از آنجایی که در طول تاریخ، زنان به نوعی قشر فرودست محسوب میشدند به همین دلیل بحث ترحم همواره وجود داشته و دارد. همان طور که در شرایط کنونی هم شاهد هستیم که برخی از مردان برای جلب ترحم افراد جامعه، از عامل «تکدیگری با لباس زنانه» به عنوان ابزار کسب درآمد استفاده میکنند.
آرمان ملی: «گاهی ما به دنبال دستگیری متکدی خانم هستیم و وقتی او را دستگیر میکنیم متوجه میشویم که او یک مرد است و برای اینکه شناخته نشود و به قولی بهتر دل مردم را به دست آورد و درآمد بیشتری داشته باشد، لباس زنانه و چادر میپوشد!» این بخشی از صحبت های سمیرا رجبی محمودآبادی، یک کارشناس جمعآوری متکدیان در گفت وگو با ایلنا و درباره جمع آوری متکدیان در مشهد است که به موضوع مهم و تاریخی در ایران اشاره دارد، هر چند که نگاه این کارشناس به یک موضوع خاص است، اما ریشه این گفته ها در نگاه ترحم برانگیز به زنان تداوم نگاه مردسالارانه در جوامعی است که در حال دوران گذار از سنت به مدرنیته هستند. همان طور که این کارشناس در گفته هایش در این رابطه معتقد است که این موضوع خنده دار و عجیب به نظر می رسد و باور دارد که «متکدیان شگردهای خاص خود را دارند» اما در عین حال بر این امر اذعان می کند: «مردم ایران بسیار مهربان هستند و براساس آموزههایی که از کودکی به ما آموختهاند، همیشه از افراد ضعیف جامعه به شیوههای گوناگون حمایت میکنیم، ولی باید در این زمینه و اینکه مردم چگونه به این افراد کمک کنند فرهنگسازی صورت پذیرد.»
اما این اتفاق به ظاهر اجتماعی و جاری در کف جامعه ریشه های نگاه جامعه ایرانی به زن را نشان میدهد. بسیاری بر این باورند که زن در جامعه ایرانی موجودی ترحم براگیزتر از مردان است و مردان چون در طول تاریخ قدرت بدنی و دارای مالکیت بیشتر هستند، کمک مادی به این نوع جنس نباید صورت پذیرد، چون آنها باید کار کنند و از این راه به درآمد برسند و ده ها موضوع دیگر که در لابه لای این موضوعات نهفته است که می توان آنها را بررسی کرد.
ترحم در دوران گذار
برای بررسی بیشتر این موضوع به سراغ دکتر حمید مستخدمین حسینی، جامعهشناس رفتیم و او در این رابطه میگوید: «موضوع ترحمِ بیشتر به زنان، ناشی از روح مرد سالاری در جامعه است که هنوز در میان مردم وجود دارد. از آنجایی که در طول تاریخ، زنان به نوعی قشر فرودست محسوب میشدند به همین دلیل بحث ترحم همواره وجود داشته و دارد. همان طور که در شرایط کنونی هم شاهد هستیم که برخی از مردان برای جلب ترحم افراد جامعه، از عامل «تکدیگری با لباس زنانه» به عنوان ابزار کسب درآمد استفاده میکنند. شاید برخی معتقد باشند که امروزه اینگونه تفکرات در دنیای مدرن وجود ندارد و عجیب و خنده دار است، اما جامعه ایرانی در حال سپری کردن «دوران گذار» است؛ دورانی که سنت نه آنچنان قدرت دارد که بتواند نقش کنترلِ اجتماعی خود را ایفا کند و نه مدرنیسم به معنی واقعی کلمه وارد جامعه ایرانی شده است و این موضوع نشان می دهد که جامعه مرحله گذار را سپری می کند. هنوز جامعه ایرانی مابین سنت و مدرنیسم در تلاطم است و به همین دلیل بسیاری از آیتمهای مرتبط با دوران سنت هنوز هم وجود دارد و نقش خود را در کف جامعه بازی میکند.
