علّامه اقبال در اینجا داد اندیشه سر داده است، [میگوید]:
«ما «لَا» را رها کردیم و تنها به «اِلّا» بسنده کردیم، به اسارت و ذلّت دنیا افتادیم،
انقلابیونِ سوسیالیسم، «اِلّا» را رها کردند و تنها به «لَا» بسنده نمودند و معنی زندگی و روح جهان را گم کردند».
ما از «توحید» سخن گفتیم، بیآنکه با «شرک» مقابله کنیم!
«امامت معصوم» را اثبات کردیم، بیآنکه «حکومت اثیم» را انکار کنیم!
«عدل» را اصل مذهب خویش شمردیم، بیآنکه «ظلم» از آن زیانی بیند!
و با تمام شور و شتاب و دعا و ندبه، «انتظار فرج» را کشیدیم، بدون اینکه «اعتراض بر شدّت» داشته باشیم!
[...]چرا؟!
زیرا که «اِلّا»ی ما، «لَا» ندارد!!!
او عدل را در زمین مستقر میکند بدون اینکه به ظلم آسیبی بزند!
توحید ما، «قُولُوا اللّٰهِ تُفلِحُوا» است!!!
[...]توحیدی که نجات میبخشد، پس از نفی تمامی بتهای شرک، تحقق مییابد، زیرا اول باید ویران کرد (لَا)، سپس ساخت (اِلّا)!
«لَا» بدون «اِلّا» ویرانگری است و آنارشیسم، «اِلّا» بدون «لَا»، خیال پردازی و مدینه فاضله سازی و ایدهآلیسم[است].
[...]نمیتوان به راستی از «حق» سخن گفت و «باطل» را کاری نداشت، باطل به تو کار خواهد داشت!
نمیتوان به درستی از «علی» سخن گفت و به «معاویه» کاری نداشت، معاویه به تو کار خواهد داشت!
(دکتر علی شریعتی- علی- صفحه ۱۴۷)
👇
🆔 @Dr_Shariaaty
https://t.me/Dr_Shariaaty/735
پاسخ ها