پل اللهوردی خان، که در نوع خود شاهکاری بینظیر از آثار دوره سلطنت شاه عباس اول است، به هزینه و نظارت سردار معروف او، اللهوردی خان، بنا و از همین رو، پل اللهوردی خان نامیده شد. نامهای دیگری هم برای این پل نوشته شده است؛ از آن جمله سیوسه چشمه، سی و سه پل، پل چهارباغ، پل جلفا و پل زایندهرود.
تاریخ بنای این پل را شیخ علینقی کمرهای، شاعر زمان شاه عباس، در قطعه شعری به صورت ماده تاریخ سال ۱۰۰۵ (هجری قمری) دانسته است. این سال، درست مقارن ایامی بود که خیابان بینظیر چهارباغ هم ساخته شد.
پل اللهوردی خان در حدود ۳۰۰ متر طول و ۱۴ متر عرض دارد و طویلترین پل زایندهرود است. در دوره صفویه، مراسم جشن آبریزان یا آبپاشان در کنار این پل برگزار میشد. در سفرنامههای سیاحان اروپایی آن دوران اشارههایی به برگزاری این جشن شده است. ارامنه جلفا هم مراسم خاجشویان خود را در محدوده همین پل برگزار میکردهاند.
یکی از تفریحات شاهعباس شرکت در مراسم جشن آبریزان یا آبپاشان بود. آبریزگان یا آبریزان یکی از جشنهای باستانی ایرانیان پیش از اسلام بوده است. ایرانیان قدیم در روز ۱۳ تیرماه هر سال جشنی بزرگ میگرفتند و در این روز با آب و یا گلاب بر سر و روی هم میپاشیدند. شاه عباس هم چنان که منشی مخصوص وی اشاره کرده است، مراسم مخصوص این جشن را با تشریفات بسیار انجام میداد.
در این روز اگر شاه در اصفهان بود مراسم آبریزان در کنار زاینده رود و نزدیک پل سی و سه چشمه و اگر در مازندران یا گیلان بود در کنار دریای خزر انجام میشد. شاه با جمعی از بزرگان دولت و سرداران و مهمانان خارجی خود در زیر یکی از طاقنماهای پل مینشست و به تماشا مشغول میشد.
پل خواجو، پل شاهی یا پل بابا رکنالدین، که از اواخر دوره تیموری شالودههایی داشت، به دستور شاه عباس دوم به صورت امروزی آن در سال ۱۰۶۰ (هجری قمری) ساخته و غرفههای آن با تزئینات کاشیکاری و نقاشی پوشیده شد. پل خواجو به هنگام طغیان آب زایندهرود منظره بسیار جالبی به خود میگیرد. ساختمان مخصوصی که به بیگلربیگی شهرت دارد، برای اقامت موقتی شاه صفوی و خانواده او در وسط پل بنا شد، که هم اکنون نیز وجود دارد و اتاقهای آن دارای تزئینات نقاشی است.
نام اصلی این پل در ماخذ دوران صفویه پل شاهی است و خواجو نامی است که طی دو قرن اخیر به مناسبت مجاورت با محله خواجو به آن داده شده است و هیچ ارتباطی نیز با نام خواجوی کرمانی، شاعر قرن هشتم هجری، ندارد، چندان دور از آن جهت که از روی این پل به سوی شیراز میرفتند پل شیراز نیز نامیده میشد.
پل شهرستان قدیمیترین پل زایندهرود است که به عقیده برخی از پژوهشگران، اساس امروز آن ساسانی است؛ ولی ریشه و پایه هخامنشی دارد. قسمتهای فوقانی آن نیز الحاقاتی از آثار دوران دیالمه و سلاجقه را دربر میگیرد.
در زمانهای قدیم، این پل به نام پل گِی و پس از اسلام به جی شهرت داشت و هم اکنون نام جی به بلوک وسیعی در کنار این پل اطلاق میشود. از نظر معماری و قدمت زمان ساخت در مجموعه پلهای قدیمی ایران تنها پلهای دزفول و شوشتر با این پل برابری میکنند که تاریخ ساخت آنها دوره ساسانیان است.
