ضرب المثل های ایرانی
ضربالمثلها اصطلاحات مشهوری هستند که تجربیات و حکمتهای قدیمی را در خود جای دادهاند و به طریقی ساده و قابل فهم، در قالب جملات کوتاه و شناخته شده به نسلهای بعدی منتقل شدهاند. استفاده از حرف "ح" در ضربالمثلها، به تنوع و زیبایی این اصطلاحات افزوده و آنها را به یک سبک خاص و ممتاز تبدیل میکند. در این مقاله از ، برخی از رایجترین ضربالمثلهای با حرف ح را معرفی خواهیم کرد.
در زبان و ادبیات فارسی، ضربالمثلها به عنوان یکی از ارزشمندترین و مهمترین اجزای فرهنگ شناخته میشوند. این اصطلاحات کوتاه و پندآموز، تجربهها، معانی و پندهای نیکو را در خود جای داده و به نسلهای گذشته از یک سو و نسلهای آینده از سوی دیگر منتقل میکنند.
در این مقاله، به بررسی ضربالمثلهایی که با حرف "ح" آغاز میشوند، میپردازیم. از ضرب المثلهای حکیمانه تا آنهایی که به شیوههای طنزآمیز به کار گرفته میشوند، این مجموعه ارزشمند نهتنها به ثروت ادبیات محلی میافزایند، بلکه ما را به عمق فرهنگ و تاریخ مردم نیز نزدیک میکنند.
انواع ضرب المثل با حرف ح
در کارهای خیر نباید حساب کتاب کرد.
این ضرب المثل به این معناست که در کارهای خیر نباید حساب کتاب کرد. یعنی وقتی میخواهیم کاری خیر انجام دهیم، نباید به این فکر کنیم که چقدر هزینه میکند یا چه مقدار از پول خود را از دست میدهیم. بلکه باید فقط به این فکر کنیم که کار خوبی انجام میدهیم و به دیگران کمک میکنیم.
"حساب حسابه، کاکا برادر" یک ضرب المثل فارسی است که به این معناست که حتی با اعضای خانواده، باید در انجام معاملات، حساب و کتاب را دقیق و روشن نگه داشت. این ضرب المثل بر اهمیت شفافیت و اعتماد در روابط تاکید دارد. اگر در معاملات با اعضای خانواده، دقیق و شفاف نباشیم، ممکن است منجر به سوء تفاهم و درگیری شود. این ضرب المثل به ما یادآوری میکند که حتی با اعضای خانواده، باید در انجام معاملات، حساب و کتاب را دقیق و روشن نگه داشت.
کسی که برای شانه خالی کردن از انجام کاری برود و دیگر پیدایش نشود.
این ضرب المثل به کسی گفته میشود که دیر به دیر به دیدار کسی میرود. این ضرب المثل از این واقعیت گرفته شده است که در گذشته، سفر به مکه بسیار طولانی و دشوار بود و حاجیان گاهی سالها طول میکشید تا به مکه برسند. بنابراین، وقتی کسی دیر به دیر به دیدار کسی میرفت، میگفتند «حاجی حاجی مکه».
اشاره به کسانی که روی قولشان نتوان حساب کرد و حرفشان اعتبار چندانی نداشته باشد.
این ضرب المثل به این معناست که حرفهای بیارزش و بیفایده مانند باد است که به هیچ جا نمیرود. این ضرب المثل به ما یادآوری میکند که نباید به حرفهای بیارزش و بیفایده توجه کنیم و نباید اجازه دهیم که ذهن ما را مشغول کنند.
کسی که مزاحمی را جواب کرده، عذرش را بخواهد و راه خروج را نشانش بدهد.
نظر خود را به دیگری القا کردن و حرفی را که نگفته از قول او گفتن.
منظور از «حرف تو دهن کسی گذاشتن» این است که حرفی را به زبان او بیاوریم که او هرگز آن را نگفته است. این می تواند به دلایل مختلفی انجام شود، مانند اینکه می خواهیم کسی را فریب دهیم یا می خواهیم نظر خود را به او تحمیل کنیم.
