فوتبال در همهجای دنیا درگیر مسائل سیاسی است؛ بهطورمثال آنگلا مرکل هم به فوتبال علاقه زیادی دارد و بدون مشکل و حواشی وارد ورزشگاه میشود تا بازیهای تیم ملی آلمان را از نزدیک تماشا کند، اما باید یک ساختار مشخص تعریف شود که سیاست و ورزش با یکدیگر تداخل و درگیری نداشته باشند. شرح وظایف هر کسی باید مشخص باشد که در ایران اینطور نیست
اگر استقلال و پرسپولیس در یک موضوع بخصوص عملکرد مشابهی داشته باشند، برمیگردد به عدم تسویهحساب بهموقع با مربیان خارجی خود. پرسپولیسیها نتوانستند حق و حقوق برانکو را بهموقع پرداخت کنند و کار به شکایت رسید و استقلالیها نیز به شکلی غیرحرفهای شفر را برکنار کردند؛ طوری که اصلا به پیرمرد آلمانی اطلاع داده نشده بود که برکنار شده و زمانی که نگهبان زمین تمرین استقلال به شفر اعلام کرد او حق ورود ندارد، چون دیگر سرمربی نیست، همهچیز بههم ریخت. شفر که از این رفتار مسئولان وقت باشگاه شوکه شده بود، ایران را ترک و خیلی سریع به دلیل عدم دریافت مطالباتش از این باشگاه شکایت کرد. شفر عقیده دارد میتوانست با تغییرات گستردهای که در استقلال ایجاد کرده برای فصول بعد محصول خودش را برداشت کند و در آسیا نیز به موفقیت برسد، اما مدیران استقلال به دلیل سوءمدیریت، بازیکنان اصلی را فروختند و تیم زمین خورد. بخش اصلی صحبتهای شفر، اما برمیگردد به نظراتش درخصوص ورود زنان به ورزشگاههای ایران و البته سیاسیبودن فوتبال که به نوعی برای او تعجبآور بود.
آقای شفر؛ مربیان مشهور آلمانی طی چندسال اخیر وارد ایران شدند، اما فقط به صورت مقطعی نتیجه گرفتند و در درازمدت آنطور که باید، نتوانستند برنامه و طرحی را که داشتند پیاده کنند. رولند کخ آلمانی که به استقلال آمد و تصور همه این بود که استقلال با او به روزهای خوب برمیگردد، اما آنقدر بد نتیجه گرفت که این تیم در آستانه سقوط به دسته پایینتر قرار گرفت. ورنر لورانت هم به سایپا آمد، ولی بعد از هشت هفته از این تیم جدا شد. میشائیل هنکه هم دستیار پرویز مظلومی بود و راینر سوبل هم سرمربی پرسپولیس، اما هیچکدام حضور بلندمدتی در تیمهایشان نداشتند، از جمله شما. چرا؟
در مورد سایر مربیان آلمانی که گفتید اطلاعات تاریخی من نسبت به حضورشان در ایران زیاد نیست، اما من در استقلال واقعا نتایج بدی کسب نکردم. زمانی من به استقلال آمدم که استقلال در میانه جدول قرار داشت و هدف مدیرعامل وقت و انتظارش از من این بود که استقلال را به نیمه بالایی جدول برسانم. من و کادر فنی نهتنها این کار را کردیم، بلکه موفق شدیم سهمیه لیگ قهرمانان آسیا را نیز به دست بیاوریم که دستاورد بزرگی محسوب میشد. وقتی تیمی را از نیمه دوم جدول به نیمه اول بیاوریم اتفاق کوچکی نیست.
پس از نتایجی که در استقلال کسب کردید راضی هستید؟
به طور نسبی بله راضی هستم. ببینید ما در استقلال تاکتیک تیم را به سه چهار سه تغییر دادیم و فوتبال محافظهکارانه جایش را به فوتبال تهاجمی داد. هنوز هم اگر بازیهای استقلال را ببینید، این تیم با دو مهاجم اصلی و یک مهاجم کاذب به میدان میرود.
با این اوصاف فکر میکنید روزی برسد که یک مربی آلمانی بتواند هدایت تیم ملی ایران را به دست بگیرد؟
درحالحاضر نمیدانم سرمربی تیم ملی ایران چه کسی است، اما فکر میکنم تیم ملی ایران بازیکنان مستعدی دارد که یک مربی آلمانی بتواند با استفاده از همین ابزارها کارش را پیش ببرد و به هدفش برسد.
