به گزارش گروه وبگردی اخبار ، همه ما گاهی ممکن است در فکر کردن به بعضی چیزها، چه اتفاقی در گذشته و چه تصمیمی برای آینده، زیاده روی کنیم. اما بعضی افراد هستند که همیشه اسیر افکار خود هستند. شاید گاهی به خود نهیب بزنند که دیگر بس است و باید به سر کارشان برگردند، اما بعد از چند دقیقه دوباره تمام آن تردیدها و افکار ناخوشایند به ذهن شان هجوم میآورد.
زیاد فکر کردن ما را از انجام کارها و رسیدگی به امور زندگی خود باز میدارد و حال روحی بدی برای ما رقم میزند. اما آیا راهی هست که دست از فکر کردن به گذشته و تردید و نگرانی در مورد آینده برداریم؟ مانند هر عادتی، نگرش هم با دشواریهایی همراه است. اما با تمرین و ممارست میتوانید به مغز خود یاد دهید که متفاوت فکر کند.
۷ روشی که در ادامه درباره آنها صحبت خواهیم کرد به شما کمک میکنند یاد بگیرید دست از زیاد فکر کردن بردارید و آرامش را به ذهن خود بازگردانید.
یکی از اجزای کلیدی مدیتیشن این است که افکاری که از ذهن تان میگذرند را فقط «تماشا کنید»، نه اینکه درگیر آنها شوید یا سعی کنید جلوی به وجود آمدن شان را بگیرید. این را درک کنید که شما واقعاً میتوانید به جای اینکه در افکارتان غرق و گرفتارشان شوید، فقط شاهد آنها باشید. میل به زیاد فکر کردن گرچه تا حدودی گرایش طبیعی ذهن انسان است (که شدت آن در هر کسی متفاوت است)، اما شما میتوانید با تمرین آن را تغییر دهید.
استیو جابز، مدیرعامل سابق شرکت اپل، در اینباره گفته: «اگر فقط بنشینید و تماشا کنید، خواهید دید که ذهن تان چقدر آرام میشود… اگر سعی کنید آن را آرام کنید، فقط وضع را بدتر میکنید، در حالی که خودش به مرور آرام میگیرد و وقتی آرام بگیرد فرصت شنیدن چیزهای پیچیده تری به وجود میآید.»
یک روش برای اینکه نگذارید کنترل افکارتان از دست تان خارج شود این است که درباره آن مسائل با کس دیگری صحبت کنید که بتواند از زاویه دیگری به موضوع نگاه کند و دید دیگری به شما دهد. اگر شرایط این کار مهیا نیست میتوانید افکارتان را روی تکهای کاغذ بنویسید.
این کار به شما اجازه میدهد به فرآیند تفکر خود بسیار بهتر سامان دهید. در حالی که اگر افکارتان را در ذهن تان محبوس کنید، نه تنها کاه برایتان تبدیل به کوه میشود، بلکه دائماً سراغ همان افکار میروید و بنابراین یک چیز را مکرراً و بیش از حد برای خودتان تجزیه و تحلیل میکنید. شما میتوانید یک قدم فراتر هم بروید و آن کاغذ را دور بیندازید. دانشمندان میگویند این کار آن افکار را برایتان کم ارزش میکند.
یک روش دیگر این است که اوقات مشخصی را برای «فکر نکردن» در نظر بگیرید تا جلوی فکر کردن زیاد خود به یک موضوع خاص را بگیرید. مثلاً میتوانید بعد از ساعت ۸ شب دیگر به چیزهای سخت فکر نکنید، چون میتواند روی خواب تان تأثیر بگذارد.
یک روش مشابه هم زمانبندی کردن است. مثلاً ۲۰ دقیقه را در نظر بگیرید. در این مدت به خودتان اجازه دهید که نگران شوید، نشخوار ذهنی کنید یا به هر چه که دلتان میخواهد فراوان فکر کنید. بعد از آنکه وقت به سر رسید و ۲۰ دقیقه تمام شد، سراغ یک کار مفید بروید. اگر به خودتان آمدید و متوجه شدید خارج از زمان تعیین شده به مسائل فکر میکنید، به خودتان یادآوری کنید که بعداً درباره آن موضوع فکر خواهید کرد.
روش سادهای به نظر میرسد، اما در واقع سخت میتوان همزمان روی دو چیز تمرکز کرد. به همین دلیل وقتهایی که متوجه زیاده روی کردن تان در فکر کردن میشوید میتوانید ورزش کنید یا سراغ یک بازی ورزشی بروید. فوران احساسات اگر با فعالیت فیزیکی همراه شود، تعادل بسیار خوبی بین آنها برقرار میشود.
برای اینکه بتوانید جلوی زیاد فکر کردن خود را بگیرید، باید فعالیتی پیدا کنید که شما را جذب خود کند، به ویژه فعالیتهای فیزیکیای که با اشتغال ذهنی و تعامل اجتماعی همراه هستند، مثل بازیهای ورزشی یا پیاده روی در طبیعت با یک دوست.
به جای فکر کردن دست به کار شوید تا بتوانید افسار افکاری که دائماً در ذهن تان پرسه میزنند را در دست بگیرید.
تمرکز شما نباید روی کاری باشد که باید انجام دهید، کاری که انجام نداده اید و باید انجام میدادید و چیزی که در اطراف تان در حال رخ دادن است. فقط روی کاری که حالا، هر چند کوچک، از دست تان برمی آید تمرکز کنید و بعد از آن انجامش دهید.
شما میتوانید تلاش کنید افکار نگران کننده خود درباره آینده را به یک فعالیت واقعی و ملموس تبدیل کنید. مثلاً هر بار که نگران آینده میشوید، یک تصمیم کنشگرایانه بگیرید، از جای خود واقعاً بلند شوید و سراغ یک کار مفید بروید.
شاید یک دلیل اینکه بیش از حد درباره یک تصمیم فکر میکنید این است که شما به خودتان اعتماد ندارید و مطمئن نیستید که بتوانید انتخاب درستی داشته باشید. یاد بگیرید که به عقیده خودتان احترام بگذارید. هر چه بیشتر به آن فکر کنید، شک و تردید بیشتری در ذهن تان شکل میگیرد.
طبیعی است نگران این باشید که مبادا شغل اشتباهی انتخاب کنید، با فرد اشتباهی ازدواج کنید یا هنگام رانندگی مسیر اشتباهی برای رسیدن به مقصد انتخاب کنید. اما اشتباه تان فاجعه بار نخواهد آورد، بلکه در واقع فرصتی برای رشد شما خواهد بود. این باور رایج که اشتباه کار احمقها است، کاملاً نادرست است. اگر به اشتباه خود پی ببرید و دید خود به دنیا را اصلاح کنید، از همین جا خلاقیت و ابتکار به سراغ تان خواهد آمد.
در اغلب موارد علت زیاد فکر کردن این تصور است که قرار است یک تصمیم بزرگ و نهایی بگیرید که دیگر هرگز قابل تغییر نیست و به همین خاطر باید درست باشد. اما اگر مشکلی با اشتباه کردن نداشته باشید و این نکته را بدانید که عقاید و دانش شما درباره یک موقعیت به مرور زمان تغییر خواهد کرد، آزادی و آرامشی واقعی در درون خود احساس خواهید کرد.
منبع: روزیاتو
پاسخ ها