دخترک کبریت فروش

دخترک کبریت فروش

کمی قشنگی های دنیام، از خونه، دانشگاه و کار و سرگرمی هام

چند نمونه از مناظره امام جواد (ع)

چند نمونه از مناظرات امام جواد (ع)



احادیث و مناظرات امام جواد

چند نمونه از مناظرات امام جواد

 

در این مقاله از ، با چند نمونه از مناظرات امام جواد (ع) آشنا می شوید. امام جواد (ع) در دوره ای پر از حوادث و موقعیت های سیاسی، درگیری ها و تنش حوادث خلافت عباسی بین امین و مأمون دو پسر هارون رشید به دنیا آمد.

وسایل مناظره و بحث های علمی. كتب روايات، بحث و مناظره در انواع علوم و معارف و دفاع از اسلام و تثبيت اركان آن در زمينه هاي توحيد، فقه، تفسير و روايات و غيره آورده است.

 

احادیث و مناظره امام جواد (ع) :

حدود 250 حدیث از امام جواد (ع) نقل شده است. این احادیث درباره مباحث فقهی، تفسیری قرآن، ادعیه و کلام است. کم بودن تعداد احادیث منقول از امام جواد (ع) در مقایسه با احادیث دیگر ائمه (ع) به دلیل نظارت بر امام جواد (ع) و همچنین سن کم ایشان در هنگام شهادت است.

 

امام جواد (ع) در دوران حکومت عباسیان، با علمای فقه دربار بارها مناظره های متعددی داشتند. گزارش های تاریخی نشان می دهد که برخی از این مناظرات به درخواست درباریان مأمون و معتصم برگزار شده که می خواستند امام جواد (ع) را بیازمایند و حاضران در آن جلسات را شگفت زده ساخته است.

 

چند مناظره با یحیی بن اکثم و یک مناظره با احمد بن ابی داود نیز گزارش شده است. همچنین، برخی از گفتگوهای او با عبدالله بن موسی، ابوهاشم جعفری، عبدالعظیم حسنی و معتصم منتقل شده است. موضوعات این گفتگوها شامل مسائل فقهی، حج، طلاق، مجازات سرقت و مسائل کلامی مانند صفات یاران امام مهدی (عج)، فضائل دو خلیفه و نیز صفات خداوند بودند.

 

مناظره در جلسه مأمون :

مناظره امام جواد(ع) با یحیی بن اکثم از جمله مناظرات مهم امام (ع) بود که در زمان مأمون عباسی در بغداد صورت گرفت. به گفته برخی منابع شیعه، علت وقوع این بحث، پیشنهاد مأمون برای ازدواج امام (ع) با ام الفضل بوده است. پس از آنکه اشراف عباسی از آن مطلع شدند، به مأمون اعتراض کردند. مأمون برای توجیه تصمیم خود به آنان پیشنهاد آزمایش امام جواد (ع) را داد و آنها پذیرفتند و مناظره ای برای آزمایش امام (ع) ترتیب دادند.

 

یحیی در مناظره ابتدا یک سؤال درباره یک شخص مُحْرِمی که حیوانی را شکار می کند، مطرح کرد. سپس امام (ع) جهات مختلف موضوع را تبیین کرد و از یحیی خواست که منظورش را مشخص کند. یحیی نتوانست جواب بدهد و مردم آنجا تعجب کردند. سپس خود امام (ع) در ابعاد مختلف به این سؤال پاسخ دادند. علما و درباریان عباسی پس از شنیدن پاسخ کامل امام(ع) به صلاحیت ایشان در فقه اعتراف کردند. می گویند مأمون با دیدن آن گفت: الحمدلله آنچه را که گمان می کردم پیش آمد.

 

مناظره درباره دو خلیفه :

با توجه به منابع احادیث شیعه، در یک جلسه که مأمون و بسیاری از فقها و درباریان حاضر بودند، امام جواد (ع) با یحیی بنی حسن مناظره کردند. در این مناظره، یحیی درباره محاسن خلفا (ابوبکر و عمر) سؤالی مطرح کرد. او به امام جواد (ع) روی آورد و گفت: "جبرئیل پیام خدا را به پیامبر (ص) رساند و از ابوبکر بپرس که آیا از من راضی است؟ من از او راضی هستم." در پاسخ، امام جواد (ع) گفت: "من فضیلت ابوبکر را رد نمی کنم، اما هرکس این حدیث را نقل کرده، باید به سایر احادیث پیامبر (ص) توجه کند و این را در نظر داشته باشد که حضرت فرمود: «وقتی از من حدیث می گیری، آن را به کتاب خدا و سنت من عرضه کن، اگر با آنها موافق بود، بپذیر و اگر نشد، نپذیر؛ زیرا دروغگویان و جاعلان احادیث زیاد می شوند». سپس امام جواد (ع) ادامه داد که این حدیث با قرآن سازگار نیست، زیرا قرآن می فرماید: «ما از رگ گردن به او نزدیکتریم.» پس آیا خداوند که باید از رضایت ابوبکر سؤال کند، اطلاع ندارد؟"

