جان دادن یکی از اَشکال شهادت است؛ و چه کسی از علی شایستهتر است تا فلسفهٔ این حکم را تفسیر کند؟
«شهادت»، رسواگری، افشاگری و روشنگری و پردهدری و پیداسازی است، عیان کردن و بیان کردن و برملا کردن و آشکار ساختن تمامی آن چیزهائی است که انکار کردهاند، به فراموشی سپردهاند و از آن سخن نمیگویند؛ قربانی توطئه سکوت کردهاند.
[...] و شهادت که جهادِ حقپرست است در عصر نتوانستنها، عصری که حق، خلع سلاح است و خلق زبون و پریشان و خو کرده به ظلمت و ظلم و قربانیِ خاموشی و فراموشی و لاجرم هرکس پوزه در خاک میچرد و سر در آخور فروبرده، میخورد و نهتنها «چگونه زیستنش» که «چگونه بودنش» را نیز همچون پالان و افسار بر او بار میکنند!
[...] آسمان شو، ابر شو، باران ببار
ناودان، آبش نمیآید به کار
آب باران، باغِ صد رنگ آورد
ناودان، همسایه در جنگ آورد
هان که اسرافیل عصری ای عزیز
رستخیزی کن تو پیش از رستخیز
[...] «سوگند بر مرکّب و به قلم و آنچه مینویسد»، که سخن پیامبر ما راست است که «مرکّبِ انسانِ آگاه از خون شهید قیمتیتر است». راست گفت ابوبکر: «تا وقتی که در میان این امت چون توی جسور، ای مسلمان! کسانی باشند که خلیفه را هنگامی که کج میرود با شمشیر خویش راستش کنند؛ امّت محمـّد به ذلّت و ضلالت نخواهد افتاد، نخواهد مُرد.
(دکتر علی شریعتی- مجموعه آثار ۳۴- نامهها- گزیدهٔ صفحات ۸۲ تا ۸۴)
👇
🆔 @Dr_Shariaaty
https://t.me/Dr_Shariaaty/911
پاسخ ها