روزی که آرمین یک ورق متادون خورد نه تلفنی در خانه بود و نه پدری، بچهها دمپایی پلاستیکی به پا کردند و از جعفرآباد تا زورآباد را دویدند، جایی که میشد، پدر را در پاتوق سرنگ به دست پیدا کرد. بچهها که با پدر به خانه برمیگردند، برادر خود را بیحال و رنجور میبینند، آرمین را به بیمارستان میرسانند، اما دیگر برای نجات او دیر است.
روزنامه اعتماد با انتشاری به جزئیات خودکشی کودک کار کرمانشاهی آرمین میپردازد. در ادامه گزیده این گزارش میخوانید:
پاسخ ها