حالا که قسمت هفتم سریال زخم کاری، بازگشت پخش شده، میشود به راحتی پیشبینی کرد که این اوج التهاب داستان است، در واقع زخم کاری در این قسمت اخیر نشان داد که قرار است از این به بعد فضای ملتهبتری را تجربه کنیم، تمام پیچهای داستانی تا اینجا طوری بوده که به همین نقطه التهاب برسیم.
برترینها: حالا که قسمت هفتم سریال زخم کاری، بازگشت پخش شده، میشود به راحتی پیشبینی کرد که این اوج التهاب داستان است، در واقع زخم کاری در این قسمت اخیر نشان داد که قرار است از این به بعد فضای ملتهبتری را تجربه کنیم، تمام پیچهای داستانی تا اینجا طوری بوده که به همین نقطه التهاب برسیم.
از اغواگریهای سمیرا که دائم به سمت کانون قدرت میچرخد تا شطرنج پیچیده طلوعی و حتی مناسبات املشی و طلوعی و حتی نقش منفعلانه جاوید و دوس همراهش همه در جهت رسیدن به نقطه اوج التهاب بوده است.
بازخوردهایی که در فضای شبکههای اجتماعی نسبت به این قسمت اخیر مشاهده شده بیشتر حول این محور است که شاید فضای سریال میتواند لطیفتر باشد، اما در نظر داشته باشید که زخم کاری جایی از مناسبات پشت پرده مافیاهای اقتصادی و بعضا سیاسی و رانتی ایران را دست گذاشته که ذاتا آکنده از خشونت و تباهی است، اینجای اجتماع و مناسبتاش در واقع با کسی شوخی ندارند.
پای کلی پول و منابع مالی هنگفت در میان است. آدمها لزوما در چنین موقعیتهایی از شرایط انسانی و عاطفی یک انسان نرمال دور هستند. اینجا هم در این دومینوی پر از نیرنگ و خشونت مالک و طلوعی و سمیرا و دیگران، آن چه که بیشتر از هر چیزی مشهود است منفعتطلبی و شهوت قدرت است.
حتی کسی مثل میثم هم که از کودکی در چنین مناسباتی غوطهور بوده، درک درستی ازاین میزان قدرتطلبی را ندارد در نهایت به هوش و موقعیتسنجی دیگرانی چون سمیرا تکیه میکند. طبیعی است که تماشای این حجم از قساوت خیلی مطلوب نیست اما نکته مهم اینجاست که اینها برشی از واقعیت پنهان در پشت پرده مافیاهایی است که ثروت عمومی را به یغما میبرند. در واقع زخم کاری التهاب و تشویش را در جهت مستند کردن یک دوران و یک برهه به کار برده است، میشود بعدا این کار را تماشا کرد و حال و هوای یک دوران را در آن دید.
سفر غیرمنتظره میثم به ترکیه وماجراهایی که در آن جا انتظارش را میکشد یک نمونه از صدها نمونهایست که در ظاهر آرام این شهر اتفاق میافتد و در مخیله افراد عادی جامعه نیست، مساله بیشتر از هر چیز مساله پول و قدرت است. نحوه ترسیم شخصیت سمیرا گوشه ای از مناسباتی را نشان میدهد که تصورش را هم نمیتوانیم داشته باشیم، دوری از کلیشههای رایج درباره زنانی که عمدتا فداکار و در جایگاه مادر پذیرفته شدند، اینجا اما یک زن در اوج قدرت و هوش قرار دارد، همین مورد هم نشان می دهد که زخم کاری چقدر فرزند زمانه خویشتن است.
سندیت یافتن یک اثر هنری به همین اندازه در جزییات و نکات ظریف نهان میشود که گاه از دور اصلا قابل لمس نیست، همین ماجرا در فاز دیگری در سریال میبینیم جاییی که قلاب املشی و تبانیاش با طلوعی به یک آتوی کاملا خصوصی مرتبط است، حالا البته باید در قسمت بعدی منتظر باشیم و ببینیم که سرنوشت وتقاطع میثم و املشی به کجا خواهد رسید. داستان پر پیچ و خمی مثل داستان زخم کاری یک داستان کاملا رئال است رئالیسم گاه در شرایطی در اوج خشونت معنا میگیرد مثل همه آن چه که در آثار اسکورسیزی و آثار درخشانی مثل سه گانه پدرخوانده مشاهده کردهایم، طبع و ماهیت چنین آثاری که ذاتا افشاگر هستند، میطلبد که در روایت بدون لکنت و در صراحت تمام باشند.
پاسخ ها