شما قبلا با سایت آلمانی T-ONLINE مصاحبهای داشتید و در آن گفتید ورزش و فوتبال ایران سیاسی است و وزارت ورزش و شخص وزیر نقش پررنگی در آن دارد و اگر کسی مخالفتی با او داشته باشد، به نوعی جرم تلقی میشود. در این خصوص بیشتر توضیح میدهید؟
بله تمام آنچه را که در آن مصاحبه گفتم به خاطر دارم و تأیید میکنم. این مورد را باید اضافه کنم که فوتبال در همهجای دنیا درگیر مسائل سیاسی است؛ بهطورمثال آنگلا مرکل هم به فوتبال علاقه زیادی دارد و بدون مشکل و حواشی وارد ورزشگاه میشود تا بازیهای تیم ملی آلمان را از نزدیک تماشا کند، اما باید یک ساختار مشخص تعریف شود که سیاست و ورزش با یکدیگر تداخل و درگیری نداشته باشند. شرح وظایف هر کسی باید مشخص باشد که در ایران اینطور نیست. باشگاهها در ایران نمیتوانند مستقل عمل کنند، چراکه سیاست در ورزش ایران دخیل است. آن پروتکلی که در همهجای دنیا نسبت به عدم دخالت سیاست در ورزش نوشته شده و رعایت میشود، در ایران وجود ندارد.
شما جزء معدود مربیان خارجی در ایران بودید که عقیده خود را بدون ملاحظهکاری نسبت به حضور زنان در ورزشگاه بیان کردید. دختر شما نیز بارها گفت زمانی به ایران میآید که بتواند با داشتن حقوق اولیه خود نسبت به حضور در ورزشگاه، بازی استقلال را در ورزشگاه آزادی تماشا کند. چندی پیش تماشاگران زن بعد از ۴۰ سال توانستند با تعداد بیشتری و البته با تهیه بلیت در دیدار تیم ملی ایران و کامبوج به ورزشگاه بیایند. فکر میکنید روزی بتوانید با دختر خود در ورزشگاه آزادی، مسابقهای را تماشا کنید؟
بله این موضوع برای من اهمیت ویژهای دارد، چراکه معتقدم همه انسانها باید از حق مساوی مدنی و اجتماعی برخوردار باشند. در دیدار تیم ملی ایران و کامبوج هم البته تمام هواداران زن تیم ملی ایران نمیتوانستند به ورزشگاه بیایند، چراکه باز هم با محدودیت بود، اما به نسبت قبل بهتر شده بود. امیدوارم روزی برسد که این اتفاق مثبت رخ دهد، چون حق طبیعی زنان است که بازی تیم محبوبشان را از ورزشگاه تماشا کنند.
بسیاری از مربیان خارجی عقیده دارند که بازیکنان ایرانی تاکتیکپذیر نیستند و بیشتر استعداد ذاتی است که در زمین پیاده میکنند. شما دراینباره چه فکری میکنید؟
قبول دارم که سطح تاکتیکپذیری بازیکنان ایرانی نسبت به سطح اول فوتبال روز دنیا پایینتر است، اما این را هم باید اضافه کنم که وقتی تاکتیک جدیدی را به بازیکنان یاد میدادم، آنها با اشتیاق از این تاکتیکها یاد میکردند و پیشرفت خوبی را ملاحظه میکردیم. همین پیشرفتها بود که توانستیم در لیگ قهرمانان آسیا نیز صعود کنیم. احساس من میگوید استخدام بیشتر مربیان خارجی و حضور مربیان جوان ایرانی در آن کادر میتواند به رشد فوتبال ایران کمک شایانی کند.
نحوه برکناری شما در استقلال خیلی عجیب بود. این برکناری را شما از نگهبان محل تمرین باشگاه شنیدید و شوکه شدید. در صورتی که اصولا مدیران باشگاه از سرمربی تیمشان حمایت خاصی میکنند. چنین چیزی را که در ایران تجربه کردید، جای دیگری دیده بودید؟
ما در استقلال نتایج خوبی را گرفته بودیم، اما بهخاطر عدم حمایت مدیرعامل با رفتاری زشت برکنار شدم. من اصلا خبر نداشتم که برکنار شدهام، اما صبح روز تمرین که میخواستم وارد مجموعه ورزشی شوم، نگهبان به من گفت شما برکنار شدهاید و حق ورود به مجموعه را ندارید. چنین چیزی اصلا برای من قابلقبول نبود، چون افرادی درون باشگاه حضور داشتند که به قصد خرابکاری هر کاری را که از دستشان برمیآمد انجام میدادند. این افراد اصلا اجازه ندادند که ما یک نفس راحت بکشیم.
شما از کسانی بودید که اولیور کان را به فوتبال آلمان معرفی کردید و او سالها سنگربان شماره یک تیم ملی کشورش و مرد شماره یک ژرمنها بود که در جام جهانی ۲۰۰۲ نیز لقب بهترین بازیکن جام جهانی را دریافت کرد. در ایران آیا اجازه و فرصت این کار به شما داده شد؟
در ایران، ابتدا تمام شرایط خوب پیش میرود و عالی است، اما به مرور متوجه میشوید که خیلی از موارد اصلا رعایت نمیشود و وجود ندارد. بحث حمایت و نظارت روی تیمهای پایه هم در ایران فقط در حد حرف است و کسی جدیاش نمیگیرد؛ چراکه از مربیان انتظار دارند فوتبال رشد کند، ولی بهجای ساختار صحیح، اولویتشان نتیجهگرایی است، به همین دلیل تمام فکروذکر یک مربی خارجی معطوف به تیم بزرگسالانی میشود که بهخاطر او قرارداد بسته و پول میگیرند.
پاسخ ها