طلاق، خودش بهتنهایی یه تجربهی سخت و تلخ برای هر خانوادهایه. وقتی وسط این بحران، پای بچهها هم وسط کشیده میشه، ماجرا خیلی پیچیدهتر و دردناکتر میشه. یکی از بدترین کارهایی که بعضی پدر و مادرها توی این شرایط انجام میدن، یارکشی کردن کودکان علیه همسر یا همون شریک سابق زندگیشونه. کاری که شاید تو لحظه یه جور انتقام عاطفی به نظر بیاد، ولی در واقع یه زخم عمیق و بلندمدت روی روان بچهها میذاره. در اینجا قراره خیلی صادقانه و دوستانه با هم حرف بزنیم که چرا نباید از بچههامون تو طلاق بهعنوان ابزار استفاده کنیم و یارکشی والدین در طلاق چه بلایی سر روح و روان بچهها میاره.
خیلی ساده بگیم، وقتی یکی از والدین بچه رو تشویق میکنه که طرف اون یکی والد رو نگیره یا سعی میکنه با حرفها و رفتارش نظر بچه رو به نفع خودش تغییر بده، یعنی داره یارکشی کردن کودکان علیه همسر انجام میده. مثلاً مادر دائم میگه: بابات ما رو ول کرد رفت، حالا تو هم نباید دوستش داشته باشی یا پدر میگه مامانت باعث شد زندگیمون خراب شه، دیگه نباید بری خونش، اینا نمونههای واضح یارکشیان.
بچهها ظرفیت عاطفی زیادی ندارن. اونا نمیتونن بین مامان و باباشون یکی رو انتخاب کنن، چون به هر دوشون عشق دارن. وقتی کار به یارکشی کردن کودکان میرسه، بچه وارد یه جنگ درونی و روانی میشه که موجب آسیب رسیدن به روحش میشه. یادت باشه، بچهها بخاطر طلاق بهاندازه کافی آسیب میبینن، حالا اگه یارکشی هم در کار باشه، له میشن.
بچه نمیدونه باید کی رو دوست داشته باشه. هر طرفی بره، احساس خیانت به اون یکی میکنه. این احساس میتونه تا سالها باهاش بمونه.
یکی از آسیبهای یارکشی کردن کودکان اینکه وقتی والدین دائم به هم بد و بیراه میگن، بچه ناخودآگاه فکر میکنه اگه از اونها به وجود اومده، پس خودش هم انسان درستی نیست. این حس بهشدت مخربه.
از دیگر آسیبهای یارکشی کردن کودکان علیه همسر اینه که وقتی یکی از والدین کاملاً حذف میشه یا بچه مجبور میشه با یکی زندگی کنه که مدام از اون یکی بد میگه، حس تنهایی و ناامنی شدید به سراغش میاد.
یارکشی کردن کودکان علیه همسر یه ظلم بزرگه. نه به همسر سابق، بلکه به بچهای که هیچ نقشی تو طلاق نداشته و فقط قربانی این ماجرا شده. یادت باشه، رابطهی بچهات با پدر یا مادرش، جدای از رابطهی تو با همسرته. نذار حسهای تلخ و بد خودت، آیندهی بچهات رو خراب کنه.
پاسخ ها