قسمت ۳۱ سریال دل؛ دل هر صحنه و هر اتفاقی را بارها و بارها و بارها تکرار میکند. آن قدر این تکرارها ادامه پیدا میکند که گویی سازندگان دل، مخاطب را کم هوش و معلول ذهنی قلمداد میکنند که نیاز است این همه هر چیزی برایش یادآوری شود تا از سیر داستان عقب نماند.
قسمت سی و یکم سریال دل به کارگردانی منوچهر هادی و نویسندگی بابک کایدان و میثم کایدان، چهارشنبه اول مرداد ماه ۱۳۹۹ وارد شبکهی نمایش خانگی می شود.
در قسمت قبل دیدیم که آوا به حساسترین مرحله از برنامه هایش رسید. او بعد از تلاشهای زیادش بالاخره رابی را از زندگی آرش بیرون راند، اما این تازه آسانترین مرحله از برنامههای او بود.
در سمت دیگر قصه پای نکیسا به جشن تولد رستا باز شد و آوا امیدوارتر از هر زمان دیگری شد که با رساندن رستا و نکیسا به هم جادهای یک طرفه و خالی برای خودش به سمت آرش باز کند.
دل هر صحنه و هر اتفاقی را بارها و بارها و بارها تکرار میکند. آن قدر این تکرارها ادامه پیدا میکند که گویی سازندگان دل، مخاطب را کم هوش و معلول ذهنی قلمداد میکنند که نیاز است این همه هر چیزی برایش یادآوری شود تا از سیر داستان عقب نماند.
شاید کسی که سریال را ندیده است تصور کند برای سریالی که تا قسمت سی ام رسیده است خیلی طبیعی است که بخشی از وقایع یادآوری شود تا سررشتهی داستان گم نشود، اما برای دل چنین نیست. داستان دل آن قدر بی برگ و بار است که هیچ نیازی به تکرار چیزی وجود ندارد. تمام این سی قسمت میتوانست در سه قسمت خلاصه شود (که تازه شاید کمی جذاب به نظر میرسید).
دل تا انتهای فصل دومش شخصیتی که پشت همهی اتفاقات است را به زعم خودش از دید مخاطب پنهان میکند و در انتهای فصل از او رونمایی میکند. حالا دو قسمت است که هر آن چه در گذشته اتفاق افتاده است و مخاطب دیده است را مثلا از زاویهی دید آوا (همان مقصر اصلی) نمایش میدهد. این در حالی است که هیچ دادهی جدیدی به مجموعهی رویدادهای داستان اضافه نمیشود و سکانسها به همان شکل و بی کم و کاست دوباره نمایش داده میشود.
دل حتی مصداقی از دوختن کت با داشتن یک دکمه نیست. دل سی قسمت است که یک دکمه را در هوا تکان میدهد و سعی دارد توهم یک کت شلوار را برای بیننده ایجاد کند. توهمی که از همان قسمت سوم شکست خورده است و برای اثباتش نیازی به بیست و هفت قسمت بعدی نبود.
پاسخ ها