تا حالا به این فکر کردی که چرا هرچی با والدینت حرف میزنی، حس میکنی حرفات رو متوجه نمیشن؟ انگار هر بار که میخوای مشکلات یا احساساتت رو توضیح بدی، اونها یا قضاوت میکنن یا یه نصیحت آماده دارن. اما واقعاً دلیل این که والدین توی ارتباط با نوجوانان مشکل دارن چیه؟ بیاین با هم نگاهی به دلایلش بندازیم و ببینیم چطور میتونی بهتر منظور خودت رو بهشون برسونی.
اولین نکته که باید بدونی اینه که تو و والدینت از دو نسل متفاوتید. دنیای امروز خیلی با دنیای دوران جوانی اونها فرق داره؛ از تکنولوژی و شبکههای اجتماعی گرفته تا طرز تفکر و شیوه زندگی. اونا تو دورانی بزرگ شدن که مثلاً اینترنت و گوشیهای هوشمند به این شکل وجود نداشت. این تفاوتهای فرهنگی باعث میشه بعضی از چیزهایی که برای تو خیلی طبیعی هستن، برای اونا گنگ و غیرقابلدرک به نظر برسه.
نوجوانی یه دوره پر از احساسات و تغییرات شدید فکریه. تو ممکنه احساسات پیچیده و مختلفی رو تجربه کنی که برای والدینت درک این حسها سخت باشه. اونا ممکنه با چیزهایی که تو تجربه میکنی آشنا نباشن، یا به اون شکل اونها رو تجربه نکرده باشن. پس وقتی سعی میکنی احساساتت رو توضیح بدی، ممکنه فکر کنن داری اغراق میکنی یا رفتارهای عجیبی نشون میدی.
گاهی هم والدینت ممکنه انقدر درگیر کار و مسئولیتهای زندگی باشن که نتونن با تمرکز و توجه بهت گوش بدن. تو شاید حس کنی که اونا وقت کافی برای شنیدن حرفهات ندارن و این باعث میشه احساس کنی بهت بیتوجهی میشه. ولی یادت باشه که این به معنی بیعلاقگی اونها به تو نیست؛ شاید واقعاً توانایی ندارن که تمام وقت به حرفهای تو گوش بدن.
یکی از بزرگترین دلایلی که باعث میشه احساس کنی والدینت نمیفهمنت، اینه که اونها گاهی بدون اینکه به حرفهات گوش بدن، شروع به قضاوت یا نصیحت میکنن. وقتی میخوای از مشکلی که تو مدرسه داشتی صحبت کنی، شاید به جای گوش دادن، شروع کنن به یادآوری «نکات ایمنی» یا «درسهای زندگی»! این موضوع باعث میشه فکر کنی به جای همدردی، فقط دارن بهت گوشزد میکنن که چه کارهایی باید انجام بدی.
خیلی وقتها والدین و بچهها به روشهای متفاوتی عادت کردن که با هم ارتباط برقرار کنن. شاید تو دوست داری از طریق پیامک یا شبکههای اجتماعی با دیگران ارتباط برقرار کنی و حتی حرفات رو به این شیوه به والدینت برسونی، ولی اونا شاید به گفتوگوهای رو در رو یا تلفنی علاقه داشته باشن. این تفاوت در شیوهها میتونه باعث بشه که حرفهات به درستی بهشون نرسه یا اینکه اونها با سبک تو راحت نباشن.
برای اینکه والدینت تو رو بهتر بفهمن، سعی کن یه فضای امن و دوستانه برای صحبت ایجاد کنی. مثلاً زمانی که همگی تو آرامش هستید و خبری از استرس نیست و عجلهای ندارین، میتونی موضوعات حساس رو مطرح کنی. مثلاً یه شب که دور هم جمع شدین و گرم صحبت هستین یا توی تعطیلات میتونی آروم و بدون عجله باهاشون حرف بزنی و احساساتت رو توضیح بدی. این طوری احتمال اینکه حرفات رو بهتر بفهمن، بیشتر میشه.
یکی دیگه از راههای کمک به فهم بهتر، اینه که سعی کنی از والدینت هم یاد بگیری. ازشون بپرس که چطور در زمان نوجوانی با چالشهای خودشون کنار اومدن یا چطور با دوستان و خانوادهشون ارتباط برقرار میکردن. شاید اونها هم مثل تو دوران سختی رو گذروندن و بتونی از تجربیاتشون چیزهای جدیدی یاد بگیری. این تبادل تجربهها بهتون کمک میکنه که همدیگه رو بیشتر درک کنی.
مهمترین چیزی که باید بدونی اینه که برای بهتر شدن ارتباط با والدین، صبر و تلاش لازمه. درسته که شاید دوست داری خیلی سریع به نتیجه برسی، اما این یه روند زمانبره. بهشون فرصت بده تا حرفهات رو درک کنن و تلاش کن تو هم دیدگاه اونها رو بفهمی. اگر هردو طرف برای بهتر شدن ارتباط تلاش کنید، احتمال اینکه به هم نزدیکتر بشید و حرف همدیگه رو بفهمید خیلی بیشتر میشه.
پس اگه فکر میکنی والدینت نمیفهمنت، این موضوع فقط برای تو نیست؛ این یه چالش طبیعی در دوران نوجوانی هست. با درک تفاوتها و تلاش برای ارتباط موثر، میتونی قدمهای بزرگی برداری. این کار نه تنها بهت کمک میکنه که حرفهات رو بهتر برسونی، بلکه باعث میشه رابطهای نزدیکتر و پر از اعتماد با والدینت داشته باشی.
پاسخ ها