زن جوان میگوید شوهر سابقش او را فریب داده و باعث شده به اتهام حمل مواد مخدر دستگیر شود.
اعتماد: فرزانه دختری است که در کودکی رها شده و دوران کودکی و نوجوانیاش را در بهزیستی سپری کرده است.
او که به دنبال سعادت و خوشبختی است حالا در دام افتاده است؛ فرزانه برای سایت جنایی از روزهای زندگیاش میگوید:
*چند سال داری؟
20 ساله هستم.
*آنطور که در پروندهات آمده از همسرت جدا شدهای. درباره زندگیات بگو.
من وقتی 18 ساله بودم ازدواج کردم، همسرم هم در بهزیستی بزرگ شده بود و از این جهت فکر میکردیم میتوانیم همدیگر را درک کنیم اما زندگی ما چند ماه بیشتر خوب نبود، بعد دعوا و درگیریمان شروع شد.
*چرا با شوهرت به مشکل برخوردی؟
خیلی عصبی بود، بعد متوجه شدم معتاد شده است. با اینکه من را دوست دارد و من هم او را دوست دارم ولی ادامه زندگی برایم ممکن نیست.
*بچه هم داری؟
بچه نداریم. اگر بچه داشتم با این وضعیتی که دارم خیلی شرایط سخت میشد.
*چه مدت است از شوهرت جدا شدهای؟
سه ماه است که جدا شدهایم. من در یک کارگاه خیاطی کار و در یک پانسیون هم زندگی میکنم. برای اینکه بتوانم پولهایم را جمع کنم و برای خودم چیزی بخرم در پانسیون زندگی میکنم.
*حالا چرا بازداشت شدی؟
مقصر شوهر سابقم بود. من هنوز روزبه را خیلی دوست دارم. ما با هم ملاقات میکردیم، بعد از جدایی هم او را میدیدم. همین که صدایش را میشنیدم برایم کافی بود. یک روز به من گفت از دوستش یک بسته سیگار برایش بگیرم من هم این کار را کردم، نمیدانستم در بسته سیگار مواد جاساز شده است. وقتی پلیس دستگیرم کردم فهمیدم چه شده است.
*موضوع را به بازپرس گفتهای؟
بله گفتم اما روزبه حاضر نیست بگوید مواد مال او بوده و من از چیزی خبر نداشتم. بازپرس هم میگوید برای حرفهایت مدرک نداری.
*کسی هست کمکت کند؟
یکی از دوستانم پیگیر کارهایم است. او زن خوبی است، برایم وکیل گرفته تا ببینیم خدا چه میخواهد.
*خودت هم مواد مصرف میکنی؟
هیچ چیز مصرف نمیکنم. من در دام افتادم، خدا لعنت کند روزبه را. زندگیام را نابود کرده، تنها اشتباه من این است که او را دوست داشتم.
پاسخ ها