازار سرمایه شروع گردد.

اتفاقی که در ۲۸ مرداد بصورت هماهنگ و همزمان در اکثر سهم‌ها رخ داد هنوز جای بازخوانی دارد. اگر این اتفاق ناشی از تلاش دولت جهت مدیریت اوضاع بازار باشد تا حدودی امیدوار کننده خواهد بود؛ که در آینده رفتار‌ها منطقی شود و روند قیمت‌ها به حالت طبیعی در بیاید در غیر اینصورت اگر این ماجرا بدون برنامه و شتاب زده رخ داده باشد می‌تواند نقطه اصلی شروع اتفاقات بسیار ناخوشایندی در بازار باشد که تبعات بلند مدت و ناگواری میتواند داشته باشد.

اما در پایان گوشزد کردن موارد زیر بسیار مهم و جای تامل دارد و مسئولین باید پاسخ دهند:

۱- هر جراحی اقتصادی قطعا تبعات و رنج‌هایی را دارد. دولت از این فرصت بوجود آمده تلاش نموده تا نقدینگی را به سمت بازار سرمایه که قدرت مدیریت بیشتری بر آن دارد هدایت کند. این برنامه همزمان شده است با فشار‌های اقتصادی ناشی از تحریم و البته فشار مضاعف ناشی از کرونا بر اقتصاد و کمبود منابع درآمدی و نقدی دولت. فلذا با وجود هم زمانی همه این اتفاقات دولت باید تلاش کند جهت تامین نیاز‌های درآمدی خود چاره‌ای بهتر بیاندیشد و اقبال مردم به بازار سرمایه را دچار سرخوردگی و ترس ننماید.

۲- مدیران اقتصادی و مسئول در بازار سرمایه باید قبلا درک می‌کردند که صعود شارپی قیمت ها، توقعات غیرمنطقی در سهامداران ایجاد می‌نماد و بعد از اینکه قیمت سهم‌ها با ارزش روز دارای‌های شرکت‌ها برابر شود، کنترل و پاسخ به ذهنیت سود روزانه و اقناع آن‌ها جهت تداوم حضور در این بازار با مشکل مواجه خواهد شد.

۳-اصلاح بخشی از واقعیت بازار بورس است، اما آن‌چه جای بحث است نحوه ورود مردم به بازار سرمایه ومسئولیت سازمان‌ها و مسئولان مربوطه در شفاف سازی بازار و علل وقوع اتفاقات ماه‌های اخیر است. مسئولان به گونه‌ای اصلاح را طبیعی جلوه میدهند که انگار صعود‌های شارپی بورس نیز طبیعی بوده است. آن‌ها همانگونه که رکورد شکنی‌های شاخص را با اقتدار ناشی از عملکرد خود می‌دانستند و آن را نشانه رونق اقتصاد در جامعه جلوه میدادند، اکنون باید جوابگو باشند. اگر رکورد شکنی قبلی واقعی نبوده و حبابی بوده چرا زمانی‌که سهم‌ها حبابی می‌شدند جلوی آن را نگرفتند؟ اگر رکورد شکنی قبلی و قیمت‌های قبلی آن‌ها بر مبنای اطلاعات صحیح و ارزش ذاتی سهم‌ها بوده چرا این ریزش اتفاق افتاده و عوامل و منتفعین این اتفاق چه کسانی هستند و نقش نهاد‌های ناظر چیست؟

۴- حجم معاملات صورت گرفته در سقف قیمت نماد‌هایی که الان ده‌ها درصد کاهش قیمت داشته اند موید این است که بخش زیادی از تازه واردان به این سهم‌ها در وضعیت ضرر قرار دارند و عملا حد ضرر آن‌ها فعال شده است. اگر دولت هدفش حبس نقدینگی در بازار است باید این سیاست را زمانیکه سهامدارن قبلی و با سود آن سهم‌ها را در دست داشتند انجام می‌داد چرا که اکنون تاوان اجرای این سیاست را سهامدارانی باید بپردازند که نفعی از افزایش قیمت‌های قبلی نداشته اند.

