جروم برونر
جروم برونر یکی از برجستهترین روانشناسان قرن بیستم بوده و تأثیر زیادی بر رویکردهای آموزشی و روانشناسی داشته است. در این مقاله از به بررسی زندگینامه و دستاوردهای او میپردازیم.
جروم سیمور برونر
جروم سیمور برونر، روانشناس آمریکایی، در 1 اکتبر 1915 به دنیا آمد و در 5 ژوئن 2016 درگذشت. وی به عنوان یکی از بنیانگذاران روانشناسی شناختی انسان و نظریه یادگیری شناختی در روانشناسی آموزشی شناخته میشود. برونر دورههای تحصیلی خود را در دانشگاههای دوک و هاروارد گذراند و در سال 1937 مدرک لیسانس و سپس در سال 1941 دکترا را اخذ کرد.
او به عنوان محقق ارشد در دانشکده حقوق دانشگاه نیویورک فعالیت میکرد و به تدریس و تحقیق در دانشگاههای هاروارد، آکسفورد و نیویورک مشغول بود. برونر به دلیل کارهای خود در زمینه روانشناسی، در بررسی عمومی روانشناسی که در سال 2002 منتشر شد، به عنوان بیست و هشتمین روانشناس پراستناد قرن بیستم شناخته شد.
آثار جروم برونر
جروم سیمور برونر در 1 اکتبر 1915 در شهر نیویورک متولد شد. والدین او، هرمان برونر و رز گلوکمن برونر، یهودیان مهاجر از لهستان بودند. جروم کوچکترین فرزند از سه فرزند خانواده بود. خواهران بزرگتر او مین و آلیس بودند. او همچنین یک برادر ناتنی بزرگتر به نام آدولف داشت.
برونر به دلیل آب مروارید نابینا به دنیا آمد. زمانی که دو ساله بود، یک عمل آزمایشی برای برداشتن آب مروارید انجام داد و این امر بینایی او را بازسازی کرد. با این حال، بینایی ضعیف او باعث شد که در طول زندگی اش از عینک های ضخیم استفاده کند. اگرچه برونر خاطرات واضحی از نابینایی نداشت، اما معتقد بود که این تجربه ممکن است بر وابستگی او به والدینش تأثیر بگذارد.
پدر برونر به عنوان یک تولید کننده ساعت کار می کرد و یک شرکت ساعت سازی را اداره می کرد. مادرش خانهدار بود و روی تربیت فرزندان تمرکز داشت. برونر در ساحل جنوبی لانگ آیلند بزرگ شد و از گذراندن وقت در کنار دریا لذت می برد. او چند دوست صمیمی داشت که گاهی با آنها قایقرانی می رفتند. برونر خود را به عنوان یک پسر خجالتی توصیف کرد که با خواهر بزرگتر خود آلیس بسیار متمایز بود.
وقتی برونر 12 ساله بود، پدرش هرمان بر اثر سرطان کبد درگذشت. اگرچه هرمان شرکت ساعت سازی را قبل از مرگ به بولووا فروخت و خانواده را با پول ترک کرد، ضرر به شدت احساس شد. مادر برونر، رز، عمیقاً تحت تأثیر قرار گرفت و هرگز واقعاً بر آن غلبه نکرد.
مدت کوتاهی پس از مرگ همسرش، رز و خانواده از لانگ آیلند به فلوریدا نقل مکان کردند. با این حال، مدتی طول کشید تا آنها تسویه حساب کنند. برونر و خواهران و برادرانش هر سال نقل مکان میکردند، زیرا رز، احتمالاً غرق در غم و اندوه، دورهای از سرگردانی را پشت سر میگذاشت. در نتیجه، برونر در دوران نوجوانی به چند دبیرستان رفت.
برونر معتقد بود که پس از مرگ پدرش ارتباطات درون خانواده اش تغییر کرد. اعضای خانواده اش دیگر مثل قبل صمیمی نبودند. مشکلات ارتباطی زمانی افزایش یافت که آلیس جوان ازدواج کرد و برای تشکیل خانواده خود رفت. این تجربیات ممکن است برونر را تحت تاثیر قرار داده باشد تا بعداً در زندگی به فردی خودکفاتر و سرکش تبدیل شود.
