اما یک ماجرای غم انگیز باعث شد که صنعت پارچه بافی در دوره قاجار ضعیف و ضعیفتر شود؛ و در ادامه و با روی کار آمدن رضاشاه به جای بافتههای وطنی طاقه طاقه پارچه انگلیسی و بعدها لباس خارجی به ایران وارد شود.
نقش انگلستان در تضعیف صنعت پارچه بافی ایران
برای فهم آنچه که در طول دوره قاجار اتفاق افتاده و باعث نابودی صنعت پارچه بافی در ایران شده، تنها کافیست کتاب «ایران و قضیه ایران» خوانده شود…
این کتاب نوشته «لرد جورج ناتانیل کرزن» است که بعدها وزیر امور خارجه انگلستان شد. اما در زمان نوشتن این کتاب کارمند بسیار جوان وزارت امورخارجه انگلیس بود که تحت عنوان خبرنگار [در واقع جاسوس]وارد ایران شد…
گرچه ما «توهم توطئه» نداریم و در این قضیه نقش منفعت طلبی، نادانی و جهل برخی از ایرانیان آن دوره را انکار نمیکنیم، ولی فقط همین دو تکه از اعترافات لرد کرزن برای فهم ماجرا کفایت میکند.
آنجا که در صفحه ۴۸۵ میگوید: «در سال ۱۸۷۵ از لحاظ آزمایش به کاشت توتون اقدام، و از کاشتن زیتون در رودبار نزدیک رشت حمایت شد و در این مرکز به جای محصول ابریشم، زراعت خشخاش به مقادیر کلی جای ابریشم را گرفت و نتیجه کار هم بسیار درخشان بود.»
و سپس در صفحه ۴۴۱ کتابش که آرزو کرده: «روزی فراخواهد رسید که خیابانهای تهران نیز مثل اسلامبول و قاهره نمایشگاه جامه و لباس اروپائی از هر قبیل خواهد گردید.»
وقتی دختران و زنان تبریز عزمشان را جزم کردند….
اما با شروع جنبش مشروطه «حاجیه علویه خانم» همسر حاجی میرزاعلی از معتمدین بازار تبریز عدهای از زنان و دختران تبریزی را دور خود جمع کرد و با کمک آنها انجمنی تشکیل داد. انجمنی که با حمایت آیت الله میرزاحسن مجتهد تبریزی (از یاران مشروعه خواه شیخ فضل الله نوری) مواجه شد.
حاجیه علویه خانم به همراه بانوان عضو انجمن، زنان تبریزی را به دوخت لباس با پارچه وطنی تشویق کردند و مردان را به نخریدن البسه خارجی ترغیب…
خبر این تلاش در شماره ۴۱ روزنامه انجمن تبریز، مورخ ۲۰ بهمن ۱۲۸۵ شمسی برابر با ۲۵ ذی الحجه ۱۳۲۴ قمری، صفحه ۴ آمده است:
«از قرار معلوم گویا خواتین [خواهران]مکرمه تبریز مجلس و مجمعی قرار گذاشته اند که در ایام هفته جمع شده در باب ترتیبات لباس خودشان و ... صحبت کرده، حتی المقدور سعی نمایند بلکه کمتر خود و بستگانشان را محتاج متاع و منسوجات خارجه کرده، از ثروت خودشان نکاهند و در صورت امکان مدتی به همان البسه قدیم که دارند قناعت کرده، بسر برند تا بلکه به فضل خداوندی و همت مردمان غیور، کارخانهها در مملکت ایران تشکیل یابد که از احتیاج خارجه بکلی بی نیاز شوند.»
تلاش بانوان اصفهانی و لاری
البته غیر از بانوان تبریزی، بانوانی در اصفهان در لبیک به فتوای ممنوعیت پوشیدن لباس خارجی از سوی آقانورالله نجفی و بانوانی در منطقه لارستان در لبیک به فتوای ممنوعیت خرید و پوشیدن البسه خارجی توسط شیخ عبدالحسین لاری هم به حمایت از البسه وطنی پرداختند.
اما متاسفانه اندکی بعد و با شروع جنگ جهانی اول و نقض بی طرفی ایران در آن جنگ، دول روس و انگلیس کشور را به اشغال خود درآوردند. کمی بعد از آنهم که انگلیسیها رضاقلدر را شاه ایران کردند و با روی کار آمدن پهلوی اول و قلع و قمع علما و مردان غیور، سیل وارادات لباسهای خارجی به وطن سرازیر شد.
با پیروزی انقلاب اسلامی و رونق گرفتن اندیشه تولید و سازندگی و استفاده از محصول داخلی، کارخانههای نساجی زیادی در کشور راه اندازی شد. کارخانههایی که در طول ۴۰ سال عمر انقلاب همراه با سیاست دولتهای گوناگون روزهای رونق و یا روکود را پشت سر گذاشتند و امروز توانایی تولید پارچههای مرغوب را دارند.
اما ظاهرا فعلا نوبت بانوان ایرانی است که مانند «حاجیه علویه خانم» و بانوان غیور اصفهانی و لارستانی، خانوادههای خود و جامعه اطراف شان را به نخریدن لباس قاچاق و برند غربی و شرقی ترغیب کنند و برای خرید تولید داخلی نیز تشویق کنند…
منابع:
۱- «ایران و قضیه ایران»، نوشته لرد جرج ناتانیل کرزن، ترجمه وحید مازندرانی، انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب، سال ۱۳۴۰٫ش
۲-روزنامه انجمن تبریز و روزنامه عدالت، سال دوم، شماره ۳۷، ۱۷ محرم ۱۳۲۵ هجری قمری برابر با ۱۰ اسفند ۱۲۸۵٫ش،
۳- «اندیشه سیاسی و تاریخ نهضت آقانورالله اصفهانی»، نوشته دکتر موسی نجفی، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، چاپ چهارم، ۱۳۹۱٫ش
منبع: باحجاب
پاسخ ها