"شهریار شفیعی" رییس هیات علمی آکادمی برند ایران در روزنامه جهان صنعت نوشت: در ابتدا در خصوص کل مباحثی که در یک سالونیم گذشته و قبل از آنکه بحث صیانت در بین عموم گسترش پیدا کرد، از یک داستان کوتاه استفاده میکنم؛ در یک محفلی افرادی نشسته بودند و به جلو خیره شده بودند، اولین نفر روی پا بلند شد و بقیه افراد هم مانند نفر اول روی پاهای خود ایستادند و همچنان به جلو خیره شدند، در ادامه اولین نفر روی پنجه خود ایستاد و بقیه هم این کار را تکرار کردند، در نهایت با تمام این تغییرات هیچکس از قبل دید بهتری پیدا نکرد، فقط تمام افراد از آن مدلی که نشسته بودند و روبهروی خود را نگاه میکردند، ناراحتتر بودند و سختتر میدیدند. بنابراین با توجه به این حکایت و بعد از آن همه بحث در خصوص طرح صیانت و داستان شبکههای اجتماعی خارجی که پرطرفدار هستند و مردم در آن به تجارت و کسبوکار میپردازند، همچنان داستان همان است و هیچ تغییری در آمارها و رفتارهای مردم به وجود نیامده، اما آنچه تغییر کرده، افزایش هزینهها در این حوزه بوده است. درک بنده از این افزایش هزینهها این است که یک صفر دیگر به عددی که کاربران برای استفاده از این فضا هزینه میکردند، اضافه شده است. فضای فیلترشکنها هم تبدیل به یک بازار سیاه و عجیب شده که از یک طرف کاملا غیرقانونی است و از طرف دیگر بسیاری از مسوولان و مجریان معروف صداوسیما داخل همین فضا که فیلتر شده، حضور دارند. بنابراین یک نفر باید توضیح دهد که در حال حاضر با چه پدیدهای روبهرو هستیم؟ اگر غیرقانونی است پس چرا مسوولان همچنان در این فضا حضور دارند و از آن بدتر خود این افراد هر روز از محدودیت بیشتر در این فضا صحبت میکنند و برای گسترش این محدودیتها تلاش میکنند.
نکته بعدی که بسیار اهمیت دارد این است که زمانی که تاریخ بشر را نگاه میکنیم درخواهیم یافت که تمدنها در کنار شاهراهها شکل گرفتند. به این معنی که تمدنی وجود ندارد که در یک گوشه یا در یک انزوا باشد، اما به بالاترین قلهها رسیده باشد. بنابراین هیچ تمدنی در انزوا به وجود نیامده است. تمدنها باید با یکدیگر ارتباط داشته باشند.
ما ایرانیان مفتخر به این هستیم که بزرگترین شاهراههای جهان باستان را ترسیم و شرق و غرب جهان را به هم متصل کردهایم. در کنار این راه و ارتباط، تجارت، فرهنگ، تعامل و امکان تبادل و دانش به وجود میآید. تجارت حتما باید دو سر داشته باشد و تجارت خود با خود معنایی ندارد. تفکر اقتصادی که به خود بسنده است بسیار قدیمی شده و هیچ وقت هم موفق نبوده است. بنابراین شکی نیست که ارتباطات امروز دیگر مانند زمان هخامنشیان نیست، ولیکن اینگونه است که با پدیدهای به نام شبکه جهانی اینترنت روبهرو هستیم که بخش بزرگی از شاهراههای اطلاعاتی و ارتباطی جهان را تشکیل داده است. این شبکه اینترنتی فقط یک شبکه اطلاعاتی نیست. تجارت سه بخش اصلی دارد؛ اولین بخش خود محصول و کالاست، دومین آن انتقال کالا و سومین بخش آن بهای محصول است. بنابراین در اینجا و از طریق اینترنت فقط نمیتوانیم آن کالا و محصول را انتقال دهیم ولیکن مذاکرات و اطلاعات و در پایان دریافت بهای محصول به خوبی صورت میگیرد. فقط بحث انتقال آن میماند که انتقال کالاهای دیجیتال هم شدنی است. فقط انتقال کالای فیزیکی باقی میماند که با همان راههای قدیمی به راحتی جابهجا میشوند. بنابراین زمانی که در این شبکه میتوانیم اطلاعات را انتقال و بهای آن را دریافت کنیم برای ما کافی است و این را باید بدانیم که شاهراههای اصلی رشد، تجارت و تعامل با جهان در همین شبکه است و هیچ شکی در آن نیست.
حالا در اینجا این سوال مطرح میشود که محدودیت و مسدود کردن این شبکه به کجا خواهد انجامید؟ اینکه در بسیاری از موارد باید از لحاظ امنیتی قوی باشیم مورد قبول است و هیچکس منکر آن نیست، اما برای اینکه امنیت پمپبنزینها و بانکها و… را افزایش دهیم، نباید خودمان را از دسترسی به شاهراه جهانی محدود و محروم کنیم. پس باید به دنبال راهحلهای دیگری باشیم. مگر کشورهای دیگر دنیا برای افزایش امنیت، خود را از این شبکه جهانی محروم میکنند؟ در نتیجه محدودیت و مسدود کردن این شبکه یک خروجی بیشتر ندارد و آن هم منزوی شدن است. منزوی شدن هم یک پایان دارد که ضعف است. ضعف هم نهتنها تمدنی را به وجود نمیآورد، بلکه آن را نابود میکند.
پاسخ ها