برونر، پس از فارغالتحصیلی از دبیرستان، در دانشگاه دوک ثبت نام کرد و در آنجا تحصیلات خود را در رشته روانشناسی ادامه داد. زمانی که در دانشگاه دوک بود، توسط ویلیام مک دوگال، روانشناس معروف بریتانیایی، آموزش دید. مک دوگال به عنوان یک مخالف رفتارگرایی شناخته شد و برونر را تشویق کرد تا فراتر از مدل "محرک و پاسخ" فکر کند. برونر مدرک لیسانس خود را در رشته روانشناسی در سال ۱۹۳۷ از دانشگاه دوک دریافت کرد.
وقتی برونر تصمیم گرفت دوک را برای ادامه تحصیل ترک کند، مک دوگال او را تشویق کرد که به هر جایی به جز هاروارد برود. بنابراین برونر که قلباً شورشی بود، بلافاصله در دانشگاه هاروارد ثبت نام کرد. برخی از اساتید او در هاروارد عبارتند از: هنری موری، گوردون آلپورت، اسمیتی استیونز و ادوین بورینگ. برونر مدرک کارشناسی ارشد خود را در روانشناسی در سال 1939 و دکترای خود را در روانشناسی در سال 1941 دریافت کرد.
پس از فارغالتحصیلی، برونر تصمیم گرفت به ارتش ایالات متحده بپیوندد، اما به دلیل بینایی ضعیفش، درخواست او رد شد. او به دفتر مطالعات استراتژیک (OSS) - یک آژانس اطلاعاتی نظامی ایالات متحده - فراخوانده شد. برونر بخشی از کارکنان OSS بود که با اعضای دفتر اطلاعات جنگ ایالات متحده (OWI) و مجری جنگ سیاسی بریتانیا (PWE) برای تشکیل بخش جنگ روانی (PWD) از ستاد عالی نیروهای اعزامی متفقین کار می کرد. وظایف برونر شامل کار با تبلیغات دوران جنگ، مطالعه برنامه های رادیویی خارجی و دنبال کردن نیروهای متجاوز به فرانسه برای تحقیق در مورد روستاهای آزاد شده فرانسوی قابل اعتماد بود.
هنگامی که جنگ جهانی دوم در سال 1945 به پایان رسید، برونر به عنوان عضو هیئت علمی به هاروارد بازگشت. در بیشتر اواخر دهه 1940، او و لئو پستمن تحقیقاتی را در مورد چگونگی تأثیر نیازها، انگیزه ها و انتظارات بر ادراک انجام دادند. برونر همچنین بیشتر درگیر روانشناسی شناختی و به طور خاص رشد شناختی کودکان شد . او سرانجام در سال 1952 استاد روانشناسی در هاروارد شد.
علاقه برونر به سیستم مدارس ایالات متحده در اواخر دهه 1950 افزایش یافت. او پس از شرکت در یک جلسه ده روزه دانش پژوهان و مربیان در سال 1959، کتاب شاخص « فرایند آموزش» را در سال 1960 منتشر کرد. این کتاب جرقه بسیاری از برنامه ها و آزمایش های آموزشی در دهه 1960 را برانگیخت. از برونر خواسته شد که به تعدادی از کمیته ها و پانل ها بپیوندد، از جمله هیئت مشاوره آموزش رئیس جمهور برای دولت های کندی و جانسون.
برونر در سال 1960 مرکز مطالعات شناختی هاروارد را تأسیس کرد. تحقیقات او بر شناخت متمرکز بود و به پایان دادن به سلطه رفتارگرایی در تحقیقات روانشناسی در آمریکا کمک کرد. او همچنین به عنوان رئیس انجمن روانشناسی آمریکا (APA) در سال 1965 خدمت کرد.
برونر در سال 1972 هاروارد را ترک کرد تا در دانشگاه آکسفورد انگلستان تدریس کند. او برای رسیدن به انگلستان با قایق خود از اقیانوس اطلس عبور کرد. زمانی که در آکسفورد بود، تحقیقاتی در مورد زبان کودکان انجام داد. برونر در سال 1980 با پذیرش سمت در مدرسه جدید در شهر نیویورک به ایالات متحده بازگشت. او در سال 1991 به کارکنان دانشگاه نیویورک پیوست و در آنجا عمدتاً در دانشکده حقوق دانشگاه نیویورک تدریس کرد.