 

سپس یحیی از این حدیث پرسید: ابوبکر و عمر در زمین مانند جبرئیل و میکائیل در آسمان هستند. امام فرمود: این حدیث صحیح نیست، زیرا جبرئیل و میکائیل همیشه خدا را عبادت کرده اند و گناهی مرتکب نشده اند، در حالی که ابوبکر و عمر قبل از مسلمان شدن مدت ها مشرک بوده اند.

 

بریدن دست دزد :

در زمان اقامت امام (ع) در بغداد، حوادثی رخ داد که جایگاه امام را در میان مردم ارتقا داد، مانند حکم دزدان. یک بار بر سر این سؤال که دست دزد را از کجا باید برید، اختلاف داشتند. برخی گفتند باید از مچ بریده شود و برخی گفتند باید از آرنج بریده شود. معتصم خلیفه عباسی از امام جواد علیه السلام خواست تا نظر خود را در این زمینه بیان کند. پس از اصرار خلیفه، امام (ع) فرمود: «فقط چهار انگشت دزد باید قطع شود و باقی دستش باقی بماند و دلیل خود را به آیه قرآن ذکر کرد: «محل ها». سجده از آن خداست، پس با خدا احدی را نخوانید.» امام جواد (ع) تأکید کرد که این حکم از سوی خداست و بنابراین، در امور دینی باید تنها خدا را پیروی کنیم. معتصم از پاسخ امام خوشش آمد و دستور داد که از حکم او پیروی کنند.

 

نمونه هایی از مناظرات امام جواد (ع)

نمونه هایی از مناظرات امام جواد

 

مناظره امام جواد علیه السلام با یحیی بن اکثم

بخش مناظره روزی امام محمد تقی (ع) که در آن زمان نه ساله بود، با چند پسر در کوچه ای از بغداد ایستاده بود. بقیه با دیدن اطرافیان مامون پا به فرار گذاشتند، ولی طبق عادت امام علیه السلام در جایگاه خود ایستاد. مامون جلو آمد و از او پرسید: پسر! چرا فرار نکردی؟»

 

پاسخ داد: «ای رئیس! گذرگاه باریک نبود. هیچ توقعی وجود نداشت که یک بی گناه را مجازات کنید. پس چرا باید فرار کنم؟» مامون از این توضیح خوشش آمد و نام این پسر و پدرش را پرسید. گفت: من محمد هستم و امام رضا علیه السلام پدر بزرگوار من بود. مامون از حال او متاثر شد و اسبش را به جلو برد. در آن زمان او برای شکار می رفت و چند شاهین همراه خود داشت. هنگامی که او محل سکونت را ترک کرد، یک شاهین را رها کرد تا یک کبک را تعقیب کند.

 

شاهین ناپدید شد و پس از مدتی که ماهی کوچکی را در منقار خود داشت، بازگشت. مامون بسیار متحیر شد. در بازگشت پسرها را در حال بازی یافت. همه فرار کردند جز امام محمد تقی علیه السلام. مامون به او نزدیک شد و پرسید: بگو چه چیزی در دست دارم؟ فرمود: خداوند متعال در دریای قدرت خود ماهی های کوچکی آفریده که شاهین های پادشاهان آنها را شکار می کنند و فرزندان اهل بیت پیامبر را خبر می کنند.

 

در تمام کتب تاریخ اسلام به تفصیل به این مناظره اشاره شده است. این گردهمایی به قدری باشکوه برگزار شد که علاوه بر اشراف طبقه حاکم، 900 کرسی نیز متشکل از علما و بزرگان علم بود و افرادی چون عرب به دستاوردهای فکری خود می بالیدند. امام محمد تقی علیه السلام که در مکتب الهی تحصیل کرده بود هرگز نمی توانست از این گونه افراد بترسد.

 

هنگامی که دربار از مردم پر شد، مامون امام محمد تقی (علیه السلام) را صدا زد و او را در کنار خود بر تخت سلطنتی نشاند و بالش هایی در دو طرفش قرار داد. قادی یحیی بن اکثم نیز در جایگاه او حضور داشت. گفت: اگر اجازه بدهید می توانم چند سوال از این پسر بکنم؟ مامون گفت: اخلاق نیک شما ایجاب می کند که از خود او اجازه بگیرید. یحیی از امام اجازه خواست که بلافاصله اجابت شد.