طلاق های عاطفی، آسیب دیگر
وی در پاسخ به این سؤال که این دورانگذار به غیر از تکدیگری مردان با لباس زنانه و برانگیختن حس ترحم نسبت به زنان، در چه بخشهایی از جامعه خود را در قالب آسیب نشان میدهد، میگوید: این بحث و طرح این موضوع به شدت گسترده است و در بسیاری از حوزههای اجتماعی میتوانیم این امر را مشاهده کنیم. به عنوان مثال در بحث آسیبهای اجتماعی و طلاق و مباحث مرتبط با طلاق عاطفی، یکی از عوامل اصلی افزایش این موضوعات در جامعه ما به همین آنومی و همین دورانگذار باز میگردد. در طول تاریخ یکی از منابع قدرت در گروهها و خانواده که مالکیت، پول، قدرت جسمانی و… متعلق به آنها بود، مردان هستند. تا قبل از دچار شدن جامعه به این آنومی نیز، مالکیت در کنار سواد، اطلاعات و… متعلق به مردان بود، اما اتفاقی که در شرایط فعلی رخ داده با ورود امری به نام مدرنیسم به ایران، خانمها دارای سطح تحصیلات بالایی شده اند و به همان نسبت شغل های مهم و منابع مالی و درآمدی بالا را از آن خود کرده اند که موجب شده به دنبال برابری با مردان باشند. اما در روح جمعی جامعه ایرانی، هنوز نگاه و تفکر مردسالاری نهفته است. مردهای ایرانی به این راحتی نمیتوانند قبول کنند که جایگاه خود را در خانواده و جامعه از دست داده اند. این تفکر بیشتر در نسلهای دهه ۴۰ تا ۵۰ و تا حدودی دهه ۶۰ وجود دارد، و مردهای دهه ۵۰ و ۶۰، مرد سالاری تام و کامل را دیده و لمس کرده اند و همین امر باعث شده و در ناخداگاه جمعیشان هنوز این تفکر، حضور و بروز داشته باشد. به همین دلیل است که زنان نگاه به مدرنیسم دارند و مردان نگاه به سنت!، اما در واقعیت، ما در دوران گذار هستیم و این موضوع باعث بروز اختلافات در خانواده و در نهایت به طلاق رسمی و عاطفی می شود. با این توضیحات زنها به این دلیل قابل ترحمتر از مردان هستند که تفکرات گذشته و سنتی در میان مردان امروز جریان دارد. شاید بسیاری به شعار بگویند برابری مرد و زن، اما در حریم خصوصی بسیاری که این شعار را به زبان می آورند، بحث ارجحیت مرد و مردسالاری در رفتار آنها بروز پیدا میکند. همین امر باعث می شود که وقتی یک خانم یا دختر بچهای را در خیابان یا مترو میبینید که مشغول تکدیگری است، بیشتر دلتان میسوزد و می خواهید به آنها کمک کنید.
حمید مستخدمین حسینی در پایان صحبت هایش و وضعیت جامعه ایرانی در آینده خاطر نشان می کند: این مرحلهای از تاریخ است که باید از آن گذر کنیم و من باور دارم که نسل «z» و همان دهه هشتادیها این دیدگاه ها را ندارند. در گنجینه ذهنی این نسل (که از دوران باستان به نسل ما رسیده آن هم به دلیل زندگی در دهه ۴۰- ۵۰ و ۶۰ با مردمان مردسالار) تفکرات ترحم برانگیز دیگر وجود ندارد و آنها اینگونه موضوعات سنتی را نمیپذیرند و ترحم به جنس مخالف که مرحلهای از تاریخ است، به مانند دیگر کشورهای توسعه یافته قطعاً در آیندهای نه چندان دور در کشور ما نیز حذف خواهد شد.
پاسخ ها