جروم برونر با همسر اولش کاترین فراست در هاروارد ملاقات کرد. این زوج یک پسر به نام ویتلی و یک دختر به نام جین داشتند. با این حال، برونر و کاترین پس از بازگشت او از اروپا در پایان جنگ جهانی دوم، طلاق گرفتند. ازدواج دوم برونر با بلانچ ایمز مارشال نیز به طلاق انجامید. همسر سوم او، کارول فلدمن، در سال 2006 درگذشت.
نظریه تعامل گرایی جروم برونر
جروم سیمور برونر یکی از پیشگامان روانشناسی شناختی در ایالات متحده بود که از طریق تحقیقات اولیهاش در مورد احساس و ادراک به عنوان فرآیندهای فعال و نه منفعل، به این حوزه وارد شد.
یکی از مطالعات او که در سال 1947 منتشر شد، مربوط به "ارزش و نیاز به عنوان عوامل سازماندهی در ادراک" بود. در این مطالعه، کودکانی از زمینههای مختلف اجتماعی خواسته شدند تا اندازه سکهها یا دیسکهای چوبی را به اندازههای مختلف پنی، نیکل، سکه، ربع و نیم دلار تخمین بزنند. نتایج نشان داد که ارزش و نیازهای مرتبط با ثروت و فقر باعث میشود که کودکان تخمینهای متفاوتی از اندازه سکهها بیان کنند.
در مطالعه دیگری که توسط برونر و لئو پستمن انجام شد، زمان واکنش آهستهتر و پاسخهای دقیقتر در برخی شرایط نشان داده شد. این مطالعات و آزمایشها به ارائه "نگاه جدید" در روانشناسی منجر شد که به روانشناسان این امکان را میداد تا نه تنها واکنش فرد به یک محرک را بررسی کنند، بلکه تفسیر درونی آن را نیز بررسی کنند.
برونر در سال 1956 کتاب "مطالعه تفکر" را منتشر کرد که به طور رسمی مطالعه روانشناسی شناختی را آغاز کرد. او همچنین به تأسیس مرکز مطالعات شناختی هاروارد کمک کرد. در سالهای بعد، برونر به تحقیقات در موضوعات دیگر روانشناسی پرداخت، اما در سال 1990 به مطالعه مجدد در زمینه روانشناسی شناختی بازگشت و مدلهای کامپیوتری ذهن را به چالش کشید.
جروم سیمور برونر از حدود سال 1967 توجه خود را به موضوع روانشناسی رشد معطوف کرد و به بررسی نحوه یادگیری کودکان پرداخت. او اصطلاح "داربست" را ابداع کرد که یک فرآیند آموزشی است که در آن مربی هدایتهای دقیق و برنامهریزی شده را ارائه میدهد و با پیشرفت دانشآموز از طریق یادگیری تکلیفی، میزان کمک را کاهش میدهد. او تحت عنوان "بازنمایی" سه روش یادگیری را توصیف کرد: بازنمایی فعال (مبتنی بر عمل)، نمایش نمادین (مبتنی بر تصویر)، و بازنمایی نمادین (مبتنی بر زبان).
روانشناسی تعامل گرایی
برونر برنامه درسی مارپیچی را پیشنهاد کرد که در آن هر موضوع یا حوزه مهارتی در فواصل زمانی، در سطح پیچیدهتری هر بار مورد بازبینی قرار میگیرد. این سیستم ابتدا دانش اولیه یک موضوع را فراهم میکند، سپس پیچیدگی بیشتری را اضافه میکند و اصولی که ابتدا مورد بحث قرار گرفته بودند را تقویت میکند. برونر معتقد بود که یادگیری باید با علاقه به موضوعات صورت گیرد، زیرا زمانی که فرد دانش کسب شده را جذاب میبیند، بهتر یاد میگیرد.
