اگر کسی شروع به صحبت درباره چیزی کرد که ناراحت کننده است یا حس بدی به شما میدهد، قبل از اینکه موضوع صحبت را به سمت چیزی کاملا متفاوت برگردانید، یک اعلام کوتاه و ساده گاهی واقعا کافی خواهد بود. بیشتر افراد میفهمند که از موضوع پیش آمده خوشتان نمیآید و اثرش روی شما چیست.
اگر کسی در یک مهمانی موضوعی را پیش کشید که میتواند سبب مشاجره و اختلاف بشود میتوانید بگویید: «در مورد این موضوع نظرها بسیار زیاد و متفاوت است. بیایید در مورد موضوعی جالبتر حرف بزنیم، مثلا ...؟».
اگر کسی در مورد بهم خوردن رابطه عاطفیتان حرفی زد میتوانید بگویید: «پایان سختی بود، اما به من این فرصت را داد که با آدمهای بهتری که از بودن در کنارشان بیشتر لذت میبرم آشنا شوم. مثلا با کسی آٔشنا شدهام که مثل من اهل سفر و ماجراجویی است و با هم به ... رفتیم. راستی آخرین سفر شما چطور بود؟».
اگر کسی به شما یادآوری میکند که شغلی که دوست داشتید را پیدا نکردید میتوانید بگویید: «بله، خیلی ناراحت شدم، اما مصاحبههایی که پشت سر گذاشتم باعث شدند نظرم در مورد حرفهای که برای من مناسبتر است عوض شود.».
اگر گفتگوی شما از مسائل جالب به سمت موضوعات خسته کننده و بیخودی رفت میتوانید بگویید: «چیزهایی که میگویی درست است، اما من دوست دارم در مورد - (هر موضوعی که قبلا درموردش حرف میزدید و جالب بود) ـ بیشتر حرف بزنیم».
اطلاعات طرف مقابل را تحسین کنید
یکی از بهترین راههای تغییر جهت دادن موضوع گفتگو این است که فرد مقابل را بابت چیزی که ارتباط کمی با موضوعِ در جریان دارد تحسین کنید. مثلا اگر او در حال انتقاد کردن از یک ایدهی سیاسی که مورد قبول شماست میباشد میتوانید بگویید: «من جذب عقیده و نظری که داری شدهام، این اطلاعات را از کجا به دست آوردهای؟»، (یا بیشتر در چه زمینهای مطالعه میکنی؟).
از یک عبارت یا کلمه برای فاقد وقفه وارد شدن به موضوعی متفاوت استفاده کنید
گاهی آدمها شروع به حرف زدن در مورد چیزی میکنند که مورد علاقهی شما نیست یا چیزی در موردش نمیدانید و بدین ترتیب حرفی هم برای زدن ندارید.
یک گفتگوی یک طرفه میتواند واقعا خسته کننده باشد، اما شما میتوانید انتخاب کنید ساکت بمانید و گوش دهید و گوش دهید یا اینکه به دنبال کلمهای به عنوان راه فرار از این حالت به موضوعی دیگر باشید. خوب گوش دهید و کلمه یا عبارتی در کلام طرف مقابلتان پیدا کنید که فورا فرصتی برای تغییر جهت موضوع گفتگو ایجاد کند.
چند نمونه:
اگر کسی شروع به صحبت در مورد آخرین مدلهای لباس کرد و شما علاقهای به این موضوع ندارید میتوانید بگویید: «از مُدهای زمستاتی حرف زدی؛ میبینی هوا چقدر ناگهانی سرد شده؟» سپس میتوانید همین موضوع را ادامه دهید.
اگر کسی پشت سر هم در مورد مسابقات والیبال حرف میزند و این موضوع شما را خسته میکند به محض اینکه از تکنیک و مهارت یکی از بازیکنان حرف زد میتوانید بگویید: «راستی مدتی است به این فکر میکنم که یک مهارت نوین یاد بگیرم. نمیدانم سراغ موسیقی بروم بهتر است یا نقاشی؟». مهم نیست که واقعا چنین قصدی را دارید یا نه، مهم این است که صحبتهایی پیش خواهد آمده که موضوع خسته کنندهی قبلی دیگر نخواهد بود.
پس متوجه شدید که میتوانید حتی از یک کلمه استفاده کنید و موضوع را کاملا برگردانید، فقط کافیست هوشیار باشید و آن کلمه را زود پیدا کنید!
