امیر حمزه تنها قربانی نیست. زکریا چرخ، هشتساله و ساکن روستای «کهیربرز» در شهرستان دشتیاری نیز سوم مردادماه ۹۸ از ناحیه پای چپ آسیب دید. درسال ۱۳۹۵ نیز علیرضا بزرگزاده، دَهساله و ساکن شهرستان سرباز بر اثر حمله گاندوها جان باخت. حادثهای مشابه نیز درست پارسال در همین زمان رخ داد. آن زمان دختربچهای کوچک قربانی شد.
زکریا، علیرضا و حوا قربانیان تمساح پوزهکوتاه در سال گذشته بودند و حالا امیر حمزه هفتساله هم به فهرست این قربانیان اضافه شده است. قربانیان این گونه از تمساح در جنوب شرق کشور تمامی ندارد. امیر حمزه اهل روستای «هوت گت بالا» طعمه جدید است؛ پسربچهای که برای برداشتن آب از رودخانه طعمه گاندو شد و دستش را از دست داد.
شهروند در ادامه نوشت: ظهر سهشنبه بیستویکم مردادماه امیر حمزه، کودک هفتساله روستایی با مادرش برای شستن لباس و برداشتن آب مورد نیاز به رودخانه رفتند؛ رودخانهای در ١٦٠ کیلومتری چابهار. مادر مشغول شستوشوی لباس بود که گاندویی در آن اطراف خیلی سریع خودش را به امیرحمزه رساند. فرصت فرار به او نداد. با دندانهایش دست او را گرفت. پسربچه فریاد زد، اما کاری از دست کسی برنمیآمد. مادر به سمت کودک رفت. سنگ پرتاب کرد، اما گاندو آروارههایش را باز نمیکرد. این کشمکش ادامه پیدا کرد تا اینکه تمساح دست پسربچه را رها کرد.
امیر حمزه تا یکقدمی مرگ رفت. درواقع تلاش مادر برای فراری دادن گاندو، جان او را نجات داد، اما دیگر جانی برای او نمانده بود. امیر حمزه با پیکری خونآلود و بیهوش با آمبولانس به بیمارستان امام علی (ع) چابهار منتقل شد، اما بهدلیل «نبود تجهیزات مناسب پزشکی و همکاری نکردن مسئولان برای انتقال او از طریق اورژانس هوایی به کرمان» خانواده این کودک او را به شهر کراچی پاکستان منتقل کردند. پزشکان شهر کراچی پاکستان هم بهدلیل نرسیدن بهموقع امیر حمزه به بیمارستان و برای جلوگیری از انتقال سموم سرطانزا به دیگر نقاط بدن، دست او را از مچ قطع کردند.
وحید پورمردان، مدیرکل حفاظت محیط زیست استان سیستان و بلوچستان، جزئیاتی از این حادثه تلخ را روایت کرد: «امیر حمزه خیلی زود به بیمارستان منتقل شد، ولی خانوادهاش اصرار داشتند او را به پاکستان ببرند. بیشتر مردمانی که اینجا زندگی میکنند، دوست و آشنا و بستگانی در پاکستان دارند. خانواده امیر حمزه نیز در پاکستان آشنا داشتند. برای همین با این امید که شاید بتوانند دست پسرشان را پیوند بزنند، با رضایت خودشان به پاکستان رفتند، اما شنیدم در آنجا نیز کسی نتوانست کاری انجام دهد و دست امیر حمزه بهطور کامل قطع شد.
من واقعا با شنیدن این اخبار ناراحت میشوم. چون بارها در مورد گاندو اطلاعرسانی کردهایم. در این فصل از سال یعنی از ماه اردیبهشت تا آخر شهریور فصل زادآوری گاندوهاست. درواقع گاندو ذاتا منزوی و گوشهگیر است و اصلا روحیه تهاجمی ندارد. ولی در این فصل از سال که زادآوری دارد، به دلیل دفاع از بچههای خود حالت تهاجمی به خود میگیرد، چرا که معمولا گاندوهای جوانتر نوزادان را میخورند. به همین دلیل است که مادران گاندو برای دفاع بهشدت آماده هستند و با کوچکترین نشانه یا صدایی حمله میکنند. البته امسال بارندگی زیادی داشتیم و همین مسأله گاندوها را دچار تنش کرده است.»