این نظریه یادگیری برونر نشان میدهد که وقتی با مطالب جدید مواجه میشویم، دنبال کردن یک پیشرفت از نمایش فعال به نمادین به نمادین کارآمد است، حتی برای زبانآموزان بزرگسال نیز. این تحقیقات و رویکردهای برونر به برنامهریزی آموزشی نشان میدهد که چگونه فرآیند یادگیری میتواند بهبود یابد و دانشآموزان بهتر و با علاقهمندی بیشتری به موضوعات آموزشیشان پرداخته و در نتیجه بهتر یاد میگیرند.
وقتی جروم سیمور برونر در دورهٔ تدریس خود در دانشگاه هاروارد بود، مجموعهای از آثار در زمینهٔ ارزیابی سیستمهای آموزشی و راهکارهای بهبود آموزش منتشر کرد. در سال 1961، کتاب "فرآیند آموزش" را منتشر کرد. وی همچنین به عنوان عضوی از هیئت مشاوره علمی رئیسجمهوران جان اف کندی و لیندون جانسون در دوران ریاستجمهوری خدمت کرد.
برونر با تأکید بر اینکه آموزش و پرورش نباید فقط بر روی به یاد دادن حقایق متمرکز شود، در کتاب "فرآیند آموزش" نوشت: "دانستن اینکه چگونه یک چیز کنار هم قرار میگیرد به هزاران واقعیت در مورد آن میارزد." او در طول دوران تدریس خود تا سال 1996 به توسعه یک برنامه درسی جامع برای سیستم آموزشی متمرکز شد که نیازهای دانشآموزان را در سه حوزهٔ اصلی برآورده کند. این برنامه درسی به نام "انسان: دوره تحصیلی" شناخته میشد.
برونر در سال 1966 کتاب دیگری به نام "به سوی یک نظریه آموزش" و سپس در سال 1973 کتاب دیگری به نام "ارتباط آموزش" منتشر کرد. سرانجام، در سال 1996، در کتاب "فرهنگ آموزش"، وضعیت شیوههای آموزشی را بعد از سه دهه تحقیقات مورد ارزیابی قرار داد. او همچنین در تأسیس برنامه مراقبت از کودکان اولیه Head Start نقش داشت.
برونر بعد از بازدید از پیشدبستانیهای رجیو امیلیا در سال 1995، ارتباط نزدیکی با آنها برقرار کرد و برای بهبود سیستمهای آموزشی بینالمللی با آنها همکاری کرد. همچنین ارتباط با وزارت آموزش ایتالیا نیز به همان اندازه مهم بود که ارزش این تجربه نوآورانه به صورت رسمی تأیید شد.
جروم سیمور برونر در سال 1972 به عنوان استاد روانشناسی تجربی در دانشگاه آکسفورد منصوب شد و تا سال 1980 در آنجا تدریس کرد. وی با رد روایت بومیگرایانه اکتساب زبان، که توسط نوام چامسکی پیشنهاد شده بود، به جای آن یک نظریه تعامل گرایی یا تعامل گرایی اجتماعی در مورد رشد زبان ارائه داد. در این رویکرد، برونر تأکید کرد که ماهیت اجتماعی و بین فردی زبان مهم است و از آثار فیلسوفانی مانند لودویگ ویتگنشتاین، جان ال. آستین و جان سرل برای زمینههای نظری استفاده کرد.
برونر از پیروی از لو ویگوتسکی، نظریهپرداز روسی، توسعه اجتماعی-فرهنگی را پیشنهاد کرد که تعامل اجتماعی نقش اساسی در رشد شناخت و به خصوص در زمینهٔ زبان دارد. او تأکید کرد که کودکان هنگام برقراری ارتباط، زبان را یاد میگیرند و در عین حال رمزهای زبانی را نیز یاد میگیرند. زبان معنادار در چارچوب تعامل معنادار والدین و نوزاد، از طریق یادگیری "داربستی" یا پشتیبانی شده توسط سیستم پشتیبانی اکتساب زبان کودک (LASS) به دست میآید.