اصرار و لجاجت، یکدندگی و پافشاری روی حرف خود.
«حاشا و کلاّ» عبارتی عربی است که به معنای «هرگز، به هیچ وجه» است. این عبارت اغلب برای رد کردن چیزی یا برای تأکید بر چیزی استفاده می شود.
به هنگام سخن گفتن از چیزی، حرف به موضوعات دیگر کشیده شده و حرفهای جدیدی بوجود میآید.
این ضرب المثل به این معناست که وقتی شروع به صحبت میکنیم، ممکن است حرفهای دیگری را نیز به زبان بیاوریم که قبلاً به آن فکر نکردهایم. این به این دلیل است که صحبت کردن میتواند باعث شود که افکار و احساسات ما به جریان بیفتد و ممکن است متوجه شویم که در حال گفتن چیزهایی هستیم که قبلاً به آن فکر نکردهایم.
سکوت در برابر حرف حق و درست و به جا.
یعنی کسی که سخن حق را بر زبان می آورد، دیگران در تایید سخنان او سکوت می کنند و جوابی ضد آن ندارند مگر کسانی که حقپذیر نباشند و لجاجت کنند.
این یک ضرب المثل است که به این معناست که گاهی اوقات، حقیقت دردناک است. این می تواند به این دلیل باشد که حقیقت ممکن است با آنچه ما می خواهیم باور کنیم مطابقت نداشته باشد، یا ممکن است باعث شود که در مورد خود یا دیگران احساس بدی داشته باشیم. چون بسیاری از حرفهای درست و به حق، واقعیتی تلخ و غیر قابل انکار را بیان میکند و ممکن است به ضرر بعضی تمام شود.
ضرب المثل ایرانی با حرف ح
"حرف دهنت را بفهم" یک ضرب المثل فارسی است که به این معناست که قبل از صحبت کردن باید بیشتر فکر کرد. این به این دلیل است که صحبت کردن می تواند عواقبی داشته باشد و مهم است که مطمئن شوید که چیزی که می گویید چیز مناسب و درستی است.
این ضرب المثل را به کسی که هنگام صحبت به دلیلی از ادب خارج شده و حرف نامربوطی زده و به مخاطب توهین کند می گوییم.
از آنجا که بچهها فطرتی پاک دارند و دروغ و ریا را نمیشناسند و از طرفی قوه تشخیص خوب و بد یا نفع و ضرر را ندارند هرچه میگویند عین حقیقت و از ته دل میباشد.
به همین دلیل است که اغلب می شنویم که بچه ها چیزهایی می گویند که صادقانه و رک است، حتی اگر این چیزها ناراحت کننده یا دردناک باشد. آنها هنوز در حال یادگیری هستند که چگونه دنیا را درک کنند و هنوز در حال توسعه مهارت های اجتماعی خود هستند.
«حرف گل انداختن» یک اصطلاح عامیانه است که برای توصیف صحبت های دوستانه و صمیمی استفاده می شود. این نوع صحبت معمولاً در موقعیت های غیررسمی مانند قرار ملاقات با دوستان یا خانواده اتفاق می افتد.
اشاره به این دارد که هر کار کنی مردم بالاخره چیزی میگویند.
حرف مردم تمامی ندارد. همیشه کسانی هستند که درباره شما و زندگی شما نظر دارند، چه خوب باشد و چه بد. مهم است که به یاد داشته باشید که شما نمی توانید همه را راضی کنید و نباید هم تلاش کنید. تمرکز بر روی آنچه برای شما مهم است و آنچه شما را خوشحال می کند، مهمتر است. شما مسئول زندگی خود هستید و باید آن را به گونه ای زندگی کنید که برای شما مناسب باشد.
مرد یا جوانمرد کسی است که حرف خود را عوض نکند و روی حرفی که زده بایستد و به قول خود پایدار و پایبند باشد.
"حرف مرد یکی است" یک ضرب المثل فارسی است که به این معناست که مرد باید در حرف خود ثابت قدم باشد و آنچه را که می گوید انجام دهد. این ضرب المثل بر اهمیت صداقت و تعهد تاکید دارد.
