نبودن مهرجویی غم غریبی برای سینمای ایران بود، حالا بیشتر نبودنش، فوتش، یا با صراحت بگوییم قتلش، یک تراژدی برای سینمای ایران شد.
چه کسی می داند اگر فیلم "گاو" مهرجویی نبود، شاید پس از انقلاب، سینما ها برای همیشه از ایران رخت بر می بست، چرا که همین فیلم مثالی برای یک سینمای پاک برای بعد از انقلاب شد.
سینمای ما خیلی مدیون داریوش مهرجویی است.
امروز خبر به قتل رسیدن داریوش مهرجویی برای همه ما بسیار شوکه کننده بود. تازه داشتیم با خبر خودکشی کیومرث پور احمد کنار می آمدیم که حالا باید قتل داریوش مهرجویی و همسرش وحیده محمدیفر را به دوش بکشیم.
نه می دانیم و نه خبری داریم که به جزییات ماجرا بپردازیم اما آنچه از پست اینستاگرامی وحیده محمدیفر بر می آید گویا آنها مدت ها است که آزار می دیدند.
حالا که این غافلگیری ها تمامی ندارد، می خواهم کمی بهانه کنم نبودن مهرجویی را و برایتان از مهرجویی بگویم.
هامون را حتما ببینید، اگر ازدواج کرده اید یا نکرده اید، هامون روایت یک عشق است. هامون معجزه سینمای ایران است. بنشینید با همسرتان هامون را تماشا کنید.
پری را ببینید، لیلا و سارا را ببینید، این سه فیلم برای زنان ایرانی فیلمهایی سرشار از معرفت و عرفان است. فیلمهایی فراموش شده برای زنان ایرانی از آثار مهرجویی.
اگر فرزندان کوچکی دارید (10 سال به بالا) می توانید با خانواده فیلم "مهمان مامان" داریوش مهرجویی را دور هم تماشا کنید، یک درام خانوادگی صمیمی.
اجاره نشین ها را ببینید.
اگر جوان هستید، سنتوری را از دست ندهید.
سینمای مهرجویی اگر چه بعد از فیلم "سنتوری" رو به افول گذاشت و دیگر آثارش نتوانست جذابیت آثار قبلی را داشته باشد، اما متاسفانه همین آثار هم با سختی مسیر نمایش عمومی را طی کرد و بی مهری ها نسبت به مهرجویی فزونی یافت تا جایی که او را به واکنشی اعتراضی عجیب فرای روند همیشگی اش وا داشت.
حالا از خانواده مهرجویی سه دختر مانده است. مریم و صفا (حاصل ازدواج وی با فریار جواهریان) و مونا دختر آخرشان که مادرش وحیده محمدی فر به عنوان آخرین فرد کنار داریوش مهرجویی به قتل رسید.
نمی دانم دختران این سرزمین، یا دختران مهرجویی چه مسیری را پیش خواهند گرفت اما می دانم آینده برای آنها است. که اگر نبود لامینور (فیلم آخر مهرجویی) هم و غمش را برای دختران نمی گذاشت.
من، نگارنده این متن، ضمن ادای احترام به روح بزرگ این این هنرمند عزیز و همسر هنرمندشان، امیدوارم ببخشند این دنیای تلخ را، این رفتن به اجبار را. دستشان را می بوسم برای "هامون" برای "گاو" برای آنچه در وجودم از فیلمهایش رج زد.
سلام ما را برسان به آتیلای پسیانی، به کیومرث، جایتان خالی است و اما یادتان جاودانه.
پاسخ ها