گزارش "میدل ایست آی" از آینده تیره و تار عربستان سعودی؛ همه علیه پادشاه؛ رونمایی از عربستانِ پس از مرگ ملکسلمان؛ میراث سیاسی ملک سلمان، عربستان سعودی را به نقطهای خواهند رساند که دیگر امکان اصلاح امور در آن میسر نباشد.
پارس لاین "مداوی الرشید" کارشناس مسائل عربستان در مقالهای برای پایگاه خبری "میدل ایست آی"، به بدعتهای ملک سلمان و فرزندش محمد بن سلمان در عرصه سیاسی عربستان پرداخته و آنها را مقدمهای بر وجود آیندهای تیره و تار برای پادشاهی سعودی دانسته است.
پارس لاین ، او در این باره نوشته است: «میراث سیاسی ملک سلمان بن عبدالعزیز، ترکیبی متناقض از سیاستهای اصلاح طلبانه و سرکوبگرانه است. هر دویِ این سیاست ها، بر طیف گستردهای از شاهزادههای بانفوذ و انسانهای عادی، تاثیر گذاشته اند. در این راستا به طور خاص میتوان به اقدام دولت عربستان در بازداشت اعضای بانفوذ خاندان سلطنتی در هتلهای پنج ستاره و زندانهای این کشور از سال ۲۰۱۸ تاکنون اشاره کرد».
خاندان سلطنتی چند تکه و غیرمتحد در عربستان سعودی
اینطور به نظر میرسد که ملک سلمان در شرایطی از دنیا خواهد رفت و سلطنت در عربستان سعودی را ترک خواهد کرد که خاندان سلطنتی این کشور، تحت سیاستها و اقدامات او، به شدت چندتکه شده است. پسر او محمد بن سلمان که اکنون ولیعهد عربستان نیز است، از تحقیرآمیزترین شیوهها در برخورد با رقبای سیاسی خود و پدرش استفاده کرده است. شاید بن سلمان فکر میکرده که اتخاذ این سیاست، با توجه به احتمال خروج دیر یا زود پدرش از قدرت، ضروری است و جایگاه او را در صحنه سیاسی عربستان، تحکیم خواهد کرد.
قبل از آغاز دوران سلطنت ملک سلمان، بسیاری از ناظران و تحلیلگران، حکام سعودی را به مثابه افرادی در نظر میگرفتند که از مشروعیتی قوی بر اساس یک سنت تاریخی برخوردار هستند. این سنت تاریخی مبتنی بر یک "قرارداد اجتماعی" میان شاهزادهها (افراد اشرافی) و انسانهای عادی بود (سلسله مراتب طبقاتی کاملا در جامعه عربستان پذیرفته شده بود).
در این چهارچوب، هر دو گروه، از یارانههای سخاوتمندانه نفتی و همچنین خدمات گسترده رفاهی، بهره میبردند. حکومت آل سعود همواره به طور سنتی تلاش میکرد تا نوعی اجماع و اتفاق نظر را در میان شاهزادهها و اعضای طبقه اشرافی اش، حفظ کند. دولت سعودی به طور خاص، این وحدت نظر را جهت پیشبرد سیاستهای آلسعود در مسائل سیاسی و اجتماعی مهم ارزیابی میکرد و به آن متعهد بود.
همزمان با روی کار آمدن ملک سلمان و قدرت گیری پسرش محمد بن سلمان، این رویه دگرگون شده و دولت سعودی نه تنها اجماع در میان شاهزادگان خود را در اولویت ندارد، بلکه حتی با سیاستهای خود، آنها را بر علیه خودش شورانده است. در عین حال، دولت سعودی که به طور سنتی از حمایت گروههای مذهبی این کشور برخوردار بوده، با اتخاذ سیاستهای خاص و عمدتا غیرمذهبی، حمایت آنها را نیز تا حد زیادی از دست داده و عملا آنها را هم به جبهه دشمنانش افزوده است. این مسائل حاکی از این هستند که عملا در شرایط کنونی و دردوره ملک سلمان، متحدان قدرتمند دولت عربستان، به رقبای بالقوه و خطرناک آن تبدیل شده اند.
