اگر سراغ شغلی بروید که نیاز به مهارت ارتباط بین افراد، توانایی کار با تیم یا مدیریت دیگران دارد، احتمالا باید هوش هیجانی را در رزومه نمایش دهید. اما، این که به سادگی بگویید هوش هیجانی بالایی دارید یا «مهارت برقراری ارتباطتان بالاست»، ممکن است برای تحت تأثیر قرار دادن کارفرماها کافی نباشد.
این روزها هوش هیجانی در حوزه استخدام، اهمیت زیادی پیدا کرده است، بخصوص کارفرماها به دنبال افرادی هستند که علاوه بر داشتن مهارتهای مرتبط، توانایی درک، ارتباط و کار گروهی را نیز داشته باشند و این موضوع را به نوعی در آگهی استخدام جدید خود اعلام میکنند. با توجه به این که تنوع، پیشرفت اجتماعی و پایداری به اهداف مهمتری برای شرکتها تبدیل شدهاند، شواهد زیادی نشان میدهد که کارجوها میخواهند تاکید بیشتری بر هوش هیجانی خود داشته باشند.
هوش هیجانی چیست؟
پیش از آن که متخصصان بتوانند شروع به توصیف هوش هیجانی شما یا ارتقا آن کنند، بسیاری از افراد باید یاد بگیرند که اصلا هوش هیجانی یعنی چه. با این که اغلب مردم میفهمند احساس و هیجان چیست و هوش چه معنایی دارد، هوش هیجانی کمی پیچیدهتر است.
هوش هیجانی (که با نام EQ نیز شناخته شده است) همانند IQ، به مهارت شخص در سر و کار داشتن با احساسات فرد به فرد برمیگردد. به طور خاص،EQ توانایی کارجو را در درک، مدیرت، فهم و استدلال احساسات نشان میدهد. این مساله به ویژه در محیط کار مهم است چرا که از یک فرد حرفهای انتظار میرود بتواند روی پروژههای تیمی کار کند، دیگران را مدیریت کرده یا نیاز مصرفکنندگان را با حساسیت شناسایی کند.
چطور روزمه کاری میتواند هوش هیجانی را شرح دهد؟
اگر سراغ شغلی بروید که نیاز به مهارت ارتباط بین افراد، توانایی کار با تیم یا مدیریت دیگران دارد، احتمالا باید هوش هیجانی را در رزومه نمایش دهید. اما، این که به سادگی بگویید هوش هیجانی بالایی دارید یا «مهارت برقراری ارتباطتان بالاست»، ممکن است برای تحت تأثیر قرار دادن کارفرماها کافی نباشد. در عوض، این روشها را برای توصیف بیشتر EQ خودتان در رزومه به کار ببرید:
اگر میخواهید نشان دهید که در درک احساسات چقدر عالی هستید، توصیف دستاوردهای خاصی که در حرفه خودتان، با این ویژگی به دست آوردهاید، میتواند موثر باشد. مثلا اگر تاکنون تحقیقی در مورد مصرفکننده انجام دادهاید یا پیشرفتهایی در افزایش رضایت کارمندان داشتهاید، میتوانید در رزومه این توانایی خود را اضافه کرده و اعلام کنید که پیش از ایجاد مشکل در شرکت، توانایی تشخیص علائم عاطفی را دارید.
نشان دادن این ویژگی که میتوانید احساساتتان را مدیریت کنید، صرفاً گفتن: «من میتوانم احساساتم را تحت کنترل داشته باشم»، نیست. بجای آن، باید نشان دهید که چگونه توانستهاید استرس را کاهش داده و به شرایط سنگین و حساس واکنش نشان دهید. چنین چیزی با نمایش شرایطی که مدیریت کردهاید، میزان بهرهوری که توانستهاید تا حدود خوبی بهبود ببخشید، یا سهمیه فروشی که براورده کردهاید، بهتر صورت بگیرد. تمام این موارد ممکن است در ابتدای امر میزان مهارت احساسی شما را فریاد نزند ولی به نشان دادن فرایندهای پر استرس و البته توانایی شما برای حفظ خونسردی، کمک میکند.
شاید این که درک احساسات را در رزومه قرار دهید، کار خندهداری به نظر بیاید، بخصوص که این مهارت در واقع یک نوع ویژگی ذاتی انسان حساب میشود. اما ممکن است کارفرماها به دانستن این که چگونه این کار را انجام میدهید، علاقهمند باشند. در مورد این بخش از EQ معمولاً در طول مصاحبهها صحبت میشود، اما ممکن است با بیان مهارتهای شغلی قبلیتان، بهتر بتوانید توانایی خود را برای درک عاطفی نشان دهید.
اگر در حل و فصل مناقشات شرکت داشتهاید، دربخش منابع انسانی کار کردهاید یا مسئولیت اخراج سایر کارمندان را به عهده گرفتهاید، میتوانید به قدرت خود در درک عاطفی اشاره کنید.
هوش هیجانی خود را با یک رزومهی حرفهای نوشته شده، اصلاح کنید
درک هوش هیجانی یک مساله است اما نوشتن آن چالش دیگریست. به جای نگرانی برای یافتن راهی که به صورت متناسب EQ را در رزومه نشان بدهد، با استفاده از رزومه ساز رایگان کاربوم (https://karboom.io/) و مشاوره با تیم پشتیبانی رزومهتان را بسازید.
پاسخ ها