 

یحیی: شکار کننده در حال احرام چه مجازاتی دارد؟

امام: (لبخند) این سؤال مطلقاً پوچ است. ابتدا به من بگویید این شخص کجا شکار کرده است؟ در اطراف یا داخل حرم مطهر؟ آیا از این موضوع آگاه بود یا نادان؟ خواه از روی میل یا اشتباه این کار را انجام داده باشد؟ برده بود یا آزاد؟ یک فرد بالغ یا یک کودک؟ آیا او اولین بار این کار را انجام داد یا قبلاً نیز این کار را انجام داده بود؟ شکار شده پرنده بود یا چهارپا؟ کوچک یا بزرگ؟ آیا شکارچی از اقدام خود پشیمان بود یا خوشحال؟ آیا شکار در شب انجام می شد یا در روز؟ برای حج احرام می پوشید یا برای عمره؟

 

قاضى چون اين سخنان را شنيد، زبانش بند آمد. رنگ صورتش پریده بود. تاریکی زیر چشمانش نمایان شد. شوکه به نشستن ادامه داد. وقتی سکوت طولانی شد، مامون نتوانست جلوی خود را بگیرد. به امام گفت: حالا که این را گفتی لطفاً راه حل آن را هم روشن کن.

 

امام: اگر احرام در اطراف شکار کند و شکار آن پرنده باشد، اگر چه بزرگ باشد، جزای آن بز است. اگر شکار مشابهی را در حرم شکار کند، مجازات آن دو بز است. اگر در احرام جوانی از حیوان وحشی شکار شود، قوچ مجازات می شود. باید شیری باشد که دیگر توسط مادرش شیر نخورد. اگر شکار آهو باشد، بز به عنوان جریمه در نظر گرفته می شود و همه این مجازات ها برای شکار حیوانات وحشی در مناطق اطراف اعمال می شود.

 

اما اگر در حرم انجام شود جریمه آن دو برابر می شود. و کسی که جریمه می کند باید خودش حیوان را به کعبه ببرد. اگر این شخص برای حج احرام پوشیده است باید این حیوانات را در منا ذبح کند و اگر برای عمره احرام پوشیده است، در مکه ذبح کند.

 

آگاه و نادان به یک اندازه مسئول هستند. کسی که از روی میل و آگاهانه این کار را انجام دهد گناهکار است. اگر چه در صورت جهل گناهی نیست. برای آزاده مجازات بر عهده خود اوست و جزای بنده بر صاحبش واجب است. برای کودک کوچک جریمه ای وجود ندارد. مجازات بر شخص بالغ است.

 

هر کس از این شکار پشیمان شود از عذاب اخروی نجات می یابد. و اگر از عمل خود خوشحال شود، عذاب اخروی نیز برای اوست.

 

با شنیدن پاسخ، کل جمع متحیر شدند و تمجیدها و تبریک ها از همه جا برخاست. مامون به قدری خوشحال شد که بارها و بارها تکرار کرد: «خداوند بهتر می داند که رسالت خود را کجا قرار دهد».

پس از آن که امام (علیه السلام) از قاضی یحیی پرسید: اکنون از تو سؤالی بپرسم. مامون گفت: همانا از او بپرس.

 

امام فرمود: درباره این مسئله، امام جواد (ع) در پاسخ به سؤال یحیی، به این صورت توضیح داد: یک مرد به زنی نگاه کرد در حالی که زن از او منع شده بود. اما قوانین محدودیت هایی برای این رابطه قائل شدند. به طور خلاصه، طبق اظهارات امام (ع):

 

هنگام طلوع آفتاب، رابطه بین این دو شخص حلال شد.

در ظهر، آن ها ازدواج کردند و رابطه بین آن ها حرام شد.

هنگام غروب آفتاب، با خواندن سخن زهار، امام (ع) به طلاق رجعی اقدام کرد و رابطه بین آن دو دوباره حرام شد.

در شب، مرد توبه کرد و امام (ع) رابطه را دوباره حلال کرد.

در پایان، امام (ع) صبح را باطل کرده و زن را به عنوان همسر خود قبول کرد.

با این توضیحات، امام جواد (ع) به نحوه ی رفع ابهامات در این موضوع اشاره کرده و تصمیم های خود را در قالبی که با قوانین شرعی سازگار باشد، اعلام کرده است.

 

گردآوری: بخش مذهبی

 

دخترک کبریت فروش
دخترک کبریت فروش کمی قشنگی های دنیام، از خونه، دانشگاه و کار و سرگرمی هام

شاید خوشتان بیاید

پاسخ ها

نظر خود را درباره این پست بنویسید
منتظر اولین کامنت هستیم!
آیدت: فروش فایل، مقاله نویسی در آیدت، فایل‌های خود را به فروش بگذارید و یا مقالات‌تان را منتشر کنید👋