برونر در دانشگاه آکسفورد با گروهی از دانشجویان فارغالتحصیل و دانشجویان فوقدکترا کار کرد تا بفهمد چگونه کودکان خردسال موفق به شکستن کدهای زبانی میشوند. این اثر در تعداد زیادی مقاله در مجلات منتشر شد و برونر در سال 1983 خلاصهای از آن در کتاب "گفتگوی کودک: یادگیری استفاده از زبان" منتشر کرد.
این دهه تحقیقات، برونر را به راس رویکرد تعامل گرایانه به رشد زبان قرار داد و موضوعاتی مانند کسب مقاصد ارتباطی و توسعه بیان زبانی آنها، زمینه تعاملی استفاده از زبان در اوایل کودکی، و نقش ورودی والدین را بررسی کرد. این اثر بر مفروضات یک نظریه معناگرای اجتماعی مبتنی است که بر اساس آن مشارکت معنادار در زندگی اجتماعی یک گروه و همچنین استفاده معنادار از زبان شامل فرآیندی بین فردی، بیناذهانی و مشارکتی برای ایجاد معنای مشترک است. تبیین این فرآیند به کانون توجه دوره بعدی کار برونر تبدیل شد.
در سال 1980 برونر به ایالات متحده بازگشت و در سال 1981 سمت استادی را در مدرسه جدید تحقیقات اجتماعی در شهر نیویورک گرفت. اوج خود را در چندین نشریه مهم که به توسعه روانشناسی روایت کمک کرد . کتاب Acts of Meaning او بیش از 20000 بار مورد استناد قرار گرفته است و پس از آن توسط Actual Minds، Possible Worlds مورد استناد قرار گرفته است که توسط بیش از 18000 نشریه علمی مورد استناد قرار گرفته است و آنها را به یکی از تأثیرگذارترین آثار قرن بیستم تبدیل کرده است. برونر در این کتابها استدلال کرد که دو شکل تفکر وجود دارد: پارادایمیک و روایی. اولی روش علم است و مبتنی بر طبقه بندی و طبقه بندی است. رویکرد روایت جایگزین، تفاسیر روزمره از جهان را به شکل داستانی سازماندهی می کند. چالش روانشناسی معاصر درک این شکل روزمره تفکر است.
جروم سیمور برونر در سال 1991، برونر به عنوان استاد مدعو به دانشگاه نیویورک آمد تا تحقیقاتی انجام دهد و کنفرانسی را در مورد تئوری عمل حقوقی تأسیس کند.
بسیاری از جنبههای نظریههای برونر در زمینه آموزش کاربرد پیدا کردهاند و بر سیاستگذاری و طراحی برنامه درسی تأثیر گذاشتهاند. برخی از مدارس، مانند مدارس سنگاپور، رویکرد CPA (مشخص-تصویری-انتزاعی) را برای آموزش دروسی مانند ریاضیات و علوم اتخاذ کرده اند. معلمانی که از این رویکرد پیروی می کنند، موضوعاتی را با استفاده از مواد عینی قبل از پیشرفت به بازنمایی های بصری و سپس انتزاعی معرفی می کنند. این با اعتقاد برونر مطابقت دارد که آموزش باید به طور متوالی از حالتهای نمایشی فعال به نمادین و نمادین حرکت کند.
مفهوم برنامه درسی مارپیچ برونر بر فلسفه آموزشی مدارس در چندین کشور از جمله چین و ایالات متحده نیز تأثیر گذاشته است. در این مدارس، موضوعات مشابه به طور دوره ای در چندین پایه مورد بررسی قرار می گیرد. معلمان تلاش عمدی را برای ارتباط دادن اطلاعات جدید با دانش قبلی انجام می دهند و بر اساس آنچه یادگیرنده از قبل می داند به منظور عمیق تر کردن درک، تلاش می کنند.
داربست یکی دیگر از جنبه های نظریه برونر است که برخی از معلمان سعی در پیاده سازی آن در کلاس داشته اند. این مفهوم همچنین برای یادگیری همتا به همتا به کار گرفته شده است، با دانش آموزان پیشرفته تر به همسالان ضعیف تر کمک می کنند.
کتابهای جروم برونر
برونر بسیاری از مقالات علمی و چندین کتاب پرفروش را در طول زندگی حرفه ای طولانی خود تألیف کرد یا با هم همکاری کرد. برخی از مهمترین آثار او در زیر ذکر شده است.