هرکس بزرگترش و همچنین نزدیکان و اطرافیانش را بزرگ بدارد و احترام کند، دیگران نیز به او و وابستگان او احترام میگذارند.
"حرمت امامزاده با متوالی است" یک ضرب المثل فارسی است که به این معناست که احترام و ارزشی که یک امامزاده دارد، به متولی آن بستگی دارد. این ضرب المثل بر اهمیت نقش متولی در حفظ و نگهداری حرم امامزاده تاکید دارد. متولی امامزاده مسئول رسیدگی به امور حرم است و باید تلاش کند تا حرم را در شرایطی خوب و مناسب نگه دارد. او همچنین باید تلاش کند تا حرم را به مکانی مقدس و مورد احترام تبدیل کند.
در هنگام کَرم و بخشش دقت و حسابگری لازم نیست، اما در حساب و کتاب باید دقیق بود و حتی یک دینار را حساب کرد. ضرب المثل «حساب به دینار، بخشش به خروار» به این معناست که کسی در امور مالی خود بسیار دقیق و حسابگر است، اما در بخشش بسیار دست و دلباز است. این ضرب المثل به ما یادآوری میکند که باید در امور مالی خود عاقلانه باشیم، اما نباید از بخشش به دیگران غافل شویم.
حساب سطحی و سرسری و نه چندان دقیق.
ضرب المثل «حساب سر انگشتی» را می توان برای توصیف هر نوع محاسبه تقریبی استفاده کرد.
جای شلوغی که صدای همه در آن پیچیده باشد.
ضرب المثل «حمام زنانه شد» زمانی به کار می رود که در یک مجلس یا جمع، افراد زیادی با هم صحبت می کنند و صدایشان آنقدر بلند است که هیچ کس نمی تواند حرف دیگری را بشنود. این ضرب المثل از این واقعیت گرفته شده است که حمام های زنانه اغلب شلوغ و پر سر و صدا هستند و زنان با صدای بلند با هم صحبت می کنند.
"حُسن خدا داده را حاجت مشاطه نیست" یک ضرب المثل فارسی است که به این معناست که زیبایی طبیعی نیازی به آرایش ندارد. این ضرب المثل بر اهمیت زیبایی طبیعی و عدم نیاز به آرایش برای زیباتر شدن تاکید دارد.
زیبایی طبیعی نعمتی است که باید قدردان آن بود. آرایش می تواند برای پنهان کردن نقص ها یا برجسته کردن ویژگی ها استفاده شود، اما نمی تواند زیبایی طبیعی را ایجاد کند. اگر زیبا هستید، نیازی به آرایش ندارید. زیبایی طبیعی شما کافی است.
ضرب المثل های ح
کنایه از وقت نشناسی و انجام کار بیموقع.
این یک ضرب المثل فارسی است که به این معناست که کسی کاری را در زمان درست انجام نمی دهد اما ممکن است زمانی که آن را انجام می دهد، زمان درستی نباشد. این ضرب المثل اغلب برای توصیف افرادی استفاده می شود که در تحصیل یا کار خود تنبل هستند.
«حسود هرگز نیاسود» یک ضرب المثل فارسی است که به این معناست که حسود هیچگاه آرامش و آسایش ندارد همیشه از خوشی و پیشرفت دیگران ناراحت و در رنج و حسرت است. این ضرب المثل بر اهمیت حسادت نکردن به دیگران و تمرکز بر خود تاکید دارد.
حسادت یک احساس منفی است که میتواند زندگی ما را مختل کند. اگر حسود باشیم، ممکن است به دیگران آسیب برسانیم و از رسیدن به اهداف خود باز بمانیم. این ضرب المثل به ما یادآوری میکند که باید حسادت را کنار بگذاریم و تمرکز بر خود داشته باشیم.