سهامدارانی که با تبلیغات دولت به امید سود آمده‌اند و اکنون باید منتظر بمانند تا روزی ضررشان جبران شود. یا اگر این سیاست با هدف منطقی نمودن بازار است تا این لحظه به اشتباه اجرا شده و عملا کسانی که سود‌های کلان نموده اند از بازار خارج شده ویا خواهند شد و سرمایه خود را به بازار‌های موازی خواهند برد.

۵ -افزایش ارزش بازار سهام شرکت‌های موجود در بورس که سهام آن‌ها در بازار آزاد دست به دست می‌شود بیش از آن‌که موجب رونق تولید گردد، موجب سفته بازی و نوسانگیری و افزایش قدرت نقدینگی برخی سفته بازان شده و با چرخه در اقتصاد کشور موجبات افزایش تورم می‌گردد.

در سه سال اخیر و با تورم‌های سنگین در اکثر بخش‌ها و جذاب شدن بازار‌ها برای سوداگری برخی دلالان وهمچنین افزایش نرخ بیکاری، دلالی وسفته بازی در بازار‌های متعدد کشور به شدت افزایش یافته و به امر جذابی تبدیل شده است. اتفاقی که بدترین بلای جان یک جامعه می‌تواند باشد. هر روز بخش تولید کوچک و کوچکتر میگردد و دلالی جذابتر و این موجبات تورم‌های وحشتناک شده و خواهد شد.

متاسفانه اتفاقات و روند بازار سرمایه چیزی جز بازتولید و تقویت این چرخه نیست و برعکس آنچه که بیان می‌شود بخش تولید کمترین نفع را برده است. یعنی اگر یک تولید کننده اگر به جای تولید به سفته بازی روی بیاورد بیشتر منتفع میگردد و این یک تراژدی است.

۶- دولت که بعنوان بزرگترین بدهکار سازمان تامین اجتماعی با افزایش سهام تامین اجتماعی و شرکت‌ها و نهاد‌های اقماری و فروش سهام در مواقع لزوم (با واسطه و بی‌واسطه) درآمدی برای خود کسب میکند و اگر چه می‌تواند با این شیوه درآمدی بیشتر کسب نموده و از بدهی‌های خود بکاهد، باید مراقب باشد و موجب توقعات و نوسانات غیر معقول در بازار نگردد.

۷- بحث واگذاری شرکت‌های دولتی در دو دهه اخیر همواره مورد بحث دولت‌ها بوده است. با تشکیل سازمان خصوصی سازی و اتفاقات ناخوشایندی که در برخی واگذاری‌ها رخ داد و البته هزینه‌های زیاد تشریفات آن‌ها دولت همواره با چالش روبرو بود و تا بخشی هم این پروسه موجبات برخی فساد‌ها را فراهم اورده بود و پرونده‌هایی که سالهاست در این باره در جریان است. همچنین دولت‌ها گا‌ها به منظور جبران نیاز پولی خود از بانک مرکزی یا از برخی ارگان‌ها استقراض می‌نماید یا اینکه اوراق قرضه منتشر می‌کنند. اما امروز این پروسه بسیار راحت‌تر شده و حتی شاید نیازی به ایجاد صندوق‌های دارای دوم و سوم بعدی هم نباشد. بازار رونق پیدا کرده است و با این قیمت‌های عجیب نیزمشتری وجود دارد.

در چند ساعت هزاران میلیارد پول نقد از بابت فروش سهام دولتی توسط خریداران به خرانه دولت واریز می‌شود.