تغییر ناگهانی موضوع وقتی که طرف مقابل نفس میگیرد
یک راه دیگر برای تغییر مسیر گفتگو این است که صبر کنید تا طرف مقابلتان برای نفس گرفتن مکث کند و سپس فورا موضوع دیگری را به میان بکشید.
بیشتر افراد این اشاره را توجه میشوند و میفهمند این تغییر موضوع، اتفاقی یا غیرعمدی نیست، اما اگر کارساز نبود دوباره سعیتان را بکنید! وقتی این شیوه را به کار میبرید همزمان لبخند بزنید تا طرف مقابلتان شما را به عنوان یک مخالف نبیند یا تصور نکند مصاحب خوبی نیستید.
چند نمونه:
اگر طرف مقابلتان شروع حرف زدن و ایراد گرفتن از کسی کرد که حضور ندارد، به یک مکان یا شیء اشاره کنید و نظرتان را درموردش بگویید.
اگر کسی در مورد مشکلش با شرکتی که شما در آن کار میکنید شروع به حرف زدن کرد میتوانید لبخند بزنید و بپرسید آیا حیوان خانگی دارد و اگر دارد چیست و ... او باید متوجه منظور شما بشود و بفهمد که کارمند آن شرکت هستید و در چنین گفتگوهایی محدودیتهایی دارید.
اگر کسی شروع به ایراد گرفتن از یکی از دوستان یا همکارانتان کرد، یک لبخند بزرگ بزنید و از او در مورد سفرش، اتومبیل جدیدش، ... بپرسید.
رک و راست باشید
گاهی با وجود به کار گرفتن تمام شیوههای غیر مستقیم برای عوض کردن موضوع گفتگو که علاقهای به آن ندارید، طرف مقابل دست بردار نیست و موضوع را رها نمیکند. در این زمانها شما باید کمی مستقیمتر عمل کنید و اجازه بدهید او بداند که شما ترجیح میدهید در مورد مسئلهی دیگری حرف بزنید.
چند نمونه:
من معذرت میخواهم، اما این موضوع، خاطرات بدی را در ذهن من تداعی میکند و من ترجیح میدهم در مورد چیز دیگری حرف بزنیم.
من چیزی در این مورد نمیدانم.
میشود لطفا در مورد موضوعی که هر دو از آن خوشمان بیاید حرف بزنیم؟
من به راحتی نمیتوانم در مورد مذهب، با افرادی که با من هم عقیده نیستیند گفتگو کنم.
بگذریم؛ من از لباس شما خیلی خوشم آمده، هماهنگی قشنگی با رنگ چشمهایتان دارد.
من و شما به وضوح عقاید متفاوتی در زمینهی سیاست داریم. چرا در مورد موضوعاتی که زمینههای مشترکی در آنها داریم حرف نزنیم؟
بهانهای برای ترک طرف مقابل پیدا کنید
گاهی از هر تاکتیکی استفاده کنید نتیجه نمیگیرید. پس به جای اینکه بحث کنید یا انرژیتان را صرف چگونه تغییر دادن بحث نمایید، نگاهی به دوروبرتان بیندازید و بهانهای پیدا کنید تا حتی موقتا هم که شده از او فاصله بگیرید. مثلا میتوانید بگویید: «معذرت میخواهم، من باید الان همسرم را پیدا کنم و چیزی به او بگویم».
اگر تصمیم گرفتید دوباره پیش همین فرد برگردید، مجهز به یک موضوع جالب برای گفتگو باشید. به احتمال بسیار زیاد او دیگر موضوع قبلی را فراموش کرده است یا فهمیده است که این موضوع چیزی نیست که در شما موردش حرفی بزنید. اگر باز هم موفق نشدید فقط کافیست بگویید: «معذرت میخواهم، من باید بروم!».
از قبل آماده باشید
یکی از بهترین راههای عوض کردن موضوع گفتگویی که مورد پسندتان نیست این است که از قبل با لیستی از موضوعات خوب برای شروع گفتگو آماده باشید. مثلا:
تغییرات آب و هوا
تیمهای ورزشی و بازیها
برنامهها تلویزیونی جالب و فیلمهای سینمایی نوین
رستورانها و غذاهای مورد علاقه
منبع: برترینها
پاسخ ها