دستور از مردم (1944)
مطالعه تفکر (1956)
فرآیند آموزش (1960)
درباره دانستن: مقالاتی برای دست چپ (1962)
به سوی یک نظریه آموزش (1966)
فرآیندهای رشد شناختی: نوزادی (1968)
ارتباط آموزش (1971)
ارتباطات به عنوان زبان (1982)
گفتگوی کودک (1983)
در جستجوی ذهن: مقالاتی در زندگی نامه، 1983
ذهن های واقعی، جهان های ممکن (1986)
اعمال معنا (1990)
فرهنگ آموزش و پرورش (1996)
توجه به قانون (2000)
ساختن داستان: حقوق، ادبیات، زندگی (1381).
جروم برونر بیست و چهار مدرک دکترای افتخاری از دانشگاه های معتبر در سراسر جهان دریافت کرده است. برخی از این موسسات عبارتند از:
دانشگاه هاروارد
دانشگاه ییل
دانشگاه کلمبیا
دانشگاه نورث وسترن
دانشگاه آزاد برلین
دانشگاه ژنو
دانشگاه کالیفرنیا، برکلی
مدرسه جدید
دانشگاه ملی روزاریو
ISPA – Instituto Universitário
سوربن
دانشگاه تمپل
دانشگاه میشیگان شمالی
برونر همچنین جوایز متعددی را برای کمک هایش در زمینه روانشناسی دریافت کرد. تعدادی از این جوایز عبارتند از:
جایزه علمی برجسته از انجمن روانشناسی آمریکا
جایزه مشارکت های برجسته در پژوهش در آموزش و پرورش از انجمن تحقیقات آموزشی آمریکا
جایزه بین المللی بالزان
مدال طلای CIBA برای تحقیقات برجسته
عضو آکادمی علوم و هنر آمریکا
۱. جروم سیمور برونر چه کسی بود؟
جروم سیمور برونر، روانشناس و تحقیقگر معروف آمریکایی بود که به عنوان یکی از بنیانگذاران نظریه تعامل گرایی شناخته میشود.
۲. کتاب مهمی که جروم سیمور برونر نوشته است چه عنوانی دارد؟
کتاب مهمی که جروم سیمور برونر نوشته است با عنوان "Acts of Meaning" معروف است و بیش از ۲۰۰۰۰ بار مورد استناد قرار گرفته است.
۳. به چه موضوعی میپرداخت کتاب "Actual Minds, Possible Worlds" اثر جروم برونر؟
کتاب "Actual Minds, Possible Worlds" به بررسی دو شکل تفکر، یعنی پارادایمیک و روایی، میپرداخت و چالشهای روانشناسی معاصر را درک این شکلهای تفکر مطرح میکرد.
۴. کدام یک از موضوعات مهم تحقیقات جروم سیمور برونر بود؟
یکی از موضوعات مهم تحقیقات جروم سیمور برونر، توسعه زبان در کودکان بود و او به بررسی فرآیندهای تعلیم و تربیتی که باعث توسعه زبان در کودکان میشود، میپرداخت.
۵. چگونه جایگاه جروم سیمور برونر در روانشناسی را توصیف میکنید؟
جروم سیمور برونر به عنوان یکی از بنیانگذاران نظریه تعامل گرایی در روانشناسی شناخته میشود و او با آثار و تحقیقات خود، به توسعه روانشناسی روایت کمک کرده است.
به طور کلی، جروم سیمور برونر با آثار و تحقیقات خود، عمیقاً به پیشرفت روانشناسی و درک بهتر از روند توسعه فردی و اجتماعی کمک کرده است. ارزشمندیهایی که او در حوزههای مختلف روانشناسی، به ویژه در زمینه تعامل گرایی و توسعه زبان، ارائه کرده است، به عنوان پایههای مهمی برای پژوهشهای آینده در این حوزهها خواهد ماند. با تقدیر از تلاشها و زحمات این عالم بزرگ، میتوانیم به دنیایی پویاتر و درک بهتری از ذهن و رفتار انسانی دست یابیم.
گرد آوری:بخش علمی
پاسخ ها