این یک ضربالمثل فارسی است که به این معناست که حقیقت همیشه مهم است و در نهایت پیروز خواهد شد. این ضربالمثل از این واقعیت گرفته شده است که آب همیشه در برابر هر مانعی راه خود را باز میکند، همانطور که حقیقت همیشه در برابر هر دروغی پیروز خواهد شد. این ضربالمثل اغلب برای تشویق مردم به گفتن حقیقت و ایستادگی در برابر ظلم استفاده میشود. همچنین میتواند برای توصیف موقعیتهایی استفاده شود که حقیقت در نهایت بر دروغ پیروز میشود.
سرانجام حق به صاحب و سزاوار حق میرسد.
حق به حقدار میرسد، یک ضربالمثل فارسی است که به این معناست که در نهایت، عدالت پیروز میشود و کسانی که به آنها ظلم شده است، به آنچه مستحق آن هستند، میرسند. این ضربالمثل بر اهمیت عدالت و انصاف تاکید دارد.
عدالت یک ارزش مهم در جامعه است. این به این معنی است که همه باید به طور مساوی رفتار شوند، صرف نظر از موقعیت اجتماعی یا اقتصادی آنها. انصاف نیز مهم است. این به این معنی است که همه باید به طور منصفانه با هم رفتار شوند و هیچ کس نباید مورد تبعیض قرار گیرد.
«حق گرفتنی است نه دادنی» یک ضربالمثل فارسی است که به این معناست که ما نباید منتظر بمانیم که حقوقمان را به ما بدهند، بلکه باید خودمان برای آن بجنگیم. این ضربالمثل بر اهمیت ایستادگی برای خود و دفاع از حقوقمان تاکید دارد.
اگر ما منتظر بمانیم که حقوقمان را به ما بدهند، ممکن است هرگز به آن نرسیم. این به این دلیل است که برخی از مردم ممکن است سعی کنند از حقوق ما سوء استفاده کنند یا آن را از ما بگیرند.
اشاره به اینکه معمولاً بیشتر اشخاص طرز رفتار و حرکاتشان موروثی است.
در جواب کسی میگویند که از وضعیت یا از فرد یا چیزی سؤال کند، یعنی: قابل شرح و تعریف نیست و خودت باید امتحان کنی.
«حلوای تن تنانی تا نخوری ندانی» یک ضربالمثل فارسی است که به این معناست که نمیتوان چیزی را تا زمانی که آن را تجربه نکردهای، به طور کامل درک کرد. این ضربالمثل بر اهمیت تجربه و یادگیری از تجربیات خود تاکید دارد.
شعری که در مورد بچه ناآرام و بیقرار یا کسی که از کار زیاد و بشین و پاشو گله دارد، میخوانند.
ضربالمثل «حیف از طلا که خرج مطلا کند کسی» به این معناست که وقتی پول و هزینه زیادی صرف کسی یا چیزی شود که ارزش و نتیجه نداشته و به درد نخورد، حیف است. این ضربالمثل اغلب برای توصیف موقعیتهایی استفاده میشود که کسی پول و زمان خود را صرف کاری میکند که نتیجه نمیدهد. همچنین میتواند برای توصیف موقعیتهایی استفاده شود که کسی پول و زمان خود را صرف کسی میکند که ارزش آن را ندارد.
کسی که نزد دیگران آبرو نداشته و قول عملش بیارزش باشد و کسی قبولش نداشته باشد. «حناش رنگ ندارد» یک ضربالمثل فارسی است که به این معناست که کسی که زیاد دروغ میگوید و نمیتوان به او اعتماد کرد. این ضربالمثل از این واقعیت گرفته شده است که حنا یک ماده طبیعی است که به طور طبیعی قرمز رنگ است. با این حال، اگر حنا با مواد دیگر مخلوط شود، میتواند رنگهای مختلفی داشته باشد. بنابراین، کسی که زیاد دروغ میگوید، مانند حنایی است که با مواد دیگر مخلوط شده است و رنگ واقعی آن را نمیتوان تشخیص داد.
این یک ضربالمثل فارسی است که به این معناست که کسی بیحیا و بیادب است. این ضربالمثل از این واقعیت گرفته شده است که کسی که بیحیا است، مانند کسی است که حیا را خورده و آبرو را قی کرده است.
گردآوری:بخش سرگرمی
پاسخ ها