فیلم شنای پروانه، داستانی در جامعه ماست، بخشی که شاید برای خیلیها آشنا نیست، اما درون همین جامعه است.
فیلم شنای پروانه شاید شاهکار نباشد، اما داستان خوبی دارد مثل آرامش غمباری که صبح فردای حادثه، هوار میشود روی دل ببیننده یا مثل دردی که باید بماند گوشه جگر تا همیشه و بیرون نریزد هیچوقت، مثل آنچه هست، یا بهتر بگوییم هیچوقت نبوده است.
از نکات قابل توجه فیلم شنای پروانه، بازیهای متفاوت جواد عزتی، امیر آقایی و پانته آ بهرام است که به خوبی در نقشهای خود فرو رفتند و از پس نقشهای سختی که محمد کارت جوان، اما با تجربه به آنها سپرده بر آمدند.
محمد کارت اگرچه نخستین تجربه سینمایی بلندش به نقطه عطفی در کارنامه أش تبدیل شده و بسیاری از منتقدین و سینماگران، شنای پروانه را در راستای فیلمهایی مانند مغزهای کوچک زنگ زده یا ابد و یک روز میدانند، اما قطع به یقین شنای پروانه فیلم کامل تری در ارائه محتوا و نشان دادن واقعیتهای جنوب شهرهای همین کشور است که هیچگاه یا باورش نکردیم یا نخواستیم ببینیم.
نجمه جعفری نویسنده و گزارشگر رادیو در خصوص فیلم شنای پروانه گفت: محمد کارت را از سالها قبل بواسطه مستندهایی که ساخته میشناختم و انگار پله پله مسیر پیشرفتش را آغاز کرد و کاملا تاثیرپذیریش از مستند در نخستین فیلم بلندش دیده میشود.
فیلم محمد کارت را میشود از دو زاویه مورد بررسی قرار داد یکی بحث گنده لاتهایی که در جنوب شهر قرار دارن و سیطرهای که روی مردم دارند و شاید پروانههایی که در دام آنها گرفتارند و به طور کل کاملا فیلم اصولی پیش رفته است.
او افزود: بازی جواد عزتی و پانته آ بهرام و امیر آقایی مخاطب را با خودش همراه کرده بود و چهره پردازی این کار هم مناسب فیلم بود و فیلمنامه از ابتدا با گرهی که ایجاد کرد و به تدریج و ادامه فیلم گرهها باز شد مناسب بود و یکی دیگر از نکات فیلم شاید این بود که همیشه نمیشود کارها را بصورت قانونی پیش برد و در فیلم جواد عزتی با همین رویه داستان را جلو برد گرههای درون فیلم را حل کرد.
پاسخ ها