همدستی زن جوان با مرد قوی هیکل برای سرقت از مردان پولدار با دستگیری آنها پایان یافت.
روزنامه ایران: چند روز قبل مرد جوانی به پلیس مراجعه کرد و از سرقت خودرواش خبر داد و گفت: مدتی قبل با زنی به نام شهین در اینستاگرام آشنا شدم و پس از چند بار ملاقات ارتباطم با او به هم خورد. چند شب قبل در یک میهمانی شبانه شرکت داشتم که شهین را هم آنجا دیدم.
بعد از پایان مهمانی که می خواستم سوار خودرو ام بشوم و به سمت خانه بروم، او نزدیک آمد و مرا به مرد قوی هیکلی که همراهش بود نشان داد و گفت این همان مردی است که مرا اذیت کرده بود؛ او هم به سراغم آمد و بشدت مرا کتک زد و با چاقو زخمیام کرد. وقتی در بیمارستان به هوش آمدم متوجه شدم که آنها بعد از ضرب و جرح من، سوئیچ خودروام را برداشته و پژوام را به سرقت بردهاند.
با شکایت این مرد، تصویر چهره نگاری از شهین و مرد قوی هیکل انجام شد و در حالی که تحقیقات برای دستگیری آنها ادامه داشت، مرد جوانی در شکایتی مشابه از این زوج شکایت کرد و گفت: از محل کارم خارج شدم تا به خانه بروم که شهین را دیدم.
مدتی قبل با او در فضای مجازی دوست شده بودم اما مرد قوی هیکلی که همراهش بود را نمیشناختم. شهین ناگهان شروع به داد و فریاد کرد و مرد همراهش نیز به من حمله کرد. در این میان گردنبندم که 100 میلیون تومان قیمت داشت و وسایل باارزشی را که همراهم بود، سرقت کردند. با کمک رهگذران به بیمارستان منتقل شدم و تحت درمان قرار گرفتم.
در ادامه ردیابیها مأموران گشت کلانتری در یکی از خیابانهای پایتخت به خودروی پژویی مشکوک شدند که زن و مردی جوان سرنشینان آن بودند. خودرو با سرعت زیاد در حال حرکت بود و مأموران به راننده خودرو دستور ایست دادند. اما پژوسواران بدون توجه به هشدارهای پلیسی به فرار خود ادامه دادند و در نهایت مأموران پس از دقایقی آنها را دستگیر کردند.
راننده پژو ابتدا مدعی شد به خاطر همراه نداشتن مدارک شناسایی خودرو، فرار کرده است. اما استعلام پلاک خودرو نشان میداد که خودرو متعلق به شاکی اول پرونده زوج سارق است.
بدین ترتیب شهین و مرد قوی هیکل به نام مهرداد بازداشت شدند و در تحقیقات به سرقتهای سریالی با شگردی خاص اعتراف کردند. متهمان به دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت در اختیار کارآگاهان اداره آگاهی قرار داده شدند و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.
شهین که طراح این سرقتها بود، در این باره گفت: مدتی بود که ایده سرقت از مردان پولدار به ذهنم خطور کرده بود اما به تنهایی نمیتوانستم آن را اجرا کنم. وقتی صفحه اینستاگرام مهرداد را دیدم، متوجه شدم که او ورزشکار است و بدنسازی و بوکس کار میکند. همین مسأله علتی شد برای آشنایی ما.
من در فضای مجازی با مردان جوان که پولدار بودند آشنا میشدم و بعد از اینکه اطلاعات وضعیت زندگی و رفت و آمدهایشان را به دست میآوردم به بهانهای با آنها قطع رابطه میکردم. بعد یک جایی سرراهشان سبز میشدم و به دروغ و در مقابل دیگران بلند فریاد میزدم که این همان شخصی است که مرا مورد آزار قرار داده و مهرداد هم به او حمله میکرد و کتکش میزد. از آنجایی که به نظر میرسید مسأله ناموسی است معمولاً کسی برای پادرمیانی یا برخورد با مهرداد وارد عمل نمیشد. ما هم خودرو یا پول و طلاهای او را سرقت می کردیم.
پاسخ ها