البته امیر حمزه تنها قربانی نیست. زکریا چرخ، هشتساله و ساکن روستای «کهیربرز» در شهرستان دشتیاری نیز سوم مردادماه ۹۸ از ناحیه پای چپ آسیب دید. درسال ۱۳۹۵ نیز علیرضا بزرگزاده، دَهساله و ساکن شهرستان سرباز بر اثر حمله گاندوها جان باخت. حادثهای مشابه نیز درست پارسال در همین زمان رخ داد. آن زمان دختربچهای کوچک قربانی شد: «بیستوهشتمتیرماهسال گذشته هم حوا رئیسی، نُهساله و ساکن روستای «مولاآباد کشاری» در شهرستان راسک به علت حمله گاندو دست خود را از دست داد. ما از این دختربچه حمایت کردیم و کارهای درمانی را برای او انجام دادیم.
٥٠میلیون تومان از صندوق سازمان محیطزیست به آنها پرداخت کردیم و پیگیر کارهای درمانش بودیم. امیرحمزه را نیز رها نمیکنیم. ولی مسأله اینجاست که ما بارها در مورد این موضوع اطلاعرسانی کردیم و از مردم خواستیم در این فصل ازسال بهخصوص کودکان به نزدیک رودخانهها نروند. گاندوها به علت زادآوری تهاجمی هستند و خطر در کمین آنهاست.
حتی ٣٠ نفر از پرسنل سازمان محیط زیست خانه به خانه رفتند و به مردم آموزش دادند و از خانوادهها خواستند مراقب کودکانشان باشند، اما باز هم شاهد چنین حوادثی هستیم. خیلی ناراحتکننده است که پسربچهای کوچک در این سن و سال دستش را از دست بدهد. خانواده امیر حمزه از نظر مالی به شدت ضعیف هستند و توان تأمین هزینههای درمان را ندارند.
سازمان محیط زیست قطعا از آنها حمایت خواهد کرد، اما کاش مردم به توصیهها و هشدارها گوش دهند. در این فصل از سال تا آنجاییکه میتوانند به رودخانهها نروند. ما حتی برای این مسأله مخازن آب را در اختیار خانوادهها قرار دادیم تا برای آوردن آب نیز نزدیک رودخانهها نروند. گاندوها گونههایی هستند که نمیتوان آنها را محدود به یک منطقه کرد. حتی اگر همه آنها را جمعآوری کنیم و در منطقهای حصار کشیده قرار دهیم، باز هم آنها با کندن زمین، از آن منطقه جدا میشوند.
برای همین جمعآوری آنها در یک نقطه امکانپذیر نیست. در مواقع دیگر نیز آنها اصلا روحیه تهاجمی ندارند. اما برای بقا میجنگند. این فصل معمولا فصل تخمریزی گاندوهاست و، چون این حیوانات به علت خشکسالی در خطر انقراض هستند، به حالت تهاجمی درمیآیند تا با هر چه دارند از محدوده تخمهای خود محافظت کنند. سیستان و بلوچستان حدود ٢٠سال است درگیر خشکسالی همهجانبه و فراگیر شده و این خشکسالی در دو، سه سال اخیر به اوج خود رسیده و بر زندگی گاندو و از دست رفتن سریعتر آنها تأثیربسزایی داشته است؛ هماکنون براساس آخرین سرشماریها ٣٤٤ تمساح در محدوده حفاظت شده گاندو در جنوب بلوچستان ایران زندگی میکنند.
محدوده حفاظت شده گاندو به وسعت ٤٥٦هزار هکتار شامل رودخانه باهوکلات (همان جایی که دختربچه طعمه شد)، رودخانههای «سرباز، کاجو و برکههای پیرسهراب، آزادی، کلانی، درگس، گزمنزل، هوت کت» و سد پیشین ازسال ١٣٤٩ در فهرست مناطق حفاظت شده ایران رفته که با خشکسالیها و کم شدن تعداد گاندو درحال بازنگری آن هستیم. هماکنون عمده تمرکز گاندوها سد «پیشین» و بند انحرافی «شیرگواز» پایین دستش است.»
پاسخ ها