دشمنان فراوانِ دولت عربستان
در دوره ملک سلمان، قبایل و طوایف عربستان که به طور سنتی به پادشاه این کشور وفادار بوده اند و به طور سنتی با آن بیعت نیز میکرده اند، نه تنها مورد بی اعتنایی قرار گرفته اند بلکه حتی با آنها به شیوهای تحقیرآمیز نیز رفتار میشود. آنها در دوران ملک سلمان به نحو قابل توجهی هدف خشونت دولت عربستان بر علیه جان و مال خود قرار گرفته اند.
رهبران قبایل و طوایف عربستان پس از آنکه ملک سلمان و پسرش با آنها به نحو خشونت باری برخورد کردند، عملا جایگاهی تشریفاتی یافته اند و چندان قدرتی ندارند. ملک سلمان و پسرش در دوران حکومت خود نشان داده اند که قصد دارند میراثهای تاریخی سیاست و حکومت در عربستان را زیرپا بگذارند و در مقابل، به اصطلاح مدرنیته و تجدد را در کشورشان توسعه دهند. امری که هزینههای زیادی برای دولت سعودی به دنبال خواهد داشت.
یک آینده تاریک برای عربستان سعودی
در حالیکه ملک سلمان قول داد تا به امور زنان رسیدگی کند و آنها را توانمند سازد، آن دسته از زنان و افرادی که آرزوی آزادی واقعی را داشتند، اکنون در زندانهای سراسر عربستان در بازداشت به سر میبرند. ملک سلمان و پسرش چندین زن را به مقامهای عالی رتبه در عربستان منصوب کردند که در حقیقت اقدام آنها ماهیتی نمایشی داشته و صرفا برای خودنمایی بوده است.
با این حال، پادشاهی ملک سلمان با توجه درخواست فعالان زن سعودی مبنی بر اعطای حقوق واقعی به زنان این کشور، در یک دردسر تمام عیار گرفتار شده است. بدون تردید، عواقب ناخواسته توانمند سازی زنان برای نظام عربستان، بسیار سنگین و دردناک است. نظامی که ماهیتی اقتدارگرا دارد و نمیتواند این دست از مسائل را به راحتی تحمل کند.
در عین حال، تحت تاثیر سیاستهای سرکوبگرانه ملک سلمان و پسرش، بسیاری از زنان و مردان عربستانی، گزینه خروج از کشورشان را بر ماندن در کشور و سرکوب و حتی زندانی شدن توسط دولت این کشور ترجیح میدهند. اینطور به نظر میرسد که اصلاحات ظاهری در عربستان نظیر افتتاح سینماها و سیرکها در این کشور، به اندازه کافی قادر به جلب وفاداری مردم این کشور نبوده اند. به نظر میرسد که سیاستهای دولت سعودی، روندهایی را در این کشور ایجاد کرده اند که عملا رشته امور را از دستان حکومت ربوده و اوضاع سختی را برای آن ایجاد کرده است.
ایجاد تفرقه در خاندان سلطنتی عربستان، بی توجهی به سنتها در این کشور و اتخاذ رویهها و سیاستهای متجددانه و به اصطلاح مدرن در عربستان که صرفا بر دامنه نارضایتیها افزوده اند موجب شده تا دولت در عربستان، به مثابه ابزاری جهت تعمیق شکافها و نارضایتیها درآید. در شرایطی که درآمدهای نفتی دولت عربستان کاهش یافته و این دولت، توان گذشته جهت سرکوب مخالفان را ندارد و در عین حال، بحرانی نظیر شیوع ویروس کرونا نیز پیش آمده که تبعات گستردهای داشته و دارد، آینده عربستان سعودی را بایستی تا حد زیادی تیره و تار دانست. اینکه ولیعهد عربستان بتوانند در نبودِ حضور موثر پدرش، به اوضاع سروسامان دهد، تا حد زیادی محل تردید است.
پاسخ ها