اعترافات قاتل «عسل کوچولو»؛ اولین عکس از عسل ۱۰ ساله و قاتل جوانش؛ زنی که در پی مرگ دختر خوانده اش بازداشت شده بود در اعترافتش گفت: به خاطر یک موضوع بی اهمیت که از عسل خواستم به داخل اتاق برود و به حرفم گوش نکرد، خیلی عصبانی شدم. در همین حال زانویم را روی مهرههای کمرش گذاشتم و سرش را با دستم به پشت خواباندم، بعد از آن دیدم رنگ عسل پریده است. ترسیدم و با مادرم تماس گرفتم که هرچه زودتر به خانه ام بیاید. وقتی مادرم رسید با اورژانس تماس گرفتیم که دیگر دیر شده بود...
زن جوانی که در پی مرگ دلخراش دختر خوانده ۱۰ سالهاش بازداشت شده بود صبح روز گذشته در اولین جلسه بازپرسی به ارتکاب قتل اعتراف و راز مرگ «عسل کوچولو» را فاش کرد.
به گزارش رکنا، ماجرای این پرونده جنایی شب شنبه گذشته زمانی رقم خورد که نیروهای اورژانس پیکر نیمه جان دختر ۱۰سالهای را به بیمارستان ۲۲ بهمن مشهد رساندند، اما این کودک معصوم نتوانست با مرگ دست و پنجه نرم کند و بر اثر عوارض ناشی از کودک آزاری جان سپرد.
دقایقی بعد، تحقیقات گستردهای توسط قاضی ویژه قتل عمد مشهد آغاز و مشخص شد که علاوه بر آثار کبودی روی پیکر این دختر، وی بر اثر خون ریزی داخلی و شکستگی مهرههای کمرش جان باخته است. به همین دلیل، قاضی علی اکبر احمدی نژاد دستور بازداشت نامادری «عسل» را صادر کرد چرا که بررسیهای میدانی و نامحسوس مقام قضایی نشان میداد، این کودک ۱۰ساله قبلا نیز توسط نامادری اش مورد ضرب و جرح و کتک کاری قرار گرفته است.
این زن جوان که مدعی بود «عسل» در منزل روی زمین افتاده است صبح روز گذشته وقتی در برابر سوالات تخصصی قرار گرفت، به ناچار لب به اعتراف گشود و راز مرگ «عسل کوچولو» را فاش کرد.
او گفت: «عسل» در کلاس چهارم دبستان تحصیل میکرد. ما در خیابان شهید بابا نظر ۳۳ مستاجر هستیم. بعدازظهر روز حادثه از منزل مادرم در شهرک شهید باهنر مشهد به خانه خودمان آمدیم، اما فقط به خاطر یک موضوع بی اهمیت که از عسل خواستم به داخل اتاق برود و به حرفم گوش نکرد، خیلی عصبانی شدم. در همین حال زانویم را روی مهرههای کمرش گذاشتم و سرش را با دستم به پشت خواباندم، بعد از آن دیدم رنگ عسل پریده است. ترسیدم و با مادرم تماس گرفتم که هرچه زودتر به خانه ام بیاید. حدود نیم ساعت بعد وقتی مادرم رسید با اورژانس تماس گرفتیم که دیگر دیر شده بود...
پاسخ ها