آثار بر جای مانده، مسجد جامع جی از دوران سلاجقه، مقبره الراشد بالله، خلیفه عباسی، که در سال ۵۳۲ (هجری قمری) به دست یکی از پیروان حسن صباح در جی به قتل رسید و قلعه قدیمی اصفهان به نام کهندژ سارویه و حصار جی را در کنار این پل تاریخی میتوان دید.
پل مارنان در اصل ماربین نام داشت که خود ماربین اسم تصحیف مهربین از فرنگ اوستایی است. چون قرنها پیش از ظهور زردشت معبد مهرپرستان بر فراز کوهچه آتشگاه از تمام روستاهای اطراف آن دیده میشد، نام این بلوک هم مهربین بود. در دوره ساسانیان این نام در زبان پهلوی ساسانی به ماربین تصحیف و به دنبال آن، در در دوران اسلامی پیوسته با همین نام شناخته شده است.
درباره قدمت ساختمان این با یادآور میشویم که از زمانهای بسیار دور همچنان که پل جی یا پل شهرستان واسطه اتصال شمالیترین ساحل شهری زایندهرود به جنوبیترین ساحل مقابل آن بود، پل مارنان نیز واسطه اتصال دو ساحل شمالی و جنوبی رودخانه در غربیترین قسمت شهر اصفهان بوده و قصبات و روستاهای آباد و سرسبز ماربین از طریق این پل به روستاهای مقابل آن در ساحل جنوبی رودخانه متصل میشده است. شکل امروزی پل مارنان با نمای ساختمانی آن در عصر صفویه تغییری نکرد؛ ولی پی در پی تعمیر شده است.
پلی سعادتآباد یا جویی که با عرض کم و طول حدود ۱۴۷ متر بر بستر زایندهرود بین دو پل اللهوردی خان و پل خواجو ساخته شده است، از بناهای دوره شاه عباس دوم در سال ۱۰۶۵ (هجری قمری) است. این پل برای عبور و مرور عامه مردم نبود، بلکه صرفا وسیله ارتباط باغهای سلطنتی دو ساحل شمالی و جنوبی رودخانه؛ یعنی، باغ معروف به باغ دریاچه با باغهای وسیع سعادتآباد بین پلی اللهوردی خان و پل خواجو و بناهای باشکوه هفت دست، آیینهخانه، کشکول و نمکدان و محل عبور خانواده شاه صفوی، امرا، اشراف، مهمانها و سُفرایی بوده است که اجازه ملاقات با شاه عباس دوم را داشتند.
باغ سعادتآباد باغی بزرگ با چشماندازی به بستر زایندهرود بود و شاه و مهمانان او مراسم آتشبازی، چراغانی و قایقرانی بر روی بستر رودخانه، به خصوص قسمتی را که بین پل سعادتآباد و پل خواجو قرار داشت، از تالار عمارت آیینهخانه تماشا میکردند. سیاحان خارجی دوره شاه سلیمان صفوی مانند سانسون و کمپفرد سفرنامههای خود از مهمانیهای باشکوه و مراسم اعیاد و شرفیابی سُفرای خارجی به تفصیل سخن گفتهاند.
وجه تسمیه این پل به جویی و در تلفظ عامه مردم جویی و به غلط چوبی، که در یک قرن اخیر متداول بوده است، به مناسبت جوی کوچک ظریفی از سنگ پارسی بود که در عهد صفویه بر روی پل تعبیه کرده بودند.
این جوی، آب را از طرفی به طرف دیگر پل جاری میکرد؛ اما نام اصلی آن پل سعادتآباد بود و به مناسبت مجاورت با هفت دستگاه کاخهای سلطنتی دوره شاه عباس دوم، پل هفت دست نیز نام داشت. همچنین از آن نظر که هرگاه پل خواجو را تختهبند میکردند، در قسمت شرقی و غربی این پل آب رودخانه بر روی هم انباشته میشد و به صورت دریاچهای در میآمد، به آن پل دریاچه نیز میگفتند.
در کتاب فوائد الصفویه، که از مآخذ تاریخ عهد صفویان است، آشکارا نام این پل سعادتآباد ذکر و مؤلف، بنای شهر تازهای را به محاذات باغ سعادتآباد در سال ۱۰۶۹ (هجری قمری)، مقارن با هفدهمین سال سلطنت شاه عباس دوم، یادآور شده است.
منبع:فارس
م
پاسخ ها