روزنامه خراسان در واکنش به سخنان باهنر نوشت: تأکید او بر واژهی «اجبار»، همان روایتی را بازتاب میدهد که رسانههای خارجی از سیاست حجاب در ایران ساختهاند؛ روایتی که نظام را بهجای نهاد تنظیمگر، در نقش تحمیلکننده نشان میدهد.
عصرایران: واکنش ها به اظهارات اخیر محمدرضا باهنر، درباره حجاب همچنان ادامه دارد. چرا سخنان او از منظر فقهی و سیاسی هر دو آسیبزاست؟
اساسا این که چهره ای همچون محمدرضا باهنر با سابقه و پیشینه ای طولانی در جبهه سنتی حکمرانی و سیاسی اصولگرایی در مقطعی چنین حساس، دیدگاه هایی متفاوت از طیف فکری و جریان سیاسی خود ارائه می کند، نیازمند یک پروژه پژوهشی کیفی و تحلیلی است که چگونه می شود یک فعال سیاسی با اظهارنظر و بیان دیدگاه هایش، این گونه مورد شدیدترین حملات هم طیفی ها و هم جبهه های خود قرار می گیرد.
اگرچه جبهه اصولگرایی اکنون در عرصه و پهنه ای وسیع تر از گذشته ها و با جریان ها و طیف های متنوعی تعریف می شود اما امروز، همان هم طیفی ها بیشترین منتقدان تند و تیز او هستند.
اما باهنر در روزهای اخیر چه گفت که در معرض شدیدترین انتقادها قرار گرفت؟ بخشی از اظهارات او را مرور کنیم:
-من صراحتا عرض کردم که عده ای دنبال این بودند که حجاب باید اجباری باشد. من از روز اول اعتقادی به حجاب اجباری نداشته و ندارم. من اوایل انقلاب معاون استاندار بودم.
- اما سوال اساسی این است که حجاب اجباری نیست، اما تا چقدر برهنگی آزاد است؟ بالاخره تا یک حدی باید باشد. همه کشورها در پوشش عرف دارند باید حتما رعایت کنیم. اما این که اجباری این نوع حجاب باشد، اشتباه هست. هنوز هم عده ای دنبال حجاب اجباری هستند و جلوی مجلس تحصن می کردند... اکنون قانون حجاب اجباری در کشور لازم الاجرا نیست.
قبل از این که به موج دوم انتقادهایی که عمدتا روز گذشته به جانب باهنر روانه شد، اشاره کنیم، می توان این پرسش را مطرح کرد که آیا او که ریشه در ده ها حضور فعالیت سیاسی اصولگرایی دارد، دچار استحاله شده است یا اقتضائات زمانه، او را به تغییر در پارادایم اندیشه ای وادار کرده است؟
در پاسخ، به این دو پرسش، باید تصریح کرد که اساسا به تغییر پارادایم فکری تا آن جا که اصولی همچون انگاره های فقهی و مبانی را خدشه دار نسازد، نمی توان ایراد گرفت اما به نظر می رسد، بخشی از اظهارات آقای باهنر، به این اصول تنه زده است.
باهنر در اظهاراتش با تکیه بر واژه مبهم «اجبار»، عملاً همان تصویری را بازتولید کرده است که رسانههای خارجی در سالهای اخیر از سیاست حجاب در ایران ترسیم کردند؛ تصویری که نظام را در موضع «تحمیلکننده» نشان میدهد نه «نهاد تنظیمگر اجتماعی.»
از این رو، سخنانش از منظر فقهی و سیاسی هر دو آسیبزاست. از نگاه فقهی، انکار عملی «وظیفه حکومت در قبال واجب شرعی» نوعی تفکیک نادرست میان دین و حاکمیت میسازد و از سوی دیگر از منظر سیاسی نیز، چنین سخنی در مقام عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، پیام متناقضی به جامعه مخابره میکند. گویی نهادی که خود وظیفهاش حل تزاحم میان «شرع و مصلحت» است، اکنون در جایگاهی قرار دارد که اصل شرع را به نام مصلحت، قابل تعلیق میداند.
در شمار واکنش های جدید، حجت الاسلام محمد قمی، رئیس سازمان تبلیغات اسلامی کشور روز گذشته چنین نوشت: «مسئول بیهنر، واقعاً نمیداند که با «نظرات خطا و بیجا» درباره حجاب و پوشش اجتماعی، فضا را برای هنجارشکنی بیشتر باز میکند و انسجام ملی را تحتالشعاع قرار میدهد!؟»
او همچنین در صفحه خود در شبکه ویراستی نوشت: بیهنریِ همه ما مسئولینِ سهیم، فرصتِ حضور اجتماعی بانوان و جوانان را بعضاً به مسیر اشتباه کشانده و دستاویزی برای سوء استفاده بدخواهانِ مردم ساخته است. به سهم خودم شرمنده ملت فرهیخته و متدین ایران اسلامی هستم. متأسفانه آنچه درهیاهوی سیاسی فراموش شده است؛ «هویت، شخصیت و نقش فاخر زن» است
در میانه انتقادها به باهنر، سعید آجرلو روزنامه نگار حوزه اصولگرایی چنین گفت: گفته های جدید آقای باهنر درباره حجاب و تقسیم بندی ۱۰ به ۹۰ او درباره جامعه را می توان به منزله نشانه ای از دوطیفی شدن راست سنتی دانست. گروهی مانند باهنر و گروهی چون موتلفه که الان می توان گفت با هم فاصله علنی دارند... من از مدت ها پیش این چرخش فکری را در باهنر حس کرده بودم. نوع مناظره او با شکوری راد هم نشان داد که او انگیزه ایستادن در جایگاه قبلی اش را ندارد و باهنر سابق نیست. جدا از این که حرف های او قابل اشکال و نقد فراوان است، باید گفت که راست سنتی هم تجربه های جدیدی را پیش رو دارد.
عبدالله گنجی دیگر فعال رسانه جبهه اصولگرا، اما متفاوت، تند و همراه طعنه مجموعه ای از فکت ها را نثار باهنر کرد و نوشت: حدود ۳۰ نفر از انقلابیون دوآتشه یا پاکار ج.ا که تدریجا منتقد و مخالف شدند و یا بریدند و فاصله گرفتند را از جهت علت تغییر مطالعه کردم.
۹۵ درصد شروع مسئله شان از یک امر شخصی است اما در هیبت دلسوز ظاهر و پشت مردم می روند.علت عمدتا:
اما برخی که تازه با شیب ملایم شروع کردند مانند باهنر را هنوز کشف نکرده ام. قدری زمان می برد.
پاسخ ها