من نه تنها شفاعت پیامبر را قبول دارم، بلکه شفاعت امام را و معصوم را نیز و حتی شفاعت صالحان و مجاهدان بزرگ را و... چه میگویم؟
حتی معتقدم که زیارت خاک و تربت حسین نیز گنهکار را میبخشد و این بدان گونه است که در روح و اندیشه انسانی که به این نمونههای بزرگ انسانیت و ایمان میاندیشد اثری تغییردهنده و انقلابی میگذارد، انسان را دگرگون میکند، ضعفها و ترسها و پلیدگراییها و بتپرستی و شخصیت پرستیها و بردگی زر و زور را در او میکشد، از این سرچشمههای معرفت و اعتقاد و فضیلتهای انسانی و کانونهای بخشنده روح جهاد و ثبات و اخلاص و شکوه معنویت الهام میگیرد و به او ارزشهای نو میبخشد و ارزشهای انسانی را در او قوت میدهد و بیماریهای اراده و غریزه و عادت را که عوامل گناه و بدیاند در عمق وجدان او میمیراند و او را انسان بزرگ میسازد و طبیعی است و منطقی که لغزشهای گذشتهاش متعلق به گذشته میشود و اویی که در گذشته بود و اکنون نیست و دیگر نخواهد بود.
حر، قهرمان کربلا، به شفاعت حسین، از دوزخ غلامان خانهزاد و جنایتکار دستگاه ستم و پلیدی نجات یافت و با چند گام، خود را به بلندترین قلّه قهرمانان حریت و حقیقت و انسانیت رسانید.
و فاطمه، به شفاعت محمد فاطمه شد، که شفاعت در اسلام عامل کسب «شایستگی نجات» است، نه وسیله «نجات ناشایسته»!
این فرد است که باید شفاعت را از شفیع بگیرد و سرنوشت خود را بدان عوض کند.
یعنی سرشتش را چنان تغییر دهد که شایسته تغییر سرنوشتش باشد.
👇
🆔 @Dr_Shariaaty
آری فرد آن را از شفیع میگیرد. شفیع آن را به فرد نمیدهد؛ هیچ عنصر آلوده و بیارزشی، با هیچ فوت و فنی از صراط نمیگذرد، مگر پیش از آن، در این جهان زندگی و تلاش و کار و خدمت و خیانت، فن عبور از آن را آموخته باشد.
شفیع یکی از این «آموزگاران» است نه یک «پارتی»!!!
حسین شفیع انسانی میشود که عشق و ایمان به او و یاد او و داستان او، وی را مجاهد پرورد.
او را که در بیراهههای جهل سردرگم است و یا در ر اههای امن و راحت و لذت و ذلت زندگی که به باغ آبادی میروند، سرگرم، به راهی میراند که او در آن پیشاهنگ است (امام).
وگرنه اشک هیچ اثر شیمیایی بر روی گناهان آدمی نخواهد داشت، اگر بر شعور و شناخت و سرشت او اثر نکند!
فاطمه، کار کن که من برای تو هیچ کاری فردا نمیتوانم کرد!
(دکتر علی شریعتی- مذهب علیه مذهب- صفحه٣٢۰)
👇
🆔 @Dr_Shariaaty
https://t.me/Dr_Shariaaty/51
پاسخ ها