مدتی است دولت آقای روحانی با شعار فروش سهام تحت کنترل دولت، فروش سهام بنگاه‌های بورسی تحت مالکیت خود (که بخش زیادی از آن‌ها زیانده بوده و هستند، ولی به مدد ماه‌های اخیر سهامشان با افزایش چند صد درصدی روبرو بوده) را آغاز نموده است تا نیاز ریالی خود را تامین نماید. امید است در آینده و زمانی‌که خزانه دولت اوضاع نقدینگی بهتری پیدا کرد مجدد به فکر به دست آوردن این سهم‌ها نیافتد و بازار دچار نوسانات و مشکلات مجدد نگردد چرا که دولت می‌تواند در زمان مناسب همان سهم‌ها را با قیمت کمتر خرید نماید و مجددا مالکیت خود را باز ستاند.

۸- بنگاه‌های اقتصادی دولتی و سازمانی که طی سالان متمادی مشمول ماده ۱۴۱ قانون تجارت (ورشکسته) شده بودند، اینک به مدد نوسانات اخیر وضعیت بهتری پیدا کرده اند و به این ترتیب ضعف‌های عملیاتی خود را با این نوسانات پوشش داده اند برای ادامه مسیر خود و اینکه مجددا زیان‌های گذشته تکرارنشود چه تمهیداتی اندیشیده‌اند؟

آیا زمان اصلاح ساختار آن‌ها فرا نرسیده است و مسئولان کلان مدیرتی نباید تغییرات بنیادی را در مدیران و چارچوب فعالیت این بنگاه‌ها ایجاد نمایند؟ بنگاه‌هایی که اغلب خارج از چارچوب فعالیت متعارف خود برخی مواقع در نوسانات اقتصادی ارزی و بازار مسکن و حتی خودرو نقش منفی بازی نموده اند. حال که به همت این نوسانات بازار سرمایه خود را بازیابی میکنند بهتر است که تجدید نظر نهایی در رویکرد و مسیرشان ایجاد شود.

۹ -اکنون بازار سرمایه و دنیای مجازی سرشار از اطلاعات بسیار گمراه کننده‌ای شده است. عده‌ای با دستاویز کردن اخبار و شایعات افزایش سرمایه شرکت‌ها مدام در حال نوسان گیری از سهم‌ها می‌باشند و برخی از سهم‌ها با این ترفند‌ها حبابی شده اند.

مردم کم‌دانش فکر می‌کنند با افزایش سرمایه شرکت، سرمایه پولی آن‌ها در بازار بورس به همان نسبت در تاریخ اعلام خبردافزایش خواهد داشت غافل از این‌که این اطلاعات در خیلی از موارد در وهله نخست توسط برخی‌ها با تقارن اطلاعاتی ودر برخی موارد با بروز شایعات و اخبار غیر رسمی پیشخور شده و رشد صد‌ها درصدی سهم‌ها از سال قبل عملا واکنشی به عدم مطابقت ارزش بازار و ارزش ذاتی سهم‌ها بوده است و اکنون شرکت‌ها با گزارشات افزایش سرمایه، در حال واکنش رسمی به این اتفاقات هستند و این گزارشات به نحوی جنبه پس رویدادی پیدا نموده اند.

از طرفی مردم بی اطلاع از ماهیت واقعی سهام با تحلیل روند یکساله رشد قیمت سهم‌ها برای ماه‌های بعد نمودار می‌کشند و تارگت ترسیم می‌کنند. غافل از اینکه اتفاقات یکساله اخیر که موجب رشد زیاد قیمت‌ها شده (که بخشی از آن ناشی از اثرات تورم بر دارایی‌های تحت تملک شرکت‌ها و بخشی از آن حباب است) یک روند عادی برای همیشه نخواهد بود و با به روز شدن قیمت سهم‌ها دیگر از این ماجرا‌ها خبری نخواهد بود. مگر اینکه شوک بزرگ دیگری بربازار ارزو مسکن و سایر بازار‌ها وارد شود و موجبات بروز تورم مجدد شود تا آن‌ها بتوانند از تاثیر آن بر بازار سرمایه سود‌های صد‌ها درصدی طی کمتر از یکسال کسب کنند.

واقعیت امر این است که اثرات تورم سال‌های اخیر تا حد زیادی در قیمت امروزبسیاری از سهم‌ها منعکس شده است. فلذا منبعد ارزش بازار آن‌ها صرفا بر مبنای اخبار درونی و عملیات اصلی شرکت‌ها متاثر خواهد شد. یعنی تا حدود زیادی باید منبعد به فکر سهامدارای بلند مدت و سود منطقی باشند تا نوسان گیری و سفته بازی و توقع سود‌های رویایی.

البته با توجه به اینکه دولت صرفا مردم را به خرید سهام تشویق می‌کند، اما هیچ اطلاعات دقیقی از آینده منتشر نمی‌کند، خود مزید بر این ابهامات و گمراهی شده است و وقتی مدیران تاکید می‌کنند بورس همچنان پر رونق است مردم توقع تکرار اتفاقات یکساله اخیر را دارند.

اکنون زمان آن است مردم را آموزش اصولی داد و حتی شاید روزانه چند ساعت از آنتن یکی از شبکه‌های صدا و سیما به تحلیل گران و اساتید این بازار اختصاص یابد تا مردم بجای تغذیه اطلاعاتی از کانال‌ها و شبکه‌های سفته بازان، از یک مرجع و با استفاده از کارشناسان بی طرف و متخصص تحلیل و آگاهی را دریافت نمیاد (البته صداوسیما در این مقوله باید اصل بی طرفی را رعایت نماید).

۱۰- واقعه ۲۸ مرداد ۹۹ و علت اینکه چرا و چگونه بدون وجود اخبار سیاسی و اقتصادی کلان داخلی و خارجی به یکباره و بصورت همزمان اکثر سهم‌های شاخص ساز راس ساعت ۱۰ به وقت ملاصدرا صف‌های میلیونی خرید فرو ریخت و عرضه‌های آبشاری رخ داد و بازار در چشم بهم زدنی منفی شد و صف‌های فروش میلیونی شکل گرفت، باید روشن گردد وتبعات انجام این رفتار‌های ناپخته و خطرناک به مسولین آن گوشزد گردد.

زیرا اکنون بازار بسیار حساس شده است و نحوه و زمان این رفتار در آن شرایط و با توجه به اینکه سهام‌داران بعد از اصلاح اخیر در دوراهی امید برگشت بازار یا خروج از بازار قرارداشتند، ممکن است موجبات ترس همیشگی سهامداران فعلی از رفتار‌های پشت پرده و نهایتا کمای بورس گردد وبازار‌های دیگر درگیر تلاطم گردد.

۱۱- لازم است نظارت بر معاملات تقویت شود و حتی نهادی جهت شفاف سازی روند معاملات ماه‌های اخیر و نقش بازیگران کلان در نوسانات یکساله اخیر شکل بگیرد و به شبهات موجود در جامعه پاسخ داده شود. خصوصا معاملاتی که در سقف‌های قیمتی صورت گرفته و حقوقی و بازیگران سهم‌ها سهام را با قیمت بالا به مردم فروخته اند بررسی و روند این اتفاقات کاملا مشخص گردد. اصولا اتفاقات غیرعادی و شبهات در یک نماد را ناظر بازار باید بررسی نماید، اما اکنون باید خود ناظر بورس نیز مورد نظارت و در صورت نیاز بازپرسی و بازخواست قرار گیرد.

*کارشناس ارشد حسابداری

سوژه های روز، خبرهای داغ
سوژه های روز، خبرهای داغ پارس لاین: مقالات آموزنده، خبرهای داغ ایران و جهان، ویدیوهای جذاب و دیدنی را در صفحه ما در آیدت ببینید.

شاید خوشتان بیاید

پاسخ ها

نظر خود را درباره این پست بنویسید
منتظر اولین کامنت هستیم!
آیدت: فروش فایل، مقاله نویسی در آیدت، فایل‌های خود را به فروش بگذارید و یا مقالات‌تان را منتشر کنید👋